ارتش مصر با حمایت از تظاهراتهایی که در سالگرد ریاستجمهوری «محمد مرسی» آغاز شد، تنها طی 3 روز وی را از قدرت خلع کرده و اخوانالمسلمین را از قدرت کنار زد.
به گزارش خبرگزاری فارس، اندیشکده آمریکایی «استراتفور» در گزارشی با موضوع تحولات اخیر مصر، نوشته است سالهاست که نظامیان قدرت را در مصر در اختیار دارند و ساختار قدرت همواره در این کشور ثابت بود است؛ تنها ظاهر حکومتهاست که در این کشور تغییر میکند.
در بخشی از این یادداشت ضمن اشاره به برگزاری انتخابات در مصر، روی کار آمدن «محمد مرسی» و حالا سرنگونی وی، آمده است: اما همیشه در مصر موضوع اصلی چیز دیگری است. با اینکه یک ژنرال در سال 2011 از قدرت کنار رفت، اما همان زمان هم تضمینی نبود که رژیم نظامی باقی نماند، نظامیان حتی اگر در قدرت هم نباشند، اما نهایتا گردانندههای اصلی صحنه قدرت سیاسی در مصر هستند. حتی در مورد یکسال گذشته که مرسی هم قدرت را در اختیار داشت، میتوان در مورد اینکه آیا واقعا ارتش قدرت را از دست داده بود، بحث کرد. ضمنا همانطور که پیشتر در مورد این بحث کردیم که سقوط مبارک اقدامی مهندسیشده توسط ارتش برای کنار گذاشتن مبارک مسن بوده و او مقاومت کرده، حالا هم میتوانیم در مورد این بحث که ارتش حتی زمانی که در پشت صحنه بود و به ظاهر حذف شده بود، اما باز هم قدرت تصمیمگیرنده در مصر بود.
در سال 1952 بود که کلنل «جمال عبدالناصر» پایهگذار مصر مدرن شد. وی عقیده به دنبال مدرن کردن مصر بود و اعتقاد داشت که تنها ابزار واقعی برای انجام این کار، ارتش است. او یک سکولاریست بود که به اتحاد اعراب و نه مسلمانان معتقد بود. او یک سوسیالیست بود، اما کمونیست نبود. از همه مهمتر، او یک افسر ارتش مصر بود که به این اصل اعتقاد داشت که این نظامیان هستند که ثبات را برای ملت مصر به ارمغان میآورند.
نویسنده این یادداشت میافزاید: زمانی که «بهار عربی» رخ داد، میراثداران ناصر، از ناآرامیها برای مجبور کردن مبارک به کنارهگیری استفاده کردند و خودشان کنار نشستند. بررسی این موضوع هم جالب توجه است که ببینیم آیا آنها (نظامیان) واقعا به اینکه تحت نظر دولتی به رهبری اخوانالمسلمین تنها به قدرت رسمی خود اتکا کنند یا خیر. به هر حال، واقعیت این است که مرسی به چند دلیل هیچگاه کنترل کاملی بر تشکیلات دولت نداشت، یکی به جهت ضعف سیاسی او، یکی به دلیل اینکه اخوانالمسلمین آماده حکومت کردن نبود و یکی هم به این دلیل که نظامیان هرگز کنار نرفتند.
همین امر به محرک و عاملی تبدیل شده که اکنون در تظاهراتهای «تابستان مصری» (مرحله بعد بهار عربی) به بالاترین حد رسیده. به نظر میرسد سران مخالفان از دموکراسی مشروطه اعتقاد داشته و از آن حمایت کنند. اما صحبت کردن در مورد اینکه مردمی هم که در خیابان هستند چنین اعتقادی داشته باشند، و همچنین اینکه آیا آنها فقط مخالفان ساده اخوانالمسلمین هستند یا نه، کار دشواری است، اما ما فکر میکنیم که این مردم بیش از آنکه دغدغه مبانی لیبرالیسم را داشته باشند، به دنبال غذا و شغل هستند. به هر حال، اعتراضاتی شکل گرفته و باز هم این ارتش بود که وارد عمل شد.
ارتش از یکسو مخالف هرج و مرج در کشور است، چراکه خود باید به آن پایان دهد. اما از سوی دیگر، نظامیان به اخوانالمسلمین بیاعتماد بودند و از کنار رفتن آنها خوشحال شدند. ارتش یکبار دیگر، نظیر سال 2011 برای برقراری نظم و البته شکل دادن به ساختار سیاسی، وارد عمل شد. آنها مرسی را برکنار کردند، و فعالانه وی را با سرانی سکولارتر و البته لیبرال، جایگزین کردند.
طنز موضوع در بهار عربی در مصر آنجاست که با اینکه افراد جدیدی روی کار میآیند، اما عملا رژیم و ساختار اساسی صحنه سیاست مصر، هیچگاه دستخوش تغییر نمیشود. نظامیان همچنان به عنوان نیروی قالب باقی میمانند، وی در حالی که هوشمندانه ترکیب مصر را شکل میدهند، برای آنها مهم است که در ادامه حیات مصر و شکلدهی به آینده آن نیز نقش داشته باشند.
نویسنده این یادداشت در پایان مینویسد: این نظامیان هستند که اوضاع را به هم میریزند، مدیریت میکنند و تغییرات را ایجاد میکنند. دیگران، تمام سیاستمداران مصری، میآیند و میروند، نقشی کوتاه ایفا میکنند و به راه خودشان میروند. اما نظامیان و معترضان همچنان به نمایش طولانی، پیچیده و پیوستهشان ادامه میدهند.