پایگاه اینترنتی گلوبال ریسرچ در گزارشی به قلم اسکندر ارفعی درباره مداخله به اصطلاح بشردوستانه ناتو در لیبی و تبدیل آن به کشوری شکست خورده نوشت :
سیاستمداران غربی همچون باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا ، دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس و دیگر اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ، ناتو ، سال 2011 میلادی از آنچه به اعتقاد آنها عملیاتی موفقیت آمیز برای برکناری معمر قذافی رئیس دیکتاتور لیبی بود تمجید و قدردانی کردند.
سه سال از آن زمان می گذرد و مداخله غرب لیبی را به یک کشور شکست خورده دیگر تبدیل کرده است اما سران کشورهای غربی از پذیرش اشتباه خود اجتناب می ورزند. لیبی هم اکنون توسط شبه نظامیان تندرو اداره می شود ؛ شبه نظامیانی که غرب آنها را برای شرکت در عملیات غیرقانونی تغییر رژیم پشتیبانی و حمایت تسلیحاتی کرد. در حال حاضر پارلمان لیبی تنها در اندک مواردی حق تصمیم گیری دارد و دولت موقت برای تامین امنیت هیچ ارتشی در اختیار ندارد .
برای بسیاری از شهروندان لیبیایی که فریب حمایت از مداخله غرب و اعتماد به غربیها را خوردند زندگی غیرقابل تحمل شده است.
لیبی در حال حاضر به صحنه رویارویی گروه های مختلف برای تصاحب قدرت تبدیل شده است و فرماندهان سابق شورشیان ، تندروها ، سران قبایل و دیگر گروه ها سعی دارند تا از اوضاع فعلی به عنوان فرصتی برای کسب قدرت استفاده کنند.
لیبی به کشوری شکست خورده تبدیل شده است. تابستان گذشته گروهی از نیروهای امنیتی سابق لیبی که به فرمانده خود وفادار نماندند سه بندر اصلی در بنغازی واقع در شرق این کشور را اشغال کردند. آنها خواهان استقلال هرچه بیشتر این منطقه هستند.
دو گروه قدرتمند در این کشور شبه نظامیانی هستند که در غرب بنغازی حضور دارند ، اتحاد آنها با جناح های سیاسی رقیب چندان مستحکم نیست و هیچ نشانی از خلع سلاح این گروه ها مشاهده نمی شود.
در نهایت اینکه در لیبی دولتی مقتدر یا هیچ نهاد قانونی وجود ندارد و این کشور همچون گذشته صحنه خشونت هاست.
آینده لیبی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد و سناریوهای مختلفی برای این کشور پیش بینی می شود . برخی احتمال می دهند خشونت های قومی و منطقه ای تقسیم لیبی و تشکیل دو نظام حکومتی یکی از بنغازی و دیگری در طرابلس را به دنبال داشته باشد. تشدید درگیری ها میان گروه های تندرو و تبدیل لیبی به صحنه مبارزه با تروریسم همانند پاکستان ، یمن ، سومالی و مالی دیگر سناریویی است که برای لیبی پیش بینی می شود ؛ سناریویی که در چارچوب آن لیبی به صحنه حملات مرگبار هواپیماهای بدون سرنشین و عملیات مخفیانه نیروهای ویژه تبدیل خواهد شد.
در واقع حقیقت آن است که غرب با مداخله در لیبی وارد مسئله پیچیده دیگری شد.
همچون عراق و افغانستان ، احساس نادرست برتری طلبی موجب شد تا قدرت های غربی حکومت دیگری را تشکیل دهند که شهروندان آن هیچ امیدی به آینده بهتر ندارند.
اگر غرب مصمم به حمایت بشردوستانه از لیبی بود می توانست فعالانه در بازسازی این کشور ایفای نقش کند و زمینه استقلال آن را فراهم کند اما این کشور را به حال خود رها کرد.
با توجه به اوضاع کنونی لیبی این سوال مطرح می شود که آیا مداخله در لیبی با هدف حمایت از غیرنظامیان صورت گرفت یا تلاش ژئوپولیتیکی و امپریالیستی دیگر برای برکناری رهبری بود که با نظام اقتصادی غرب مخالفت ورزی می کرد.
قذافی پیش از آنکه کشته شود به حمایت مالی از سه پروژه آفریقایی متعهد شده بود که تاسیس بانک سرمایه گذاری آفریقایی ، صندوق پول آفریقا و بانک مرکزی آفریقا را دربر می گرفت.
مقامات آفریقایی بر این بودند که با تاسیس چنین نهادهایی به وابستگی آنها به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی پایان داده خواهد شد.
احتمال می رود برنامه های قذافی برای قطع وابستگی کشورش به صندوق بین المللی پول علت اصلی مداخله نظامی غرب در این کشور باشد.
بنابراین باید این حقیقت را به یاد داشت که سناریوی لیبی بار دیگر نشان داد که نمی توان به مداخله غرب اعتماد کرد چراکه آسیب ها و زیان های ناشی از این مداخله بسیار بیشتر از نتایج مثبت آن است به همین منظور همواره باید با عملیات های ناتو و هرگونه تلاش امپریالیستی دیگر در آینده مخالف بود.