روزنامه الاخبار در تحلیلی، ابعاد و نتایج سرکوب مردم مصر به اسم مبارزه با تروریسم از سوی وزیر دفاع این کشور را بررسی کرده و می نویسد: یک ضد انقلاب لباس جنبشی را بر تن کرده که تحت هیچ شرایطی برازندهاش نیست.
به گزارش خبرگزاری فارس «اسعد ابو خلیل» در یادداشتی در روزنامه لبنانی «الاخبار»، کشته شدن بیش از هزار نفر در جریان عملیات ارتش مصر در روز 14 آگوست و سکوت مردم را در قبال این فاجعه بررسی کرده است.
ابو خلیل میگوید: ژنرال «تمیم البرغوثی» معتقد است که این اتفاق بزرگترین فاجعه انسانی در تاریخ مصر بعد از حمله نیروهای فرانسوی به منطقه الازهر و الجمالیه در سال 1799 است.
اما مسئله جالب توجه این است که تعداد تأیید کنندگان و حامیان کشتار بیش از تعداد منتقدان آن است.
چرا و چگونه است که مردم مصر با سخنرانی عوام فریب السیسی که به روش فاشیستها به اسم و اراده مردم سخن میگوید، هیپنوتیزم شده اند.
در تاریخ بشریت اتفاقات فراوانی از «هیستری تودهای» و جمعی روی داده است. بر این اساس سراسیمگی، جنون و یا فانتزی خاصی گریبان تعدادی از ساکنان یک شهر و یا روستا را میگیرد.
به عنوان مثال در سال 1518 ساکنان شهر استراسبورگ فرانسه به جنون رقص دچار شدند. مهمانی جنون زمانی آغاز شد که یک زن به مدت 4 تا 6 روز متوالی به رقصیدن مشغول شد و بعد از یک هفته 34 رقصنده به او پیوستند و در طول یک ماه تعداد آنها به 400 نفر رسید.
در حالی که تاریخ شناسان نتوانسته اند دلیل انتشار وبای رقص و یا پیوستن مردم به آن را درک کنند، بسیاری به دلیل خستگی و یا ایست قلبی و مغزی در مهمانی جنون جان خود را از دست دادند.
چه اتفاقی امروز در مصر میافتد؟ آیا میلیونها مصری به ساز ژنرال السیسی میرقصند؟ این مهمانی جنون چگونه آغاز شده؟ آیا «عمرو ادیب» اولین رقصنده این مهمانی بوده؟ و دیگرانی چون «علاء الاسوانی» صاحب دیدگاه (فاشیسم راه حل است) از وی پیروی کردهاند.
چه چیزی باعث شده که همه اختلافات سیاسی و ایدئولوژیکشان را فراموش کنند و بر جنون دشمنی با اخوان متحد شوند؟ چه شده که طبع سیاسی مصر ناگهان فاشسیتی شده است و بوی بد آن از اغلب رسانهها و شبکه های مصری به مشام میرسد و رسانه های عربستانی به سخنگوی رسمی کودتای السیسی تبدیل شدهاند.
چه شده که السیسی ناگهان توانسته این حجم عظیم از طرفداران و دوستداران و جان برکفان را به دور خود جمع کند در حالی که اقدامات قابل توجهی در تاریخ او مشاهده نمیشود.
«ویلهلم رایش» روانپزشک و روانکاو اتریشی که در آلمان زندگی می کرد در کتابی تحت عنوان «روانکاوی فاشیست تودهای» انتشار دیدگاه نازی در آلمان با روی کار آمدن هیتلر را بررسی کرده است.
او که کتابهایش در آلمان ممنوع شده بود معتقد بود که رواج دیدگاه نازی در آلمان نه به دلایل اقتصادی و سیاسی بلکه به دلایل روانی صورت گرفته است.
او معتقد است که سرکوب جنسی در دوران کودکی تا جوانی منجر به بروز بیماریهای روانی و اجتماعی میشود و این فرد را به راحتی تحت تأثیر دیدگاههای فاشیستی و کمونیستی قرار میدهد.
آیا امروز آمادگی میلیونها مصری برای پذیرش دیدگاههای فاشیستی «عبدالفتاح السیسی» طبیعی است و یا نتیجه سالهای سرکوب پیش از آن است؟ آیا بار دیگر فاشیسم که بعد از شکست فلسطین در سال 1948 تلاش کرده بود در غالب شعارهای آزاد سازی فلسطین در سوریه و عراق به وسیله «ژنرالها» به قدرت برسد، سر بر آورده است؟
البته دفاع از قضیه فلسطین آنگونه که اسرائیل مدعی است ربطی به تأثیر پذیری اعراب از نازیها ندارد اما شکست و ناامیدی هنگامی که با عوام فریبی همراه میشوند ملتها را به کام خطر میفرستند.
السیسی در زمان و مکانی متفاوت زندگی میکند و از حمایت گسترده لابی جمع و جوری که در واشنگتن برایش تشکیل شده بهره می برد.
علاوه بر اسرائیل نیز دولت آل سعود و آل نهیان نیز که به گفته یک کارشناس اسرائیلی «محور عقل» نامیده شده اند از وی حمایت میکنند.
چه اتفاقی افتاده که در عرض یک سال میلیونها اخوانی و یا غیر اخوانی که در انتخابات ریاست جمهوری به مرسی رأی داده بودند به تروریست بدل شده اند و مستحق کشته شدن هستند.
