تاریخ        0  2274 reads

فلات ايران از قديمي ترين كانون هاي تمدني دوران باستان در آسيا است و از اين نظر در دانش باستان شناسي، جايگاه مهمي دارد. تاريخ اسكان در فلات ايران از دوره نوسنگي تا مهاجرت آرياييان چندان روشن نيست اما شواهد روشني در دست است كه سرزمين ايران از ديرباز مسكونی بوده است.
كانون هاي قديمي سكونت در كنار چشمه ها و رودخانه ها يا به طور كلي در مجاورت كوه هاي زاگرس و البرز به وجود آمده اند. مهم ترين اين كانون هاي باستاني عبارتند از تپه سيلك كاشان، تپه حصار دامغان، تورنگ تپه گرگان، تپه حسنلو در آذربايجان، تپه مارليك در رودبار، همچنين شوش در خوزستان.
در كاوش هاي باستان شناسي در اين كانون ها، آثاري به دست آمده اند كه قدمت برخي از آنها به هزاره پنجم پيش از ميلاد مي رسد. مهاجرت قوم هاي آريايي به فلات ايران از هزاره دوم پيش از ميلاد آغاز شد. از اين قوم ها، پارت ها در خراسان، مادها در غرب و پارس ها در جنوب ايران مستقر شدند. امپراتوري مادها در هگمتانه (اكباتان) يا همدان كنوني پا گرفت. هخامنشيان پس از پيروزي بر مادها و تسخير پايتخت آنان، نخستين امپراتوري بزرگ ايران را به وجود آوردند. حدود متصرفات آنان در زمان داريوش اول (485-522 ق.م) از جلگه رود سند در مشرق تا مرزهاي يونان در مغرب مي رسيد. بناهاي تخت جمشيد و پاسارگاد كه از آثار اين دوره اند، از آثار مهم باستاني ايران و جاذبه هاي مهم جهانگردي به شمار مي آيند و همه ساله هزاران جهانگرد از اين آثار بازديد مي كنند.
پس از انقراض هخامنشيان و به آتش كشيده شدن تخت جمشيد به دست اسكندر، جانشينان وي(سلوكي ها) مدت كوتاهي بر ايران تسلط يافتند كه نتيجه آن آميزش فرهنگ ايراني با فرهنگ هلني بود. در حدود سال 250 ق.م پارت ها كه يكي از قوم هاي سواركار آريايي بودند از خراسان به سمت غرب و جنوب غربي پيشروي كردند و امپراتوري خود را در تيسفون بر پهنه فلات ايران، بنياد نهادند .
اين امپراتوري تا سال 224 پس از ميلاد دوام يافت. ساسانيان با پيروزي بر آخرين پادشاه پارتي در 225م. امپراتوري جديدي به وجود آورند كه تا اواسط قرن هفتم ميلادي دوام آورد.
عصر باستاني ايران يكي از پر شكوه ترين عصرهاي تاريخ ايران به شمار مي آيد. از اين دوره ميراث هاي فرهنگي و بناهاي تاريخي فراواني در تخت جمشيد، پاسارگاد، شوش، شوشتر، همدان، فيروز آباد(نقش رستم)، تاق بستان، سروستان و نيشابور بر جاي مانده اندكه ارزش ديداري فراواني دارند.
نفوذ اسلام در ايران در نيمه اول قرن هفتم ميلادي، پس از فروپاشي امپراتوري ساساني روي داد. از آن پس دوره جديدي در تاريخ ايران آغاز شد كه دگرگوني هاي بنيادي شديدي در اوضاع اجتماعي، سياسي، مذهبي، حكومت و مردم به وجود آورد.با وجود پذيرش اسلام، ايرانيان هرگز مخالفت خود را با سلطه خلفاي اموي و عباسي پنهان نمي كردند و در برابر ستمگريهاي حكومت هاي اموي و عباسي، جنبش هاي استقلال طلبانه بسياري رابر پا كردند. آنان نيز براي تضعيف و سركوب ايرانيان كه به طرفداري از خاندان پيامبر(ص) و برقراري حكومت بر اساس امامت به پاخاسته بودند، به تقويت عناصر غير ايراني پرداختند.
ادامه جنگ هاي فرسايشي ميان فرمانروايان محلي قدرت اين فرمانروايان را تحليل برد و زمينه براي تسلط قوم هاي بيگانه آسياي مركزي مانند تركان سلجوقي، مغول ها و تيموريان فراهم ساخت.

