جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا که پیشتر کودتای ارتش مصر را در راستای حفظ دموکراسی دانسته بود، آیا امروز صدای گلولهها را از قاهره نمیشنود؟
جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا چندی پیش در مصاحبهای با یک رسانه پاکستانی ابراز داشته بود که اقدام نظامیان مصری در خلع محمد مرسی از قدرت، در راستای استقرار دموکراسی بوده است. امروز دقیقا آنچه کری تلاش برای حفظ دموکراسی میخواند، معنای خود را پیش چشم جهانیان آشکار کرد.
اگرچه میدانیم که دولت اخوانالمسلمین به ریاست مرسی، خطاهای متعدد و فاحشی داشت اما صرف اشتباهات یک دولت نمیتواند مبنایی برای برکناری آن با قدرت نظامی باشد، حتی اگر این برکناری حامیان زیادی داشته باشد. در بدترین شرایط، باید انتخابات زودهنگام برگزار شود که البته موافقت با آن هم بر عهده پارلمان است.
مقامات آمریکایی که بارها انتخابات ایران را انتخابات غیرآزاد خواندهاند، پدیدهای را «حفظ دموکراسی» خواندند که امروز «رگبار گلوله» به روی مردمی که تنها سلاحشان سنگ بود، آن را نمایندگی میکرد. سیاست دوگانه آمریکاییها در خاورمیانه البته رسواییهای از این بدتر هم دارد که نماد عینی آن حمایت مستمر از حکام مرتجع عرب حاشیه خلیج فارس است که اصولا چیزی بهنام دموکراسی را قبول ندارند و همچنان بر اساس سیستم قبیلهای حکومت میکنند.
اما سوال اینجاست که با چنین وضعیتی آینده دموکراسی در مصر چگونه خواهد بود؟ اصلا با ادامه این وضعیت چیزی بهنام دموکراسی در این کشور میتواند بهوجود آید؟ خبرنگار اسکاینیوز امروز از بیمارستانهای نزدیک به منطقه درگیری خبر داده بود که پر از اجساد و زخمیها هستند. خبرنگاران متعدد غربی در قاهره برای فرار از امواج گلوله مجبور به ترک محلهای درگیری شدهاند. آمار تلفات رو به افزایش است و آینده سیاسی مصر هم در هالهای از ابهام. در چنین شرایطی، دموکراسی چه میشود؟
پاسخ این سوال البته چندان ساده نیست و در یک یادداشت کوتاه رسانهای هم مجال واقعی برای بحث در خصوص آن وجود ندارد. اما بهاختصار میتوان چنین گفت که در مصر، دو هویت ریشهدار سیاسی وجود دارد. هویت اول، هویت برآمده از نظامیگری است که ریشه در تعالیم عبدالناصر دارد و هویت دوم، هویت اسلامی اخوانالمسلمین است که با تعالیم حسن البنا، حاج امین الحسینی و سید قطب گره خورده است.
بسیاری در غرب تلاش کردند که انقلاب مردم مصر علیه مبارک را انقلابی با محتویات لیبرال دموکراتیک قلمداد کنند اما واقعیت آن است که این قیامی بر ضد هویت سیاسی اول بود که در واقع شکلدهنده به هویت ملی مصریها بوده است اما به مرور به خدمتگذار منافع دشمنان ملت مصر بدل گردیده است. مبارک و سادات هم مثل عبدالناصر نظامی بودند اما اینها کجا و ناصر کجا؟ در انقلاب بر ضد مبارک، هم تودههای سرگردان نقش داشتند و هم گروههای اسلامگرا: انقلابی اسلامی – مردمی علیه نظامیان غربگرای حاکم.
نکته جالب آنجاست که در انتخابات ریاستجمهوری مصر که انصافا انتخاباتی آزاد بود، دقیقا دو کاندیدای همان دو هویت سیاسی اصلی مصر به مرحله دوم راه یافتند: محمد مرسی، نماینده هویت اسلامگرایان و احمد شفیق، نماینده هویت نظامیان! در مرحله دوم، مرسی با تنها 500 هزار رای اختلاف، شفیق را شکست داد تا همه بدانند که هویت نظامی همچنان پرطرفدار است.
روشن است که همین دو جریان سرمایه اجتماعی اصلی را در مصر در اختیار دارند و دیگر جریانها عموما دارای سرمایههای اجتماعی اندک و حتی قابل صرفنظر کردن هستند. بخش زیادی از مردم مصر هم بین این دو هویت سرگرداناند و به سمتی میروند که لحظهها و منافع بالاخص اقتصادی برای آنها تعیین میکند.
آنچه در 30 ژوئن اتفاق افتاد، انتقام هویت نظامی از هویت اسلامی بود که با کمک بدنه اجتماعی پرشمار حامی هویت نظامی و همان مردم سرگردانی که روزی به مرسی رای داده بودند، رخ داد. دو زمینه اصلی به انتقام کمک کرد: اول، عملکرد ضعیف مرسی در مقام ریاستجمهوری بالاخص در عرصه اقتصادی و دوم، تمایل شدید ارتجاع عربی، اسرائیل و برخی طرفهای غربی بهخروج اخوانالمسلمین از قدرت.
ارتجاع عربی بلافاصله پس از سرنگونی مرسی میلیاردها دلار به کودتاچیان نظامی این کشور کمک کرد. به تصریح دبکافایل، اکنون ارتش اسرائیل و ارتش مصر بار دیگر به همکاری با یکدیگر روی آوردهاند و جان کری هم، کودتای نظامیان را اقدامی در راستای حفظ دموکراسی میداند! این مجموعه، همان مجموعه حامیان سرنگونی هویت اسلامی – اخوانی از قدرت در مصر بود.
با این وصف، مصر در ورطه جنگ هویتهاست نه در مرحلهای از مراحل دموکراتیک! نه اقدام ارتش مصر در راستای حفظ دموکراسی بود و نه پرشماری حامیان این اقدام، نشانه مشروعیت آن. دموکراسی برای خود قاعده دارد و اگر 99 درصد مردم کشوری مخالف دولتی باشند هم باید آن دولت را در انتخابات برکنار کنند.
بستن رگبار به روی مردم بر خلاف ادعای جان کری، حفظ دموکراسی نیست. این رگبارها تنها شرایط را سختتر میکند چون میدانیم که بخشی از بدنه اخوانالمسلمین، بین رفتن به گورستان و بازگشت به خانه، اولی را انتخاب میکنند.