رسانه های مصری نیز مانند رژیمهای عربی دیگر برایشان غرب از ملت مهم تر است به همین دلیل به انگلیسی عبارت «مصر با تروریسم مبارزه میکند» را در گوشه و کنار تصاویر درج کرده اند.
این روش همان روش غرب است که همه دشمنانش را «تروریست» مینامد و همه تروریستها در سراسر جهان دشمن غرب به شمار میآیند مگر در موضوع سوریه که گروهکهای مسلح به معارض تبدیل شدهاند.
دولت تمامیت خواه السیسی در مصر نیز عناصر فاشیستی و عناصر رژیم دیکتاتوری پیشین را گرد هم آورده است و نهادهای تبلیغاتی دولت کودتا بیمی از انتشار پوسترهایی با عنوان «همه مصر السیسی است» نداشته که نشان دهنده افزایش میزان رواج فاشیسم در این کشور است.
پوستر هایی که از حضور وزیر دفاع مصر در لباس های متعدد منتشر شده این ایده را القا میکند که او نماینده همه ملت مصر است و به همین دلیل فرمان قتل عام و سرکوب مردم را صادر میکند.
ویژگی های فاشیسم بیش از پیش در مصر نمایان میشود، تا کنون در تاریخ مصر هیچ فردی مانند السیسی مورد حمایت و مدح قرار نگرفته است.وی مانند صدام حسین در مورد خطاب قرار دادن مردم با عوام فریبی زیرکانهای آنها را از وجود افرادی به نام تروریست ترسانده که باید با استفاده از امکانات امنیتی سرکوبشان کرد.
بحث میهن پرستی مصری ها با السیسی آغاز نشده است بلکه پیشتر در دوران استعمار بریتانیا و به دست تعدادی از لیبرالها برای ادامه قدرت غرب در کشور رواج داده شده بود و بعد از دوران حکومت جمال عبدالناصر به وسیله «انور السادات» یکی از رؤسای جمهور مصر با خطابههای آتشین درباره تاریخ و تمدن مصر باستان دوباره زنده شد.
اما مبارک خیلی به سخنرانی و خطابه اهمیت نمیداد و اداره کشور را به سازمان های امنیتی و سازمان اطلاعات آمریکا و اسرائیل سپرد تا خود و خانواده اش به تفریح و خوشگذرانی مشغول باشند. در این میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز از وی حمایت میکردند به همین دلیل عربستان از انقلاب اول مصر که مبارک را برکنار کرد دل خوشی ندارد اما از کودتای نظامیان حمایت میکند.
به این ترتیب بخشی از رسانهها روزنامه نگاران و مردم مصر آمادگی پذیرش فاشیسم را پیدا کرده اند و با توهم «مردم حکومت میکنند» هر کدام از آنها به جاسوس سازمانهای امنیتی همین رژیم تبدیل شدهاند و تلاش میکنند همکاران و هموطنان خود را به اتهام خیانت به دست نیروهای امنیتی بسپارند و کشته شدن بیش از هزار نفر به دست نیروهای امنیتی را خویشتن داری مینامند.
السیسی بیش از هر شخص دیگری در تاریخ مصر مردم را به کام مرگ فرستاده است و ادامه سیاسی دوران حکومت مبارک است. اخوان المسلمین نیز تاوان سادگی خود در تقابل نظامی منتخب و نیروهای امنیتی و ارتشی که حاضر به تبعیت از خواست مردم نبود را پرداخته است.
جریان تمرد و «حمدین صباحی» که تا پیش از کودتا از رژیم وهابی آل سعود انتقاد میکردند بعد از برکناری مرسی از عربستان تقدیر و تشکر میکنند و حمله به تونل های انتقال کالا به غزه صباحی را آرام نکرده، پیشنهاد میدهد که نشستی برای مبارزه با تروریسم برگزار شود.
حالتی از تنش فاشیستی در مصر منتشر شده است و دیگر حامیان اخوان از درجه بشریت ساقط شدهاند و تنها مستحق مرگند و اگر کشته شوند جایی برای ملامت وجود نخواهد داشت و فرماندهی نظامی مصر ( اهرم صلح با اسرائیل) با انتشار ترس و نگرانی میان مردم در انتظار شکست یکی از مهم ترین احزاب سیاسی مصر نشسته است.
آنهایی که مردم را در انقلاب سال 2011 مصر به کام مرگ فرستادند همانهایی هستند که اخوانیها را قتل عام کردند و اگر افراد دیگری در آینده قیامی بکنند نیز به دست همینها کشته خواهند شد.
همه گروهها و جریانهای انقلابی که اکنون در کنار السیسی ایستاده اند در مدت زمان اندکی به دست خود او کنار گذاشته خواهند شد و تاوان حکومتی فاشیستی را ملت پرداخت خواهد کرد.
هنگامی افرادی چون «نبیل عبدالفتاح» عضو پیشین سازمان اطلاعات و روزنامه نگار فعلی و «عمرو ادیب» یکی از بدترین نمونه های اصحاب رسانهای رژیم مبارک، به نیابت از ملت مصر سخن میگویند باید درک کرد که هیچ انقلابی صورت نگرفته بلکه یک ضد انقلاب لباس جنبشی را بر تن کرده که تحت هیچ شرایطی برازندهاش نیست.