تاریخ صفویه

در دوره صفويان دومين امپراتوري بزرگ ايران پا گرفت و مذهب تشيع كه تا آن زمان پيروان آن در محدوديت هاي بسيار به سر مي بردند، رسميت يافت.
خصلت هاي مذهب شيعه و تعهدات سياسي و اجتماعي آن، استقلال و هويت ملي ايران را در برابر ضربات سخت و كوبنده عثماني ها با استواري تمام حفظ كرد و ايران يك بار ديگر توانست در مقابل مدعي توليت مسلمانان به عنوان نيروي قدرتمند سياسي–مذهبي قد علم كند. صفویان از دودمان‌های ایرانی بودند که بین سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۱۱ خورشیدی، بر ایران و بخشی از سرزمین‌های مجاور آن فرمانروایی کردند.
شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است.
دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتا از ایلهای ترک آناتولی بودند ,و بعداً به قزلباش‌ها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آق‌قویونلو‌ها و قراقویونلو‌ها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار می‌آمد.
ر
سیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و نادر شاه به مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که جداً در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گرانبها و ارزشمند محسوب می‏شد، به نحوی که مآل اندیشان قوم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نجات خویش و نعمتی برای خود می‏پنداشتند و به همین سبب با پیامهای دلگرم کننده خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تشویق می‏کردند. بعد از عقب نشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و فقدان آذوقه، فرستاده ونیز در دربار عثمانی به پادشاه خود نوشت تا آنجا که عقل سلیم گواهی می‏دهد این امر جز مشیت باری تعالی چیز دیگری نیست زیرا می‏خواهد که جهان مسیحیت را از ورطه اضمحلال نهایی رهایی بخشد .
برخی می‌پندارند تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمین‌های اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت. لازم به ذکر است، پیش از این در قرن های چهارم تا ششم هجری دولت اسماعیلی فاطمیان در مصر خلافتی در مقابل خلافت عباسی تأسیس کرده بود و تا زمانی که هر دو دولت قدرتمند بودند، هیچ مشکلی در مقابله با صلیبیان نداشتند. بنا بر این قطعا این نخستین بار نبود، که یک حکومت رسمی شیعی تأسیس می‌شد. ثانیاً قدرت دولت عثمانی و توسعه پیاپی آن بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی لازم صورت می‌گرفت. به طوری که علی رغم چند قرن سلطه بر یونان، بالکان و چند کشور دیگر اروپایی تنها عده کمی از مردم آن نواحی مسلمان شدند و هر چند این مطلب درست است که عثمانی بر اثر مناقشه‏های ممتد با صفویان همواره از مرزهای شرقی خود بیمناک بود و ناگزیر بخشی بزرگ از نیروی نظامی خویش را در آن جانب صرف می‏کرد و از پیشرفت و تمرکز نیرو در جبهه‏های اروپا باز می‏ماند، اما شکستهای بزرگ عثمانی در اروپا بعد از محاصره وین در سال ۱۶۸۳ میلادی و همزمان با افول و اضمحلال دولت صفوی رخ می‌دهد. در واقع عامل اصلی شکست عثمانیان نه پیدایش دو حکومت شیعه و سنی، بلکه برتری ادوات نظامی اروپاییان در قرن هجدهم و ضعف ساختارها و بنیه‌های اقتصادی و اجتماعی عثمانی نسبت به جوامع اروپاست.

