قیام مردم الجزایر علیه فرانسه یکی از خونینترین مبارزات مردمی جهان سوم علیه استعمار بود که در این راه بیش از یک میلیون شهید تقدیم کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، یکی از مهمترین حرکتهای مردمی منطقه در قرن بیستم قیام الجزایریها علیه استعمار فرانسه بود به طوری که یک میلیون نفر در جریان این مبارزات کشته شدند و از همین رو کشور الجزایر به «ارض میلیون شهید» مشهور است.
عثمانیها از قرن شانزدهم بر الجزایر تسلط داشتند ولی با تضعیف قدرت عثمانیها عملاً زمینه ورود فرانسه به شمال آفریقا فراهم شد و این کشور در سال 1836 تصمیم به تصرف کامل الجزایر گرفت. ورود فرانسه از همان ابتدا با مقاومت شدیدی همراه بود به طوری در سال 1836 نیروهای فرانسوی برای تصرف شهر «کنستانتین» سه هزار نفر تلفات دادند و در ادامه نیز وقتی وارد مناطق جنوبی الجزایر شدند مبارزی مسلمان به نام «امیر عبدالقادر» نزدیک به 14 سال با فرانسویها به مبارزه پرداخت.
مبارزات مردمی پس از امیر عبدالقادر در الجزایر کمرنگتر شد اما با وقوع جنگ دوم جهانی بار دیگر الجزایریها برای رسیدن به استقلال به تکاپو افتادند و فردی به نام «عباس فرحت» با تشکیل سازمانی زیر زمینی با عنوان جبهه آزادی بخش ملی«Fronde Liveration Nationl» که در آن چهرههایی چون احمد بن بلا، یوسف بن خده، هواری بومدین، شاذلی بن جدید و عبدالعزیز بوتفلیقه در آن عضویت داشتند، تشکیل داد.
عباس فرحت که خود فردی فرهیخته بود، بخش اعظم نیروهایش را از میان الجزایریهای تحصیلکرده در خارج از کشور تشکیل داد و با توجه به پایبندیاش به اسلام شعار «اسلام دین ما عربی زبانما» وارد عمل شد و با توجه به تمایلات سوسیال دموکراسی که داشت حمایت چپگرایان را نیز تا حد زیادی جلب کرد.
سازمان مبارزاتی فرحت عباس از سال 1954 فعالیت مبارزاتی خود را علیه نیروهای استعمارگر فرانسوی آغاز کرد. فرمانده شبه نظامیان الجزایری با هواری بومدین بود که از طریق پایگاههایشان در تونس، لیبی، مغرب و الجزایر حملات پارتیزانی علیه فرانسویها طراحی میکردند و پس از به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر قاهره به پایتخت دولت در تبعید انقلابیون الجزایر بدل شد.
حملات چریکهای الجزایری به نیروهای فرانسوی آنقدر ادامه یافت که فرانسویهای مقیم الجزایر گروه گروه این کشور را ترک میکردند.قیام الجزایریها که زیر پرچم اللهاکبر آغاز شده بود طی 8 سال 1954 تا 1962 یکی از خونین ترین قیامهای مردمی بود، فرانسویها علیرغم ادعاهای خود درباره آزادی و پرچمداری حقوق بشر بیش از یک میلیون الجزایری که بخش اعظم آنها غیرنظامی و مردم عادی بودند را کشتند که بسیاری از کشته شدهها زیر شکنجه جان خود را از دست داده بودند.
وحشیگری فرانسویها به حدی بود که هنوز هم روزنامههای این کشور گاهی اسناد جدیدی از این جنایات افشا میکنند، حتی چندی قبل یک گور جمعی از مردم کشته شده توسط فرانسویها در الجزایر کشف شد که نشان از حجم جنایات استعمارگران در این کشور مسلمان دارد.
سرانجام ژنرال دوگل همزمان با اوج گرفتن جنگ و خونریزی در الجزایر، طی نطقی خواستار گفتوگو و صلحی شجاعانه با الجزایریها شد.وی اعلام کرد که به شرط برگزاری یک کنفراس صلح و برگزاری رفراندوم حاضر به پذیرش استقلال الجزایر است و پس از این نطق کنفرانس صلح در شهر «اویان» بین سران جبهه آزادی بخش ملی و دولت فرانسه برگزار شد و در پی توافقات این کنفرانس زندانیان الجزایری از جمله بنبلا که بعدها رهبر الجزایر جدید شد، آزاد شدند.
همچنین 90 درصد الجزایریها هم در رفراندوم به استقلال این کشور رای مثبت دادند و الجزایر سرانجام در سوم ژوئیه 1962 با جدایی از فرانسه استقلال یافت.البته این پایان ماجرا نبود، عدهای از افراد تندرو فرانسوی با تشکیل گروهی با عنوان ارتش سری (OAS) با خطمشی دوگل مخالفت کردند و حملات کوری را علیه انقلابیون و مردم و حق مذاکره کنندگان اویان انجام دادند که سرانجام با دستگیری ژنرال «سالان» فرمانده ارتش سری، این ماجرا به پایان رسید.
انقلاب الجزایر هرچند پس از پیروزی شاهد اختلافات داخلی بین انقلابیون بود و نتوانست به تمام اهداف خود دست پیدا کند ولی به دلیل تاثیرپذیری از اسلام به عنوان یکی از موفقیتآمیزترین حرکات مبارزاتی جهان سوم علیه استعمار شناخته میشود.نکته قابل توجه این است که در میان کشورهای خاورمیانه همانطور که گفته شد مصر حامی اصلی انقلابیون بود و علاوه بر آن سوریه نیز حمایتی تمام عیار از الجزایرییها به عمل میآورد.
شکری القوتلی رئیس جمهور سوریه در سال 1957 گفته بود که حاضر است هر آنچه در توانش است از نظر تسلیحاتی و غیر نظامی در اختیار انقلابیون قرار بدهد.در میان کشورهای منطقه تنها رژیم صهیونیستی بود که از فرانسویها حمایت میکرد و جاسوسهای این رژیم علیه الجزایری ها به طور دائم فعال بودند که نشانهای دیگر از نقش همیشه منفی تل آویو در تحولات منطقه است البته شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس نیز در آن زمان ترجیح میدادند کاری نکنند که غربیها از دست آنها نارحت شوند.