محمود جبريل، نخست وزير سابق دولت موقت ليبي و رئيس ائتلاف گروههاي ملي در اين كشور در مصاحبه با شبكه خبري راشاتودي گفت: ليبي به عنوان يك جايگزين براي تامين مالي و جبران كمبودهاي ناشي از بحران در آمريكا و اروپا ميتواند مورد استفاده كشورهاي غربي قرار بگيرد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمود جبريل، نخست وزير سابق دولت موقت ليبي و رئيس ائتلاف گروههاي ملي در اين كشور در مصاحبه با شبكه خبري راشاتودي در پاسخ به اين پرسش كه آيا ليبي پس از انقلاب و انتخابات پارلماني پيشرفت كرده است، گفت: قدرت به صورت تئوري برعهده هياتي مشروع و قانوني و در اختيار دولت است اما در عمل اين قدرت در دست كساني است كه سلاح در اختيار دارند. بنابراين، هنوز شكافي ميان قدرت واقعي و قدرت رسمي در كشور وجود دارد. خوشبختانه ما هم اكنون پيشرفت كردهايم و اين پيشرفت مربوط به توسعه كشور است اما برخي از هماهنگيها ميان قدرت و پيشرفت همچنان ميتواند در پي اقدامات نامناسب مخدوش شود.
نخست وزير سابق دولت موقت ليبي در پاسخ به اين پرسش كه اين كشور احتمالا تنها نمونه ملتي است كه بهار عربي را تجربه كرده و قادر بوده تا اقتصاد خود را پس از انقلاب بهبود بخشد، گفت: ليبي اقتصاد خود را بهبود نبخشيده و تنها توليدات نفتي اين كشور از سر گرفته شده است؛ چرا كه كشورهاي خارجي به سرعت به ليبي آمدند تا توليدات نفتي را از سر بگيرند و علت آن هم مستقيما به روش زندگي آنها و اقتصادشان مرتبط است. از طرفي مابقي پروژههاي اقتصادي كشور دست نخورده باقي ماندهاند. بنابراين، اگر براي نفت نبود ليبي اوضاعي همچون مصر و تونس داشت. گمان ميكنم كه ليبي به دليل منابع عظيم نفتي محور اهداف بسياري از كشورهاست؛ چرا كه ثروت نفتي كشور نه تنها براي ليبي بلكه براي تامين مالي ساير پروژهها در منطقه از اهميت ويژهاي برخوردار است. با نظري به اقتصاد اروپا و ركود اوضاع مالي در كشورهاي اروپايي و آمريكا و همچنين كسري بودجه در ايالت متحده گمان ميكنم كه ليبي تنها به عنوان جايگزين براي تامين مالي اين كشورها و جبران كمبود بودجه ميتواند مورد استفاده قرار گيرد.
محمود جبريل در پاسخ به اين پرسش كه در دوران معمر قذافي، ديكتاتور سابق ليبي مردم احساس ثبات و امنيت در كشور ميكردند، اوضاعي كه هم اكنون كشور فاقد آن است، پاسخ داد: دوران پس از انقلاب در ليبي يك برهه بسيار سخت است به ويژه در كشوري كه فرهنگ دموكراتيك به طور كامل در آن غيبت دارد. بنابراين دستيابي به ثبات و امنيت در چنين كشوري همانند ليبي نيازمند زمان، صبر و عشق واقعي به كشور است كه امروزه بسياري از مردم فاقد آن هستند.