دولت صفوی بنیادگذار دولتی واحد با مذهبی واحد
از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردن‌کشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواری های بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نموده‌است. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها می‏کنند.
به هر حال با تشکیل دولت صفوی، گذشته دیربازی از گسیختگی پیوندهای ملی ایرانیان به دست فراموشی سپرده شد و بار دیگر از ملت ایران ملتی قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ایام سلطنت شاه عباس اول به حدود امپراتوری ساسانیان رسانید.
رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهب تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن ایام پیش آمده بود، هیچ عامل دیگری نمی‏توانست چنین تأثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‏کردند. دسته‏هایی از کردان سنی مذهب که تمایلی به اطاعت از یک پادشاه شیعی مذهب نداشتند، بی هیچ گونه مقاومتی و مخالفتی در قلمرو عثمانی باقی ماندند؛ و دست به دست گشتن برخی از نواحی کرد نشین میان دو دولت عثمانی و صفوی تأثیری در مذهب آنها نداشت.
باید دانست که چنین اندیشه‏ای اصلاً در دوران اسلامی امری تازه و بدیع نبود، چه پس از استقرار قطعی فرهنگ اسلامی در میان ایرانیان و سستی پذیرفتن سیاست ملی و نژادی که در سده‏های سوم و چهارم و نیمی از سده پنجم هجری صورت گرفت، سلطنت هر مسلمان اهل سنت از هر نژاد خواه ایرانی یا اَنیرانی، بی هیچ گونه مخالفت بنیادی پذیرفته می‏شد، مگر از جانب قدرت جویان رقیب، و سرّ موفقیت غلامان و قبایل گوناگون تُرک نژاد در حکومت چند صد ساله بر ایران نیز همین بود. با انحطاط و سقوط صفويان، حكومت هاي افشاريان و زنديان بر اريكه قدرت تكيه زدند.
پس از حكومت زنديان، عصر قاجاريان آغاز مي شود كه در اين عصر نفوذ قدرت هاي بيگانه روس و انگليس در ايران توسعه مي يابد. در همين دوره، جنبش هاي اجتماعي تنباكو، انقلاب مشروطيت، قيام جنگل، قيام شيخ محمد خياباني و ... به وقوع پيوست. در دوره پهلوي، جنبش ملي شدن صنعت نفت زمينه ساز قيام 15 خرداد سال 1342 و ديگر قيام هاي استقلال خواهانه بود كه سرانجام به پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 انجاميد.

تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی

 دستاوردهای انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شورای انقلاب و دولت موقت اداره ی کشور را به عهده گرفتند. مردم به فرمان امام دست از اعتصاب برداشتند و سلاح هایی را که به دست آورده بودند به مساجد تحویل دادند. فردای روز بیست و دوم بهمن یک نیروی انتظامی مردمی به نام «کمیته ی انقلاب اسلامی» تشکیل شد تا هم نظم و امنیت را در کشور برقرار سازد و هم سران جنایتکار حکومت شاه را دستگیر کند.
در فروردین سال ۵۸ مردم به پای صندوق های رأی رفتند و با اکثریت
۹۸/۲ درصد به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند. از آن پس این روز به نام روز جمهوری اسلامی نام گذاری شد. در همان سال با رأی دوباره مردم مجلس خبرگان تشکیل شد و قانون اساسی کشور به تصویب رسید. انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری نیز در همین سال برگزار شد و نهادهایی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای دفاع از انقلاب و جهادسازندگی برای سازندگی کشور و خدمت به کشاورزان و روستاییان محروم بوجود آمد.
مهمترین دستاورد انقلاب استقلال آزادی جمهوری اسلامی بود که مردم از ابتدای نهضت، در تظاهرات و شعارهای خود خواسته بود.

توطئه ها و مشکلات
پس از پیروزی انقلاب، بدلیل کوتاه شدن دست ابرقدرت ها از این کشور توطئه های دولت های مستکبر و زورگو بر ضدانقلاب اسلامی ادامه یافت در آغاز مزدوران بیگانه که مردم آن ها را گروهک می نامیدند در بعضی از مناطق کشور جنگ و ناامنی ایجاد کردند، در بعضی جاها خرمن گندم روستاییان را به آتش کشیدند و یا لوله های نفت را به آتش کشیدند. روحانیون بزرگ و انقلابی (مانند آیت الله مطهری و دکتر بهشتی را به شهادت رساندند). دولت آمریکا در سال ۵۸ شاه را نزد خود پناه داد تا بتواند با کمک او علیه جمهوری اسلامی توطئه کند.

