گزارشی ازشیعیان آفریقا در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین حکیم الهی معاون محترم امور بین الملل جامعه المصطفی العالمیه
ضمن آرزوی توفیقات بیشتر برای شما، خواهش میكنم با توجه به تجربیات خود شمهای از قاره آفریقا و مسائل فرهنگی آنجا بیان كنید.
لازم میدانم از مسئولان محترم و دستاندركاران مجله وزین و پرخواننده، كاربردی و مفید اخبار شیعیان تشكر كنم. واقعاً جای این مجله خالی بود. از وقتی این مجله چاپ میشود، معمولاً دوستانی كه درخصوص شیعیان در عرصه بینالمللی فعالیت میكنند و امور شیعیان را پیگیری میكنند، از آن استفاده میكنند. هم نوع تركیب خود مجله، هم صفحهآرایی و هم نوع انتخاب مطالبش جای تجلیل و تشكر دارد. شاید من كمتر وقت كنم مجلهای را ببینم، اما هر وقت این مجله به دستم میرسد، حتماً میخوانم؛ حتی اگر حاشیهای داشته باشد، پاورقی هم داشته باشد آنها را هم نمیگذارم از دستم در برود. من به این مجله، جداً علاقهمند هستم؛ چون بین مجلاتی كه تولید میشود، مجله خوبی است و از جهات مختلف مطلوب است؛ اما درخصوص سؤالتان باید بگویم: من از سال 1373 شمسی كه مطابق سال 1994 میلادی است به آفریقا رفتم و تا سال 1386 در آنجا بودم كه در مجموع دوازده سال میشود: هم شرق آفریقا و هم غرب آفریقا را دیدم. خداوند تبارك و تعالی توفیق عنایت كردند در مدتی كه در كشورهای آفریقایی برای تبلیغ و تدریس و فعالیتهای دینی حضور داشتم، توانستم با كمك بعضی از دوستان، مراكز علمی پژوهشی قرآنی، همچنین حوزههای علمیه و مدارس عصری از ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان، و نیز كتابخانه و دانشگاه و كالج تأسیس كنیم كه اگر بخواهم الان فهرست یكایك این مدارس را خدمت شما عرض كـنم، وقـت زیـادی مـیگیرد. اما علت موفقیت من و دوستانم در این مدت كوتاه، استعداد ذاتی این منطقه است؛ زیرا قاره آفریقا از یك استعداد بالا و قابلیت قابل توجه و ظرفیت خوبی برای اینگونه مراكز و فعالیتها برخوردار است؛ لذا توانستیم این حركتها و این فعالیتها را در این منطقه انجام دهیم. قبل از اینكه وارد بحثی در خصوص آفریقا شویم، این حدیث شریف به ذهنم آمد؛ با این توضیح كه وقتی مسلمانها در شدیدترین و بدترین وضع اقتصادی زندگی میكردند، پیامبر مجبور شدند آنها را به هجرت بفرستند و شاید این، اولین هجرتی بود كه در تاریخ اسلام انجام شد؛ علاوه بر این پیامبر به دنبال این بود كه پیام خودشان را از محدوده حجاز و سرزمین مكه، به بیرون منتقل كنند؛ ضمن اینكه مأمنی برای عدهای از مـسلـمانها پیدا میكردند. خوب ناچار بودند جایی را انتخاب بكنند كه پیام اسلام را پذیرا باشند. این نكته اول است. نكته دیگر اینكه با این كار علیه توطئههایی كه ضد مسلمانها انجام میشد، اقدامات لازم را انجام دهند تا از آزار و اذیت مسلمانان كم شود؛ بنابراین در میان تمام سرزمینهایی كه وجود داشت، پیامبر آفریقا را انتخاب كردند. علیرغم اینكه سفر به آفریقا مستلزم یك سفر دریایی بود و سفر دریایی در آن زمان پرمخاطره و بسیار دشوار بود و البته سفرهای زمینی خیلی راحتتر بود، ولی پـیامبر دست به این عمل زد. میدانیم كه فعل وجود مقدس خاتم انبیا(ص) مثل قولشان حكمت دارد و هرگز لغو در آن راه ندارد؛ از روی هوی¨ نیست و طبق موازین دیـنـی مـا، آن فـعـل هم برای ما حجت است؛ با این توضیحات پیامبر(ص) در ابتدای سفر، رو به جعفر بن ابیطالب و اسماء بنت عمیس و كسان دیگری كه همراه ایشان بودند، فرمودند: به آفریقا و به حبشه بروید: «فان بـهـا ملـكـة لایـظلم عـنده احد»: كشوری كه میروید پادشاهی دارد كه كسی پیش او مورد ظلم واقع نمیشود؛ یعنی در این منطقه - اگر عمومیت بدهیم - كمتر ظلم مـیشـود. نـكـتـه دیگر اینكه میفرماید: «فانها ارض صـدق». این جمله بسیار عجیب است. میگوید: این منطقه و این سرزمین، سرزمین صدق است.
