کمیته یهودیان آمریکا در پی حوادث مصر و برکناری مرسی از ریاست جمهوری، بیانیهای را صادر و مصرِ محمد مرسی و اخوانالمسلمین را گمراهی از انقلاب دانست.
به گزارش خبرگزاری فارس، «دیوید هریس» رئیس سازمان کمیته یهودیان آمریکا به عنوان یکی از لابیهای بزرگ اسرائیل، در بیانیه ای ادعا کرد: «رویدادهای مصر فرصت دوباره ای را فراهم کرد تا انقلابی که به شدت گمراه شده بود، بتواند مرحله ای جدید را آغاز کند. ما معتقدیم که ملت مصر سزاوار ثبات سیاسی و بهبود وضعیت اقتصادی است و امیدواریم که روزی چراغ آزادی و رفاه در این کشور روشن شود.»
وی همچنین عنوان کرد: «رویدادهای اخیر مصر نشان داد که روند تکامل سیاسی در این کشور در جریان است. از این رو ما خواهان آنیم که فضای آرامش نیز هر چه زودتر بر این کشور حاکم شود. ما مشتاقانه منتظر رابطه محکم مصر و آمریکا و تعهدات قاهره در قبال معاهده صلح با اسرائیل و نیز تلاش برای ایجاد امنیت در امتداد مرزهای مشترک با مصر هستیم.»
انقلاب مصر و سقوط حسنی مبارک یکی از مهمترین رویدادهایی بود که منافع اسرائیلیها را تحت شعاع خود قرار داد و موجب نگرانیهای بسیار برای آنان شد. معاهده کمپدیوید به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ سیاسی، برای آنان یک پیروزی غیرقابل انکار محسوب می شد و آسودگی خاطر محسوسی را برای آنان به ارمغان آورده بود در حالیکه انقلاب مصر نه تنها این آرامشخاطر را کاملاً از میان برد بلکه با روی کار آمدن اخوان المسلمین به عنوان دشمن دیرینه اسرائیلیها، آسودگی ناشی از حضور مبارک، تبدیل به تهدیدی جدی شد.
اسرائیل پس از روی کار آمدن مرسی با چالشهای بسیاری مواجه شد. از سویی آمریکا برای مدیریت تحولات منطقه باید به عنوان دوست و متحد در کنار مرسی ایفای نقش می کرد و کمک های اقتصادی خود را در قبال بدهبستانهای سیاسی به این کشور اعطا می کرد تا بتواند حرف شنوی حکومت جدید مصر را افزایش داده و آن را به خود وابسته کند. از سوی دیگر اخوان و حکومت مرسی حاضر به اعلام رسمی و بدون قید و شرط برای پایبندی به معاهدات صلح نبود و رویکردی دوپهلو را در پیش گرفته بود. زیرا از طرفی اعلام می کرد که معاهده صلح در چارچوب اعتقادات و اصول بنیادی آن نیست و از طرف دیگر در عمل، اقدامی مبنی بر تخطی از خطوط قرمز اسرائیل انجام نمیداد و بیشتر در وادی سخن و نطق های سیاسی دردسرساز ظاهر می شد.
اسرائیل که ابتدا در برابر این رویداد در هاله ای از ناامیدی و هراس به سر می برد، سیاست صبر و انتظار ظاهری را در گام اول پیش گرفت و به رصد تمامی اتفاقات، مواضع و ابعاد رویدادهای مصر پرداخت. پس از آن واکنش های خود را ارتقا داد و سیاست چماق و هویج را از کانال کمکهای مالی آمریکا در پیش گرفت. بر این مبنا سازمانها و لابی های بزرگ فعال در آمریکا، در صورت هر گونه موضع گیری انتقادآمیز و مخالف از سوی مقامات مصری نسبت به اسرائیل و یا اقدامات عملی در راستای همکاری با فلسطین بویژه حماس، با اعمال نفوذ بر نهادهای سیاسی آمریکا، خواهان قطع کمکها می شدند.
با این وجود سازمانهای بزرگ صهیونیستی آمریکا و نیز مقامات اسرائیلی همگام با سیاست آمریکا در مصر بر مبنای «مسئولیت تدبیر امور در منطقه» که در راستای پیشبرد اهداف و منافع مورد نظر آمریکا و اسرائیل تعریف می شد، همگام بوده و تلاش می کردند با غلبه این عنوان به مصر، رویه ای همسو با خود را به خط-مشی های این کشور غالب کنند.
اگرچه آنچه در این میان برای اسرائیلی ها ماند، آرزوی بربادرفته امنیت و ثبات وضعیتی بود که در زیر سایه حکومت مبارک به آن دست یافته بودند در حالیکه پس از انقلاب باید بخشی از انرژی و منابع خود را برای کنترل اخوان المسلمین به عنوان سردمدار قدرت در مصر، به کار می بردند.
هزینه هایی که سقوط مبارک به اسرائیل وارد کرد، اگرچه ضربه سنگین و غیرقابل جبرانی را رقم زد اما به تدریج بی تجربهگیها و اشتباهات سیاستمداران مصری، امید دوباره ای را در دل صهیونیستها به وجود آورد. مخالفت ها و اعتراضات علیه مرسی، کانون این امیدها به شمار میرفت که با برکناری و کودتای نظامی علیه وی، در حال حاضر به اوج خود رسیده است.
از این رو سازمانهای بزرگ و وابستگان اسرائیل با کمترین هزینه ممکن به یکی از اهداف مهم خود در راستای شکست اسلامگرایان اخوانی در مصر نائل آمدند. آنچه مسلم است اینکه صهیونیست ها از این فرصت به دست آمده، نهایت استفاده را کرده و سناریوهای جدیدی را برای کنترل و هدایت تحولات مصر به اجرا درخواهند آورد. اگرچه همسویی با مطالبات مردم و عنوان کردن «انقلاب گمراه»، سیاست فعلی آنها را تشکیل داده است اما این همسویی روزبه روز ابعاد جدیدی گرفته و بر بخش عملی آن افزوده خواهد شد. در واقع اسرائیل حاضر نخواهد شد فرصت دوباره ای را که به دست آورده است، به آسانی از دست دهد.