اخوانیها طی یک سال حکومت بر مصر مرتکب خطاهای بسیاری در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی شدند و همین موضوع برای مخالفان آنها این فرصت را فراهم کرد که به تحریف اذهان عمومی درباره این جریان بپردازند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس از قاهره، «احمد عبده طرابیک»، تحلیلگر مصری امور سیاسی درباره عوامل خارجی که بر کاهش قدرت جریانهای اسلامگرا به ویژه جماعت اخوانالمسلمین در این کشور تاثیر گذاشتند، مینویسد: جماعت اخوان المسلمین به طور خاص و جریانهای اسلامگرا به طور کلی طی یک سال گذشته که از حکومت آنها بر مصر گذشت، مرتکب خطاهای بسیاری در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی شدند و همین برای مخالفان آنها این فرصت را فراهم کرد که تا به تحریف اذهان عمومی درباره این جریانها بپردازند، به طوریکه هنوز یک سال از به قدرت رسیدن یکی از از اعضای جماعت اخوان المسلمین به منصب ریاست جمهوری مصر نگذشته بود که زمینه برکناری وی از قدرت را فراهم کردند.
تحریک آفرینی غرب علیه اسلامگرایان مصر
اما این خطاها تنها عامل کاهش قدرت اسلامگرایان در مصر نبود، بلکه عوامل خارجی تاثیرگذاری نیز در این امر دخیل بودند که از اختلافات دیرین میان نیروهای آزادیخواه و سکولار از یک سو و جریانهای اسلامگرا از سوی دیگر سوء استفاده کردند.
در واقع قدرتهای غربی از پشت پرده به هدایت این جریانها و دامن زدن به اختلافات و حمایت مالی از رسانههایی پرداختند که به تحریف چهره واقعی جریانهای اسلامگرای مصر میپرداختند تا به این ترتیب معارضان سیاسی مصری به چنان دشمنان سرسخت گروههای اسلامگرا تبدیل شوند که زندگی مسالمتآمیز با آنان در یک کشور را غیر ممکن ببینند.
بیتردید آمریکا و اسرائیل از آنچه در مصر جریان دارد، دور نبودند، چرا که واشنگتن و تلآویو کمترین آرامش و اطمینانی از به قدرت رسیدن جریانهای اسلامگرا در مصر و دیگر کشورهایی که بهار عربی در آنها روی داده بود، احساس نمیکردند. چون هیچ یک از این جریانهای اسلامگرا نمیتوانستند، جای «حسنی مبارک»، رئیس جمهوری مخلوع مصر را برای آنها بگیرند که از وی به عنوان گنج استراتژیک برای اسرائیل یاد میکردند.
همچنین برای رژیم صهیونیستی غیر ممکن بود، بپذیرد جریانی دیگر جای این نظام حسنی مبارک را در مصر بگیرد، به خصوص که جریانهای اسلامگرا در راستای رفع محاصره نوار غزه اقدام کرده بودند، حال آنکه این رژیم سالها کوشیده بود، با همکاری رژیم حسنی مبارک در مصر، «جنبش حماس» را با هدف در هم شکستن مقاومت در سرزمینهای اشغالی در محاصره قرار دهد.
همزمانی تحولات جاری مصر با سفر جان کری به سرزمینهای اشغالی
حوادث اخیر جاری در مصر هم زمان با سفر «جان کری»، وزیر امور خارجه آمریکا به عمان و سرزمینهای اشغالی و دیدار با سران رژیم صهیونیستی و «محمود عباس»، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و در آستانه موافقت دو طرف فلسطینی و صهیونیستی با از سرگیری مذاکرات پوچ سازش با هدف مشروعیت بخشیدن به شهرک سازی صهیونیستی در اراضی فلسطینی و مصادره زمینهای بیشتر فلسطینیان روی داد.
اگرچه جنبش حماس نسبت به ثمربخش بودن این مذاکرات به محمود عباس هشدار داده و حتی درباره آن ابراز نگرانی هم کرده بود، با این حال به نظر میرسد که جان کری در تحقق هدف خود بیش از حماس موفق بوده و عباس را به نشستن پای میز مذاکره با سران رژیم صهیونیستی راضی کرده است، به خصوص که جان کری تلاش داشت، ایدهها و افکاری جدیدی را در این سفر خود به همراه داشته باشد که در مبادله زمین به منظور مشروعیت بخشیدن به شهرک سازی صهیونیستی در اراضی فلسطینیان نمود پیدا میکرد.