توجه كنید كسانی كه پیامبر انتخاب كردند، افراد عادی نبودند. جعفر بـن ابـیطـالـب یـا جـعـفـر طـیـار شخصیتهای بسیار برجستهای در میان صحابه پیامبر(ص) بودند. در هر حـال، انـتـسـاب جعفر به امیرالمؤمنین فضیلتی برای اوست، ولی در كنار این فضیلت، خود جعفر شخصیت بسیار بزرگی دارد كه باز امیرالمؤمنین در اشعارشان افتخار میكنند كه: جعفر برادر من است. بنابراین اسلام از این زمان وارد آفریقا شد كه داستانش در كتابهای تاریخی ثبت و ضبط شده است. نكته دوم در خصوص این سرزمین اینكه: پنج نفر از امامان ما به طور مسلم مادرهایشان آفریقایی هستند؛ ائمهای كه آدم و عالم و جهان بشریت به وجود آنها افتخار میكند؛ البته بیشتر از پنج نفر هم گفته شده و برخی شش و هفت نفر هم گفتهاند، ولی آنچه قطعی است، اینكه پنج نفر از مادران امامان ما آفریقایی هستند و توانستند این گوهرهای تابناك را در رحمهای خودشان پرورش بدهند؛ آنها صدفهای باارزشی بودند.
نكته دیگر اینكه، چند نفر از اصحاب امام زمان(عج) از آفریقا هستند كه این هم در روایات مفصل آمده و ذكر شده است، اما در این زمان در میان تمام قارهها، قاره آفریقا بیش از نصف جمعیتش مسلمان است؛ چون جمعیت قاره آفریقا براساس 600 میلیون نفر است كه بیش از 350 میلیون نفر آنها مسلمان هستند. میخواهم بگویم درصد مسلمانها بسیار بیشتر از این درصد است، اما به سبب مسائل سیاسی كه دنیای امروز به آن گرفتار است، معمولاً درصد مسلمانها را در كشورها كم میكنند و یكی از دلایل آن، فشـارهـایـی اسـت كـه كشورهای اروپایی به سبب حساسیتهایی كه روی مسلمانان دارند، بعضی از دولتها را ناخواسته مجبور میكنند مسلمانهایشان را كم ذكر كنند؛ برای نمونه عرض كنم: در یكی از كشورهایی كه خود من حضور داشتم، درصد مسلمانهایش بین 45 تا 50 درصد بود. این آمار رسمی و آماری بود كه سازمان ملل اعلام كـرده بـود، ولـی در سـال 2002 آن كشـور درصد مسلمانها را 16 درصد اعلام كرد. من به علت رابطه دوستیام از معاون اول رئیس جمهور سؤال كردم: چرا شما حاضر شدید اعلام كنید درصد مسلمانهایتان 16 درصد است، در حالی كه خود شما میگویید بیش از 50 درصــد مسلمـان داریـد؟ وی گفـت: بـرای اینكـه مـا میخواهیم از بعضی كشورهای اروپایی یا از صندوق پول وام بگیریم. اگر درصد مسلمانان ما بالا باشد، به ما این كـمـكهـا را نـمیكنند و این كمكها را به كشورهایی میكنند كه درصد مسلمان در آنجا كم باشد؛ لذا مجبور بـودیم بـر حسب منافع مادی خودمان و اینكه بتوانیم مقداری از آنها كمك بگیریم، درصد مسلمانها را پایین بیاوریم.