رئيس ائتلاف گروههاي ملي در ليبي در خصوص اين پرسش كه رشد فزاينده شكاف ميان شهرهايي چون بنغازي پيروز و بنيوليد شكست خورده باعث شده مردم دچار شك و ترديد شوند، افزود: برخي از موارد در اين خصوص صحيح است اما نميتوانيم اين موضوع را انكار كنيم كه اين روند برداشت مردم طي 42 سال از فرهنگ و شرايطي است كه در دوران قذافي به وجود آمده است به طوري كه ليبي به دو دستگي شامل خطوط منطقهاي و قومي تقسيم شده است. قذافي ساليان متمادي تلاش كرد تا ميان خطوط منطقهاي و قومي تمايز قائل شود و هم اكنون اين فرصت براي ليبياييها به وجود آمده است. بسياي از مردم در ليبي خواستار به رسميت شناخته شدن حقوق خود هستند تا آنها را به دست بياورند. اينها حقوق قانوني و مشروع مردم ليبي است و كلمه جادويي براي دستيابي به آن مذاكره است؛ يك مذاكره واقعي ميان گروههاي مختلف كشور.
محمود جبريل در پاسخ به اين پرسش كه آيا خاندان قذافي هنوز حامياني در ليبي دارند يا خير و آينده كشور چگونه خواهد بود، گفت: تمام مردم ليبي بايد به عنوان شهروندان برابر در نظر گرفته شوند و از حقوق مساوي برخوردار باشند بجز افرادي كه به ارتكاب جرايم عليه مردم كشور دست زدهاند و اين چنين اقداماتي نبايد بدون مجازات باقي بمانند. بنابراين، اين افراد بايد در مقابل قانون حاضر شوند و دادگاههاي ليبي با آنها برخورد ميكنند.
وي در مورد دادگاهي شدن سيفالاسلام يكي از پسران قذافي در ليبي و عقيدهاش در مورد محاكمه وي در دادگاه جرايم بينالملل، گفت: سيفالاسلام يك شهروند ليبيايي است و جرايمي كه مرتكب شده در خاك ليبي صورت گرفتهاند. ليبي عضو دادگاه جرايم بينالملل نيست و من نميدانم چرا اينچنين مسائلي در خصوص محاكمه وي در دادگاه جرايم بينالملل يا جامعه جهاني مطرح ميشوند. سيفالاسلام يك بار در دو يا سه جلسه دادگاهي محاكمه شده است و من آن جلسات را بيعدالتي در حق وي نميدانم.
محمود جبريل در پاسخ به اين پرسش كه آيا در دوران فعاليت در دستگاه قذافي روابط دوستانهاي با دولت وي داشته است يا خير، افزود: روابط ما تنها ارتباطات كاري بودند و من تنها مشاور دولت قذافي به شمار ميرفتم. او گروه خودش را داشت اما در برخي از مسائل تكنيكي كه مربوط به تخصص من ميشد با من مشورت ميكرد و از من سئوالاتي ميپرسيد.
در خصوص اين مساله كه آيا قذافي تلاش ميكرد تا اقتصاد ليبي را دموكراتيك يا ليبرال كند و آيا اين تلاش صادقانه به نظر ميرسيد، نيز افزود: گمان نميكنم كه اقدامات معمر قذافي از روي صداقت بوده باشد برخي از شكافها و دو دستگيها در خاندان وي وجود داشت.