حوادث مصر بیتاثیر از دلارهای نفتی برخی از رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس نبود
نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی از سفرهای «محمد مرسی» به روسیه، چین، هند، پاکستان، برزیل، آلمان و دیگر کشورهای آسیایی، آمریکای لاتین و اروپا پیش از سفر به آمریکا و ایجاد هماهنگی با واشگتن اطمینان خاطر نداشتند. از سوی دیگر نسبت به رویکرد نظام جدید در مصر به خصوص با توجه به نزدیکی آن به ایران که خط قرمز آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار میآید و نظام سابق هرگز از آن عبور نکرده بود و حتی به ذهنش نیز خطور نمیکرد، بسیار ناراضی بودند.
آنچه در مصر اتفاق افتاد، بیتاثیر از دلارهای نفتی برخی از رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس نبود که برخی از آنان به سرعت برکناری محمد مرسی از سوی ارتش و روی کار آمدن «عدلی منصور» به عنوان رئیس جمهوری موقت را به قاهره گفتند. برخی از این کشورها که حتی از پذیرش نمایندگان رسمی مصر در طی روزهای پیش از برکناری مرسی یا دادن کمکهای اقتصادی به این کشور ممانعت کرده بودند، با شنیدن خبر برکناری مرسی به سرعت با ارسال نمایندگان ارشد خود به حکومت جدیدی که پس از انقلاب روی کار آمده بود، تبریک و شادباش گفتند تا نشان دهند که هرگز از انقلاب در مصر و دیگر انقلابهای عربی نه اطمینان خاطر دارند و نه هیچگاه خرسند بودهاند.
به همین دلیل بود که این کشورها از رؤسای رژیمهای سابق که مردم کشورهایشان علیه آنان انقلاب کرده بودند، مانند «زین العابدین بن علی»، در تونس و «حسنی مبارک»، در مصر و «علی عبد الله صالح»، در یمن حمایت و به برخی از آنها پناه نیز دادند.
شیوخ عرب خلیج فارس تختهای خود را لرزان میبینند
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس همواره از امتداد گستره انقلابهای بهار عربی که تخت های لرزان آنها را تهدید میکند، به شدت واهمه دارند. این کشورها همچنین هیچگاه نمیخواهند انقلابی دیگر همچون انقلاب 25 ژانویه در مصر روی دهد، چرا که میدانند این انقلاب عربی و اسلامی خواهد بود.
این کشورها همواره در راستای خواستههای آمریکا با خلوص نیت و فداکاری عمل میکنند و گام برمیدارند و به خوبی میدانند که برقراری دموکراسی واقعی در مصر به مصلحت آنان نیست.
خطای استراتژیک مُرسی در قطع ارتباط با سوریه
هنگامی که محمد مرسی تلاش کرد تا حسن نیت خود را ثابت و اعتماد آمریکاییها را به خود جلب و جریان سلفی و وهابی را به ماندن در کنار خود راضی کند، مرتکب خطایی فاحشتر و بزرگتر شد که در قطع رابطه با سوریه نمود پیدا کرد که جزو خطاهای استراتژیک محمد مرسی به شمار میآمد، چون حاکی از نداشتن ثبات قدم و موضعی آشکار از سوی وی بود، به خصوص که پیش از این در راستای پایان دادن به درگیریها در سوریه در کمیته چهار جانبه شامل مصر، ایران، عربستان و ترکیه حضور یافته بود.
مرسی نه تنها با این اقدام نتوانست اعتماد این کشورها را به دست آورد، بلکه آمریکا و جریانهای سلفی که در انقلاب مصر شرکت کرده بودند، میدانستند که این اقدامات برای بازگرداندن اعتمادی که از ابتدا وجود نداشت، کافی نیست و آمریکا و همپیمان صهیونیستاش به حسن نیت اسلامگرایان همواره وجود داشته است.