نكته دیگر اینكه، مدارس اصلی كه وارد آفریقا شد، با استعمار آمد و اكثر این مدارس، مدارسی بود كه توسط كلیساها تأسیس شد. در آفریقا این مدارس نه تنها نسبت بـه مـذهب فشار میآوردند، بلكه به زور مردم را وادار میكردند از آیین اسلامی دست بردارند. اگر شما همین الان به آفریقا بروید، تعداد زیادی از مردم را میبینید كه اسم آنها جوزف حسن و مایكل ابراهیم است؛ یعنی پدر مـسلمان است و اسم اسلامی دارد، ولی چون بچه به مدرسه اینها رفته است، اسمش را عوض كردهاند؛ با این حـال وقتی در خانه صدایش میزنند، همان ابراهیم، محمد، علی، حسن و حسین و فاطمه و زینب هستند، اما اسم رسمی و شناسنامهای آنها، مسیحی است. تمام اینها به دلیل فشارهایی است كه مدارس به آنها میآورند. آنها میگویند: در صورتی ما شما را ثبتنام میكنیم كه اسمت این باشد؛ بنابراین خودشان یك اسم انتخاب میكردند و آیین مسیحیت را اینگونه ترویج میدادند. در بعضی كشورها كه خودم شاهد بودم، حتی اگر بچهای ختنه شده بود، حاضر نبودند او را ثبت نام كنند؛ یعنی این گونه با مسائل اسلامی و آموزههای دینی مبارزه میكردند.
نكته دیگر اینكه، معمولاً در كشورهای آفریقایی مردم از فقر، بیماری و گرسنگی رنج میبرند و استعمارگران از این تهیدستی كه برای نسل مسلمانها در آفریقا وجود دارد، به نفع خود استفاده میكنند و آن را به فرصت تبدیل میكنند. آنها در مناطق مختلف اردو میزنند و عدهای را معالجه میكنند و به آنها غذا و پوشاك میدهند؛ ولی هر كـسی كه برای معالجه میآید، میگویند ما شما را در صـورتـی معالجه میكنیم كه اسمتان محمد، عباس و حسین نباشد؛ اسم شما باید دیوید، مایكل و جوزف و مانند آن باشد. كسی خودش نقل میكرد: دو تا بچهام از شدت بیماری پیش خودم جان دادند و مردند. وقتی آنها را به این اردوگاهها و درمانگاهها بردم، آنها به این دلیل كه حاضر نـشـدم اسم بچههایم را عوض كنم و گفتم بهتر است بچههایم بمیرند تا زنده باشند و دین نداشته باشند، آنها را معالجه نكردند. اینها تأثیرات زیادی در آفریقا گذاشتهاند، ولی در عین حال بیشترین درصد مسلمانها در همین قاره آفریقا است.
با اینكه اكثر كشورهای اسلامی در قاره آسیا هستند، ولـی درصـد مسلمـانهـای قاره آفریقا بیشتر از درصد مسلمانهای آسیاست. ما آفریقا را به دو بخش تقسیم میكنیم: یكی شمال آفریقا یا بالای خط استوا و دیگری زیر خط استوا یا به تعبیر دیگری كه من چندان از این تعبیر خوشم نمیآید، ولی چون ذكر شده و شاید بعضی با این عبارت آشنایی داشته باشند، من مجبور به گفتن هستم، آفریقای سفید و آفریقای سیاه است.
شمال آفریقا كه كشورهای مصر، لیبی، الجزایر، تونس و مغـرب و حتـی بخشی از موریتانی را آفریقای سفید میگویند و بقیه را كه كشورهای عربی هستند، آفریقای سیاه میگویند.
با این توضیحات روشن شد كه در همان صدر اسلام، حتی قبل از اینكه اسلام به مدینه برسد، به آفریقا آمده است؛ قبل از اینكه اسلام به هر كجایی خارج از مكه و شبـهجـزیـره عربستان برسد، پیامبر(ص) اسلام را به آفریقا فرستادند؛ پس ورود اسلام به همان سنوات اول اسلام بـرمیگردد كه تقریباً سال پنجم هجری و سال محاصره اقتصادی مسلمانهاست. دیگر اینكه در هر حال، وقتی جعفر بن ابیطالب و اسماء بنت عمیس، این شخصیـتهای برجسته از صحابه رسولالله به آفریقا آمدند، آنجا زادوولد كردند و به سبب رفتارهای خوبی كه از خود نشان میدادند و به دلیل طهارت نفس و اخلاق خوبی كـه داشتند، مردم زیادی به آنها میگرویدند و به آنها علاقهمند میشدند. هنوز در حبشه كه امروز به آن اتیوپی مـیگـویند، از جعفر و اسماء بنت عمیس به نیكی یاد میشود و محلی كه كشتی جعفر و اصحاب آنها وارد شدند، هنوز مكان مقدس و مباركی برای مردم آن سرزمین است. مصر هم كه كشوری آفریقایی است، نامش چند بار در قرآن كریم برده شده است. خوب، چه زمانی اسلام وارد مصر شد؟ امیرالمؤمنین پیوسته اصرار داشتند این منطقه و این سرزمین از آفریقا، تحت حكومت خودشان باشد و معاویه هم اصرار داشت آن منطقه را از امیرالمؤمنین پس بگیرد و خود بر آن منطقه حكومت كند. البته این مسئله دلیل دارد. اولین كسی كه حضرت فرستاد، محمد بن ابیبكر بود. وی فرزند اسماء بنت عمیس است كه سفر و هجرت را به آفریقا انجام داد. دومین شخصیتی كه امیرالمؤمنین به آفریقا فرستادند، مالك اشتر بود؛ بنابراین میبینیم حضرت دو نفر از نخبگان و پاكترین افراد و پیروان خودشان را به آفـریقـا فـرستـادنـد؛ از آن طـرف معاویه، رذلترین و پستترین فرد را به آفریقا فرستاد؛ یعنی عمروعاص را؛ لذا باید در گروه امیرالمؤمنین بهترینها باشند؛ در گروه معاویه هم باید كسی باشد كه با او همخوانی و همخونی و هماهنگی داشته باشد.