رئيس ائتلاف گروههاي ملي در ليبي در پاسخ به اين پرسش شبكه خبري راشاتودي مبني بر اينكه آيا قذافي درخصوص اينكه چه اتفاقي قرار است در كشور رخ دهد، گفت: در ابتداي امر بايد به اين نكته اشاره كنم كه من براي قذافي كار نميكردم من براي مردم ليبي فعاليت ميكردم و گمان نميكنم كه قذافي هيچ دركي در خصوص آنچه كه قرار است اتفاق بيافتد، داشت. او فردي خودمحور، خودشيفته و در تمامي امور زندگي فردي ديكتاتور بود و گمان ميكنم كه فكر ميكرد اگر قيامي رخ دهد ميتوان آن را در هر زماني سركوب كند. او فرض ميكرد كه اگر در چنين مواقعي اقدام به تيراندازي در خيابانها كند مردم ميگريزند. بنابراين نميدانست كه چه اتفاقي رخ ميدهد. انقلاب ليبي يك قيام ملي است و تظاهراتي توسط يك گروه از دانشجويان از يك دانشگاه خاص نيست. گمان ميكنم كه تمام سيستمهاي امنيتي در جهان عرب حول محور فرضيات ايجاد شدهاند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه در زمان كشته شدن معمر قذافي ابراز تاسف از مرگ وي كرده و اينكه نميداند چه كسي او را كشته است، افزود: من از مرگ وي ابراز تاسف نكردم من از اين اقدام ابراز تاسف كردم كه چرا او پيش از آنكه در دادگاه حاضر شود و مورد مجازات قرار بگيرد، كشته شد. او با مرگش بسياري از رازها را با خود به گور برد. اين چنين رازهايي مربوط به داراييهاي مالي كشور در خارج از ليبي، روابط او با بسياري از موسسات اطلاعاتي در سراسر جهان، ارتباطاتش با رهبران كشورهاي ديگر كه به توطئهچيني عليه ليبي ميپردازند، مي شد. تمام اين رازها براي ليبي بود نه براي قذافي و او با مرگش آنها را با خود برد. هر كس كه قذافي را كشته مطمئنا دفن چنين اسراري به نفعش بوده است.
محمود جبريل درخصوص اين مساله كه ليبي سابقه بدي در آمريكا دارد، به ويژه پس از حمله 11 سپتامبر 2012 عليه كنسولگري آمريكا در بنغازي گفت: من در تحقيقات درخصوص اين حمله شركت نداشتم اما گمان ميكنم كه اين حمله از پيش برنامهريزي شده بود. همچنين پرسش اصلي در خصوص اين حمله فقدان امنيت در منطقه به شمار ميرود.هيچ كنترل رسمي در كشور وجود نداشت و هر اتفاقي ميتوانست رخ دهد.
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا مردم ليبي با اقدامات آمريكاييها احساس آزادي ميكنند، گفت: مردم ليبي در كنار خودشان و با اقداماتي كه انجام ميدهند احساس آزاد بودن دارند و از كمك جامعه بينالملل در اين خصوص سپاسگزارم اما آنچه كه به آزادي مردم ليبي و دست يافتن به انقلاب شده است مردم اين كشور هستند نه كس ديگر.
محمود جبريل در مورد اين سوال كه اسلام در هر كشوري كه بهار عربي را تجربه كرده بسيار حساس شده و درخصوص اين مساله كه برنامه دموكراسي و اسلام در ليبي چگونه خواهد بود، گفت: در ابتداي امر بايد بگويم كه اسلام يك دين جهاني است و تنها به كشورهاي عربي و يا يك مليت خاص محدود نميشود. بنابراين زماني كه درخصوص اسلام سخن ميگوييم بستگي به چگونگي درك و فهم ديگران دارد. زماني كه اسلام را در يك راه درست در ذهن ميپرورانيم به ايجاد يك تمدن منجر ميشود. تمدني كه بسياري از دانشجويان كشورهاي ديگر براي آموختن جبر و شيمي به آنجا سفر ميكنند. اين اسلام حقيقي است كه به ذهن بشر احترام ميگذارد و نوع بشر را براي سرسپردن به حكومت الهي در زمين آماده ميكند، اسلامي كه به صلح احترام ميگذارد، اين پيام واقعي اسلام است اما در برخي از موارد تفاسير نادرست از سوي ديگران در خصوص اسلام به وجود ميآيد كه اين برداشتها و دركهاي نادرست باعث مخدوش شدن چهره اسلام و نتايج ناگوار ديگري شود. بنابراين، اين اسلام واقعي نيست.
محمود جبريل درخصوص اين پرسش كه آيا شريعت اسلامي يك گزينه براي دولت ليبي است، گفت: من همواره از انديشمندان اسلامي در ليبي ميخواهم كه ماموريت حقيقي خود را براي بازگشت اين شريعت به قوانين واقعي در نظر داشته باشند.