یک اندیشکده آمریکایی گزارش کرد که اخوان المسلمین یک سال فرصت داشت تا توانایی خود را برای اداره مصر اثبات کند اما نه تنها نتوانست این کشور را اداره کند بلکه ثابت شد که نمیتواند با طیف کاملی از جامعه به صورت دموکراتیک تعامل کند.
به گزارش فارس به نقل از اندیشکده «بلفر»، رخدادهای این هفته در مصر و آنچه که قرار است در این کشور رخ داد، تلاشهای اجتنابناپذیر جمع گستردهای از مردم مصر برای تبدیل «مشروعیت مردمی»، که در ژانویه 2011 به وجود آمد، به نهادهای مشارکت و مسوولیت پذیری در قلمرو عمومی سیاسی است.
اخوان المسلمین در مصر یک سال فرصت داشت تا توانایی خود را برای اداره مصر اثبات کند و به طور قطع در این آزمون شکست خورد و نه تنها در حکمرانی مصر و تأمین نیازهای شهروندان خود بیکفایت بود، بلکه ثابت شد که نمیتواند یا تمایل ندارد با طیف کاملی از جامعه مصر به شیوه دموکراتیک تعامل کند. نیروهای مسلح مصر به ایفا کردن نقش ضامن تمامیت ارضی و ثبات ملی ادامه میدهند تا تأییدیه اکثریت شهرواندان را که به نیروهای مسلح اعتماد دارند اما نمیخواهند که ارتش به طور مستقیم کشور را اداره کند، به دست آورند.
آنها در سازماندهی کافی برای به چالش کشیدن یا بررسی دولت حاکم اخوان المسلمین یا در مهار ناامیدی گسترده مردم مصر از عملکرد دولت مرسی در تقویت وضعیت اقتصادی و امنیتی برای مردم مصر، بسیار غیرحرفهای بودند. مخالفان ناموفق مصر باید به وضوح با یک ائتلاف مخالفان بسیار کارآمدتر به رهبری چهرهها و نهادهای جدیدتر جایگزین شود.
تمامی مردم مصر به اجماع در 30 ماه اخیر موفق نشدند نهادهای حکومتی که هم مشروع و هم مؤثر باشد را به وجود آورند و این دور جدید از فعالیتهای خیابانی شانس دوبارهای به آنها داده که بتوانند چنین اقداماتی را انجام دهند.
دو سال پیش، مصر در وضعیتی بود که پنج نیروی اصلی، نیروهای مسلح، اسلامگرایان به رهبری اخوان المسلمین، قوه قضاییه، مخالفان غیراسلامی و شهروندان در میدان التحریر، با یکدیگر تعامل کردند تا بر روی یک قانون اساسی جدید کار کنند و نظام حاکمیت را به صورت دموکراتیکتر درآوردند. امروز، نیروهای مسلح، اسلام گرایان و شهروندان خیابانی، سه بازیگر اصلی هستند که این نزاع را ادامه میدهند تا یک مصر جدید و بهتر ایجاد کنند و این در حالی است که دیگران، در حال تشکیل گروه و جمعآوری توانایی خود در یک زندگی سیاسی هستند.
اخوان المسلمین و هواداران آن تلاش میکنند تا به قدرت بازگردند. استدلال آنها مبنی بر آنکه مرسی یک رئیسجمهور مشروع منتخب است یک استدلال چشمگیر و مهم است اما مخالفان بر این عقیده هستند که مرسی یک سال کامل در قدرت بود و در تمامی آزمونهای مشروعیت دموکراتیک و کارآمدی شکست خورده و باید استعفا میکرده و یک رئیس جمهور جدید انتخاب شود.