از آفریقای سفید كه پایینتر بیاییم، به آفریقای سیاه، یا به زیر خط استوا میرسیم، میبینیم باز در اوایل اسلام بـود كه اسلام وارد این سرزمین و منطقه شد كه بعضاً میگویند قسمت عمده فتوحات آفریقا به دست عقبه وطین نافع انجام شده است و از آن طریق اسلام وارد این سرزمین شده است. نكتهای كه میخواهم عرض كنم و خیلی هم قابل توجه است اینكه، در كشور مغرب كه ما به آن مراكش میگوییم، شهری به نام «ادارسه» وجود دارد. ادریس بن حسن كه از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) است، اسلام را از این منطقه وارد آفریقا كرد؛ او و پیروانش به اندازهای در این سرزمین نفوذ كردند و قدرت یافتند كه آنجـا حكـومـت ادارسه را تشكیل دادند. جالب اینكه قبـرهای آن بزرگواران به مزار تبدیل شده و هنوز مورد احترام و زیارت مردم آن سرزمین است. بنابراین آفریقا این ظرفیت را داشت كه اولاً ائمه و اولاد اهلبیت(ع) اسلام را به آنجا بیاورند و حكومت اسلامی تشكیل دهند. شما میدانید بزرگترین حكومت شیعی و طولانیترین مدت حكومت شیعی مربوط به حكومت فاطمیون بوده است كه در مصر و آفریقا حكومت میكردهاند. این هم دوباره دلیلی است بر اینكه این سرزمین، سرزمینی آماده یا به تعبیر مـعـروف، سـرزمینی خصبی بوده است؛ یعنی استعداد پذیرش حق و حقیقت را در خودش داشته است. نكتهای كه باید درخصوص حكومت ادارسه گفت، اینكه اسلامی كه به منطقه آفریقا آمده است، اسلام ائمه و اهلبیت(ع) بوده است؛ چون توسط اولاد ائمه معصومین(ع) مكتب تشیع و مذهب اهلبیت(ع) به این منطقه و این سرزمین وارد شده است و دلیلهای زیادی در این زمینه هست كه اگر وارد این بحث شویم خدمتتان عرض میكنم. خود ایـنـكـه حكومت فاطمیون در مصر و در شمال آفریقا تشكیل میشود كه حدود سیصد و چند سال این حكومت پابرجا بوده است و نیز حكومت ادارسهای، نشان از گرایش مردم این سرزمین به اهلبیت(ع) داشته است؛ آموزههای دینی كه بر مبنای مذهب اهلبیت(ع) در این منطقه وجود داشته است و هزاران هزار دلیل و شاهد دیگر كه اصلاً اسلام آن منطقه اسلام شیعی بود؛ اسلام تشیع بود كه توسط خاندان پیامبر و اولاد ائمه و اهلبیت(ع) به این منطقه آورده شده است، ولی به سبب عامل فشار ظلم و بیدادگری كه نسبت به خود ائمه و شیعه در طول تاریخ شده است، ایشان نتوانستند فقه خودشان را بازگو كنند. این یك جهت قضیه است كه هر كجا میدیدند كسی از نظر وظایف و احكام عملی اسلام، بر مبنایی غیر از مبنای آنها وظایف اربعه را انجام میدهد، او را از بین میبردند؛ لذا همه از نظر اعتقادی و كلامی شیعه بودند و از نظر عملی بر مبنایی از مذاهب چهارگانه عمل میكردند كه امروز هم آثار آن پیداست. شما میبینید وقتی حضرت زینب كبری(س) تحت فشار زیاد قرار میگیرند، تشریف میبرند مصر. معلـوم میشود آنجا پناهگاهی بوده كه به آن سرزمین میروند. قبر مطهر آن بیبی هم در مصر است. حالا در مصر یا در سوریه و شام نمیخواهم وارد بحث بشوم كه كدامش از سندیت بیشتری برخوردار است، ولی تا این حد بوده كه این فشار زیاد باعث شده است همین اولاد ائمه نتوانند فقه امیرالمؤمنین(ع) و فقه امام صادق(ع) را منتشر كنند. دیگر اینكه، در طول تاریخ، عالمان دین ما نسبت به تبلیغ مذهب تشیع تا حدی كوتاهی كردهاند. این هم یكی از عواملی بوده است كه سبب شد فقه شیعه در این مناطق منتشر نشود؛ گرچه آثارش هنوز بسیار است.
