خبرگزاری رویترز در گزارشی از واشنگتن به قلم «ایان برمر» درباره تحولات مصر گزارش داد:
بعد از حوادث اخیر مصر این سئوال در محافل سیاسی آمریکا مطرح شد که آیا می توان آنچه را در مصر روی داد کودتای نظامی توصیف کرد؟ و سئوال جدی تر این است که آیا قیامی که حسنی مبارک را در سال 2011 سرنگون کرد واقعا انقلاب بود؟
برای پاسخ دادن به این سئوال ها باید به اوضاع مصر قبل و بعد از سقوط حکومت حسنی مبارک نگاه کرد. قبل از بهار عربی، ارتش مهمترین نهاد سیاسی در مصر بود که از ثبات در کشوری که سیاستمدارانش ضعیف و حکومتش ضعیف تر بودند محافظت می کرد. ولی این واقعیت در دو سال اخیر که از سرنگونی حسنی مبارک می گذرد تغییری نکرده است.
ارتش مصر بود که محمد مرسی را برکنار کرد و مهم نیست این کار را در پاسخ به خواست مردم یا در پاسخ به اراده نهادهای نظامی انجام داده است. نتیجه این بود که مرسی کنار رفت و در قانون اساسی هیچ گونه نظارت کارآمدی بر نهادهای نظامی وجود ندارد و سرنوشت کشور همچنان در دست شمار اندکی از ژنرالها است.
نگاهی به آینده مصر نشان می دهد گزینه های جذابی برای این کشور وجود ندارد. ولی گزینه ای که کمترین زیان را برای مصر داشته باشد کدام است؟ مصر اگر خیلی خوش شانس باشد در جهت الگوی پاکستان پیش می رود. اوضاع در مصر اکنون بسیار تیره است تا حدی که سناریویی شبیه به سناریوی پاکستان بهترین سناریو برای این کشور در آینده نزدیک محسوب می شود. اما بدترین سناریو برای مصر، فروپاشی آشکار کشور است.
در این میان، تصمیم ارتش مصر سرنوشت ساز است. اوضاع مصر عملا شباهت هایی با اوضاع پاکستان دارد که در آن ارتش قدرت اقتصادی اصلی و قدرت محوری است که محبوبیت مردمی گسترده ای دارد. در هر دو کشور نهادهای نظامی می دانند که وقتی کشور به سمتی خطرناک پیش می رود، برعهده گرفتن مدیریت کشور یا دست کم تلقی شدن ارتش به عنوان طرفی که کشور را مدیریت می کند، راهی برای انتقال قدرت بدون برانگیختن خشم مردم است.
امروز تفاوت اصلی ارتش مصر با ارتش پاکستان این است که ارتش مصر عملا اداره کننده اوضاع کشور است و ژنرال ها بار دیگر به سوی تشکیل دولتی غیرنظامی پیش می روند که چندان قدرتمند نخواهد بود ولی ضعیف هم نخواهد بود. دولت باید به اندازه کافی قاطع باشد تا شایستگی خود را ثابت کند و در عین حال باید به اندازه ای مطیع باشد که ارتش در حاشیه قرار نگیرد یا امتیازاتش محدود نشود.
مهم تر این که به نظر می رسد دولت جدید به اندازه کافی مستقل باشد که بتواند انتقادات را بپذیرد و مسئولیت هرگونه مشکل اقتصادی را بر دوش بکشد. ارتش مصر نمی خواهد که معترضان در موج بعدی تظاهرات در این کشور، به طور مستقیم خشم خود را بر سر ارتش خالی کنند. اما آیا ارتش می تواند به این هدف دست یابد؟ آیا ارتش می تواند دولتی تشکیل دهد که بتواند اعتماد مردم را برای بازگرداندن ثبات به کشور جلب کند و در عین حال به ارتش اجازه دهد که خود را از مدیریت اقتصادی و امور سیاسی داخلی کشور دور نگه دارد؟
موانع زیادی در این راه وجود دارد. کشته شدن بیش از پنجاه نفر از معترضان هوادار مرسی به دست نیروهای ارتش در مقابل مقر گارد ریاست جمهوری، نشان دهنده تنش فزاینده بین گروه اخوان المسلمین و نیروهای مسلح مصر است. به دشواری می توان سناریویی را تصور کرد که در آن ارتش بار دیگر فعالیت اخوان المسلمین را مانند دوره حسنی مبارک ممنوع اعلام کند.
مقامات دولت موقت مصر جدول زمانی بسیار بلندپروازانه ای برای برگزاری انتخابات جدید ارائه کرده اند. چارچوب زمانی شش ماهه که در این طرح در نظر گرفته شده است فقط چهار ماه برای اصلاح قانون اساسی فرصت قائل شده است در حالی که این کار به زمان بسیار بیشتری نیاز دارد. همچنین احتمال وقوع جنگ داخلی درازمدت در مصر را نباید از نظر دور داشت.
با این حال نمی توان موفقیت ارتش مصر را بعید دانست زیرا پس از کودتا، عربستان و امارات دو کشور حامی مصر با اعلام ارسال کمک های مالی به این کشور پیام روشنی برای مقامات جدید مصر فرستادند. این کمک ها که به هشت میلیارد دلار می رسد نشان می دهد که ارتش مصر بهترین قدرت قابل اتکاء برای بازگرداندن ثبات به این کشور است.
طبعا الگوی پاکستان الگوی جذابی برای حکومت نیست. پاکستان با مشکلات امنیتی داخلی مواجه است و در تاریخ این کشور فقط یکبار دولتی که به شکل دموکراتیک انتخاب شده بود توانست دوره قانونی فعالیت خود را کامل کند.
ویژگی دیگری که مصر را از پاکستان متمایز می کند و دارای تاثیرات منفی و مثبت زیادی است این است که در مصر جامعه مدنی پویا و توانایی وجود دارد که صدایش شنیده می شود. اقدام جنبش تمرد به جمع آوری میلیون ها امضا علیه مرسی و برگزاری تظاهرات، امکان سرنگونی مرسی را فراهم ساخت همان گونه که فعالیت های مدنی مشابهی منجر به سرنگونی حسنی مبارک شد. وجود این جامعه مدنی پویا در مصر، اجرای الگوی حکومت پاکستان را برای ارتش مصر دشوار می کند. اما در حالی که مصر مانند کشورهای برزیل و ترکیه جامعه مدنی پویایی دارد فاقد توانایی این کشور ها برای برگزاری انتخابات دموکراتیک است و همین مسئله اجرای الگوی حکومتی پاکستان را در مصر امکان پذیر می سازد.
در شرایط کنونی بهتر است امیدوار باشیم که ارتش مصر به طور کامل بر این کشور مسلط شود و در کنار تلاش برای تشکیل دولتی که قابل دوام باشد بتواند از وقوع بحرانی خشونت بار در کشور جلوگیری کند.