در نشستی در آفریقا، من آقایی را دیدم كه از صحبت كـردنـش كاملاً مشهود بود كه به مذهب اهلبیت(ع) نزدیك است یا اصلاً شیعه است. وقتی آن همایش تمام شد، از او به مركزی كه داشتیم دعوت كردم. او هم آمد. آرام آرام بـا او وارد صحبـت شـدم كـه آیـا امیـرالمؤمنین را میشناسید؟ آیا اهلبیت(ع) را میشناسید؟ او هم گفت: همه ما پیرو اهلبیت(ع) هستیم؛ همه ما شیعه هستیم. بعد گفت: من نهجالبلاغهای دارم كه هفتصد سال قدمت دارد؛ اصول كافیای دارم كه چند صد سال قدمت دارد؛ مختصرالنافعی كه فقه ما بر مبنای آن است دارم كه چند سـال قدمت دارد. گفتم كجا زندگی میكنید، گفت در منطقه گول یا به لفظ عربی «قول» كه صحرای آفریقا است. گفتم ارتباط شما با مراكز شیعه چگونه است؟ گفت: ارتباطی نداریم: «نحن منقطعون عن الشیعی لایعرفوننا ولانعـرفونه»: نه كسی ما را میشناسد و نه ما كسی را میشناسیم، پرسیدم در مسائل عملی و احكام شرعیتان بر اساس كدام یك از فتاوا عمل میكنید؟ گفت: ما هیچ چیز از این مسائل را نمیدانیم. باید این باشد، ولی امروز ما بر اساس همان كتاب مختصرالنافع و فقه قدیم شیعه كه وجود دارد، عمل میكنیم و من عالم هستم و مسائل آن را بیان میكنم؛ هیچكس از ما خبر نمیگیرد و ما هم خبری نداریم. این مرد تقریباً خودش اقرار كرد كه علوی و از اولاد امیرالمؤمنین(ع) است و اسلامی كه در این منطقه وارد شده است اسلام اهلبیت(ع) و اسلام شیعی بوده است. هنوز مردم آنجا فضایل و مناقبی برای امیرالمؤمنین(ع) ذكر میكنند كه بسیاری از آنها در كتابهایمان هم نیست. نـمـیخـواهم بگویم اینها صحیح است، ولی آنقدر به امـیـرالـمـؤمـنـیـن عـشـق و علاقه دارند كه از فضایل الاماشاءالله جذب كردهاند و معجزات فوقالعاده زیادی بـرای ایـشان ذكر كردهاند. البته منظورم این است كه مـعـجـزات زیادی را ذكر كردهاند كه شاید در بعضی از كتابها نباشد. ولی دلیل اینكه آن روح شیعی و آن محبت اهلبیت(ع) در میان آنها وجود دارد، این دیرینگی و پیشینه است. همین الان اگر در آفریقا دوقلو پیدا كنید، اسم بچهها را حسن و حسین گذاشتهاند اگر پسر باشند. بیشترین اسمی كه شما در آفریقا در میان مردها میبینید حسن و حسین و در میان خانمها فاطمه است. تمام افراد وقـتـی گرفتار میشوند به ائمه معصومین(ع) متوسل میشوند؛ با اینكه مالكیمذهب هستند. الان فقه آنها بر مـبـنـای اهـل سنت است، ولی در مسائل اعتقادی به اهلبیت(ع) متوسل میشوند. اگر كسی سید باشد به او سید شریف و شرفا میگویند و احترام فوقالعاده و ویژهای برایش قائل هستند؛ حتی خود علمای آفریقا و مردم عوام هم نقل میكردند كه اگر شریفی بر ما وارد شود، ما باید برای او گوسفند بكشیم و باید از او پذیرایی كنیم. آنها قائلند همین كه فرد بگوید من شریف هستم، همین اندازه برای مردم كفایت میكند؛ مردم حتی به دنبال شجرهنامه فرد هم نمیروند، میگویند همین كه خودش گفت من به اهلبیت(ع) و به پیامبر(ص) متصل هستم، این ارزش پیدا میكند. شخصی از همین برادران آفریقایی میگفت: شریفی وارد خانه ما شد. بچهها غذا نداشتند، ولی او را با بـهترین نوع، پذیرایی میكردیم؛ بچههای ما پوشاك نداشتند، اما از او با بهترین پوشاك پذیرایی كردیم. اتاق اول منزل را به او دادیم و همه لوازم زندگی را در اختیار آن شریف كه اولاد پیغمبر(ص) بود، قرار دادیم و تنها در صورتی كه اضافه میآمد، ما و بچههایمان از آن استفاده مـیكـردیم. تمام اینها نشانه علاقه به اهلبیت(ع) و زندهبودن روح تشیع و اهلبیت(ع) در این منطقه است.
لطفاً درخصوص پراكندگی جمعیت شیعه در آفریقا توضیح دهید.
مذهب تشیع و مذهب اهلبیت(ع) با ورود اسلام، وارد آفریقا شد. مورّخان این مسئله را مینویسند كه اصلاً اسلامی كه وارد آفریقا شد، در اصل اسلام شیعی بود. حالا چه در شمال آفریقا كه پیروان امیرالمؤمنین(ع) بودند و چه حبشه كه جعفر در آنجا حضور داشت و چه آفریقای زیر خط استوا یا غرب آفریقا كه از طریق ادارسه و اولاد امام حسن مجتبی(ع) اداره میشد و چه پایین و شرق آفریقا كه اسلام از طریق تجار شیعی ایرانی وارد این مناطق شد؛ همه از نظر اعتقادی، كلامی و فكری از گذشته شیعه بودهاند و هنوز هم هستند، اما دستگاه تبلیغاتی تشیع ضعیف بوده و هنوز هم ضعیف است. متأسفانه باید عرض كنـم این دستگاه خیلی ضعیف است و ما فرصتهای زیادی را برای هدایت جامعه از دست دادهایم و امروز هم كار شایستهای كه باید انجام بدهیم، انجام نمیدهیم؛ اما وقتی وهابیت رشد كرد، یكی از اهدافشان بیرون بردن رقیب یا رقبا از صحنه كار بود. آنها شروع به سمپاشی علیه مذاهب اسلامی كردند، اما در واقع لبه تیز شمشیر و نوك پیكانشان متوجه تشیع بود. وهابیت تا توانست كتابهایی علیه تشیع منتشر كرد و شیعه را به عنوان یك فرقه خارجی مشرك و ملحد در جوامع امروز معرفی كرد. حدوداً بیست سال پیش مردم از نظر فكری افكار شیعه داشتند، اگر در آنجا بگوییم شیعه هستیم، از ما فرار میكنند یا ما را در مسـاجـد خـودشـان راه نمـیدهند. اگر هم راه بدهند، نمیگذارند در صفوف اول و دوم جماعت بایستیم. چرا؟ چـون شیعه به آنها بد معرفی شده و متأسفانه دستگاه تبلیغاتی شیعه در روشن كردن واقعیت، كار خود را خوب انجام نداده؛ تا اینكه مردم كمكم متوجه شدند شیعهای كه برایش معرفی شده است، شیعه واقعی نیست؛ شیعه همان آیین نیاكان ماست. بعد از انقلاب اسلامی هم كه این تبلیغات و معرفی رشد و گسترش یافت، میتوانم بگویم: - یدخلون فی دین الله افواجا»؛ واقعاً انفجاری اتفاق افتاد و مردم هم شروع كردند این مذهب را اظهار كردن و فقه و احكام شرعیشان را هم بر مبنای همین مذهب انجام دادن. در مناطق غرب آفریقا این رشد زیادتر بود؛ چون اصالتهای دینی و اسلامی منطقه غرب بیشتر بود و مردم در اسلام از مسائل بیشتری برخوردار بودند؛ لذا به مجرد اینكه با مكتب و مذهب شیعه آشنا شدند، فوراً مذهب را پذیرفتند و در بعضی از كشورها الان تا ده میلیون نفر شیعه وجود دارد. در بعضی كشورها هم كه شاید شیعهای اصلاً نبـود و یـا تعـدادشـان به عدد انگشتان یك دست هم نمیرسید، امروز دهها هزار نفر شیعه وجود دارد؛ امروز هم تعدادشان رو به گسترش است و این علیرغم تبلیغات زیادی است كه علیه مذهب تشیع میشود و در حالی كه متأسفانه دستگاه تبلیغی شیعه و حوزههای دینی ما هم در گذشته در این زمینه به وظیفه و مسئولیت خودشان خوب عمـل نكردند، با وجود این میبینیم مردم فوجفوج و دستـهدستـه ایـن مـذهب را به عنوان مذهب خودشان انتخاب میكنند؛ تا حدی كه در بعضی كشورها مذهب تشیع به عنوان رسمی پذیرفته شده است؛ همچنین در بعضی از كشورها چون لائیك هستند، كشور هیچ مذهبی را به عنوان مذهب رسمی قبول نمیكند، بنابراین آمدند و جـمـاعت علمای شیعه را به عنوان جماعتی از علمای صاحب فكر و اندیشه، پذیرفتند؛ افزون بر اینكه در میان خود علمای آنجا و همچنین مردم و روشنفكران معروف و مـشـهور، شیعیان بسیاری وجود دارند كه در حوزههای شیعی درس خواندهاند و از توان و قدرت بیشتری برخوردار هستند؛ به تعبیر خود آنها كه میگویند نمیشود با اینها بحث و مناظره كرد؛ چون اینها منطق خواندهاند و اهل منطق هستند و نسبت به جدل و استدلال بسیار توانمند هستند.
من خودم شاهد بودم كه بعضی از وزرا و برخی اساتید و شخصیتهای برجسته علمی و سیاسی آن كشور، وقتی آمـوزههای مكتب اهلبیت(ع) و فقه شیعه را مطالعه میكردند، میگفتند واقعاً فقهی است كه بر مبنای عقل و منطق است و این فقه، فقه پویا و بالندهای است؛ لذا جمعیتهای شیعی در این كشورهای آفریقایی امروز رو به گسترش هستند، ولی متأسفانه عدد دقیق و آمار دقیقی از آنـها موجود نیست؛ هرچند خودمان هم نمیخواستیم آماری داشته باشیم؛ یعنی اصلاً صلاح نبوده آمارگیری كنیم؛ چون اینها حركتهای بومیای هستند كه اصلاً به هیچ كشور و به هیچ ارگانی وابسته نیستند؛ حتی به ایران هم وابـسـته نیستند. شاید آنقدر از این افراد شیعی در كـشورهای آفریقایی وجود دارند كه ما از آنها اطلاعی نـداریم و آن توان اندكی كه برای برقراری یك ارتباط هرچند كوچك داشتیم، بسیار ناچیز بوده است.
این تراكم جمعیت در شمال افریقا بیشتر است یا زیر خط استوا؟
تـراكـم جمعیتـی تشیع در غرب افریقا كه زیر خط استواست، بیشتر است.
آیا جایگاه اجتماعی شیعیان، در این كشورها به رسمیت شناخته شده است؟
بله، ما نامزد ریاست جمهوری داشتیم. در دانشگاهی كـه خـودم حـضـور داشـتم، تعدادی از دانشجویان آن دانشگاه نامزد نمایندگی مجلس بودند. تعدادی از آنها هم در اداره كل آموزش بودند؛ حتی در بعضی از كشورها وزیر شیعی هم داریم؛ استاد دانشگاه هم بسیار داریم كه شیعه هستند؛ خیلی از اساتید برجسته و روِسای دانشگاهها هم شیعه هستند؛ بعضی از تئوریسیینهای اسلامی از شیعیان هستند؛ پستهای بسیار بالایی هم در بعضی از كشورها وجود دارد كه توسط همین شیعیان اداره میشود.
آیا نسبت به تصدی مناصب كلیدی توسط شیعیان، حساسیتهایی از طرف برخی فرقهها وجود دارد؟
اتفاقاً برعكس. میخواهم بگویم امروز اكثر كشورها علاقه دارند از شیعیان در این مناصب استفاده كنند؛ چون اعتقادشان بر این است كه شیعیان اهل منطق و عقل هستند؛ اهل درك و تدبر هستند. در كشوری مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی در كنار مذهب اهل سنت پذیرفته شد كه وهابیون آمدند گفتند باید مذهب وهابیت پذیرفته شود. هیچ عملیات انتحاریای دیده نشده مگر اینكه تحت حمایت وهابیت انجام گرفت. در عملیات 11 سپتامبر یـك نفر از دستگیرشدگان هم شیعه نبود. در عملیات انتحاریای كه در تمام عالم انجام میشود، یك نفر شیعه وجـود نـدارد. چـرا؟ چـون شـیـعه كشته میشود، ولی نمیكشد. این افراطگری كه میان بعضی جوامع اسلامی وجود دارد و به اسلام ضربه میزند، به هیچ وجه در میان تشیع نیست. همه اینها غیرشیعه هستند؛ لذا در آنجا خیلی علاقه دارند از شیعیان برای پستهایشان استفاده كنند. این تا حدی است كه برخی از مسئولان این كشورها به خود ما میگفتند: بیایید عالم دین ما را تربیت كنید؛ چون كسی كه تربیتشده حوزههای دینی شماست، بر اساس منطق و برهان عقلی عمل میكند و بر اساس شرایط زمان حركت میكند مینماید.
آینده آفریقا را چگونه میبینید و وظیفه ما، بخصوص نشریه اخبار شیعیان در قبال این رسالت بزرگ و شرایط فعلی چیست؟
سـؤال خـوبی كردید. اگر بخواهیم تحلیلی از آینده آفریقا داشته باشیم، من جملهای از یكی از بزرگان آفریقا عرض میكنم. ایشان میفرمودند: «الكرة فی میداننا» توپ در میدان ما «والمستقبل لنا» و آینده از آن ماست. یكی از رهبران آفریقا كه شیعه شده بود و شاید چندین میلیون پیرو و مرید دارد، تحلیلش این بود؛ بنابراین شكی نیست كه امروز آفریقا رسماً به یك بیداری دینی رسیده است و به مكتب اهلبیت(ع) گرایش شدیدی پیدا كرده است. نشریه شما هم وظیفه بسیار سنگینی بر عهده دارد؛ چون به هر حال پل ارتباطیای بین شیعیان دنیاست؛ باید جایی باشد كه این شیعیان بتوانند با هم ارتباط برقرار كنند. باید مؤسسات زیادی برای شكلدهی به این ارتباط وجود داشته باشد. ببینید در كمكرسانی به وهابیت در خارج از كشور، ارگانها و نهادهای بسیاری از كشورهای مختلف نظیر عربستان، كویت، امارات و قطر حضور دارند، ولی برای حمایت از شیعیان تنها جمهوری اسلامی ایران و ارگان «جامعة المصطفی العالمیة» حضور دارد؛ هرچند مجمع جهانی اهلبیت(ع) هم حركتهای خوبی انجام داده است؛ اما آیا اینها كفایت میكند؟ خیر. مگر ما چند مجله شبیه اخبار شیعیان در این جامعه تشیع داریم؟ بله هـمین یكی است. در حالی كه باید دهها مجله داشته باشیم. عرضم به مسئولان اخبار شیعیان این است كه باید گستره اخبارشان را وسیعتر كنند و اخبارشان تنها به حوزه خـاورمـیـانه و بعضاً اروپا و آفریقا منحصر نباشد. باید گسترش بیشتری داشته باشد و همه شیعیان جهان را شامل شود، دیگر اینكه باید زبانش را هم گسترده كنند. زبان فارسی كافی نیست؛ ضمن آنكه تصور میكنم توزیع آن هم گـسـترده نباشد. پیشنهادم این است كه اخبار شیعیان منطقهای شود؛ یعنی بخشی برای آفریقا و بخشی دیگر جنوب شرق آسیا را پوشش دهد؛ بخشی هم منحصر به اروپا باشد؛ یعنی چندین بخش باشد و یك بخش از آن هم بـرای كـل جهان تشیع باشد. مجله جا دارد تعداد صـفـحـاتـش بـیشتر شود و حداقل به سه زبان عربی، فرانسوی و انگلیسی چاپ شود. این حداقل كاری است كه باید انجام شود. مجلههای مسیحیت كه برای من میآمد، همیشه كمترین شمارگان آنها هجده میلیون نسخه بود. حـالا بـبـینید شمارگان اخبار شیعیان چقدر است؟! این مجلات هر یك به بیش از پنجاه زبان دنیا ترجمه و چاپ میشد؛ لذا امیدوارم ما هم شاهد روزی باشیم كه اخبار شـیـعـیـان بـا یـك رویـكـرد جـدیـد نسبت به گسترش فعالیتهایش، با نمایندگانی در سراسر دنیا به موفقیتی درخور دست پیدا كند.
با تشكر از شما كه وقت گرانبهایتان را در اختیار ماهنامه اخبار شیعیان قرار دادید.