دفاع مقدس
 هشت سال جنگ تحمیلی مهم ترین و سخت ترین توطئه ای بود که دشمنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی برپا کردند. در سال ۱۳۵۹ ارتش عراق که به کمک آمریکا و شوروی مسلح و نیرومند شده بود به ایران حمله کرد و قسمت هایی از سرزمین ما و ازجمله بندر بزرگ خرمشهر را تصرف کرد.
اما عراق نتوانست در این جنگ پیروز شود و سرانجام پس از هشت سال نبرد قهرمانانه و دفاع مقدس و فداکاری نیروهای بسیج و ارتش، ارتش متجاوز عراق مجبور به عقب نشینی شد. بدون آن که حتی یک وجب از سرزمین ما را در تصرف داشته باشد. اسیران جنگ که مردم به آن ها «آزادگان» می گفتند به آغوش میهن بازگشتند.

ولایت فقیه
انقلاب اسلامی ایران که از سال ۱۳۴۱ آغاز شده بود از همان ابتدا از رهبری الهی امام خمینی (ره) برخوردار بود و مردم جهان این انقلاب را در همه جا به نام انقلاب امام خمینی (ره) می شناختند و امروز نیز همان طور که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله) فرمودند «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست». امام نمونه ی حقیقی مکتب اسلام بودند و مردم همه ی آرزوها و اعتقادات خود را در وجود خویش آشکار می دیدند و به ایشان عشق می ورزیدند. امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب، نزدیک به یازده سال رهبری انقلاب را برعهده داشتند و سرانجام پس از یک بیماری کوتاه، در سیزدهم خرداد سال ۱۳۶۸ درگذشتند.
پس از درگذشت امام (ره) ، مجلس خبرگان حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله) را که هشت ریاست جمهوری اسلامی کشورمان را به عهده داشتند به رهبری انقلاب برگزیدند و مردم با اطاعات از ایشان وفاداری خود رابه آرمان های بلند امام خمینی قدس سره الشریف نشان دادند.
«رهبری» در تمام نظامهای سیاسی از جایگاه و نقش محوری و ویژه ای برخوردار است. و در واقع ستون اصلی هر نظام سیاسی محسوب می شود و در نظام سیاسی اسلام كه اداره‌ امور جامعه بر اساس قوانین دین است و تامین نیازهای معنوی مردم در كنار توجه و تامین نیازهای مادی از اهداف و وظایف حكومت اسلامی به شمار می رود اهمیت جایگاه و نقش رهبری بیشتر آشكار می گردد. از این رو ولایت و رهبری در اسلام به عنوان یكی از پایه های اساسی اسلام در دوران غیبت امام زمان (عج) بلكه مهمترین ركن اسلام معرفی شده است و برای رهبر و حاكم اسلامی شرایط ویژه ای در نظر گرفته شده است. در قانون اساسی كه برگرفته از مبانی اسلام است «صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه و عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام و بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت كافی برای رهبری» به عنوان شرایط و صفات رهبر مطرح شده است. تاریخ انقلاب اسلامی صحنه نمایش قدرت رهبری شكوهمند امام خمینی (ره) بود كه در نوع خود بی نظیر است، بی شك صداقت، صراحت، شجاعت، سازش ناپذیری، از جان گذشتگی، صلابت و قاطعیت، عشق به اسلام، مقام عرفانی، وارستگی، شخصیت والای علمی و فقاهتی و سادگی معنی دار زندگی امام (ره) در ارائه این الگوی رهبری موثر بوده است.
پس از رحلت امام (ره)،‌ رهبری انقلاب اسلامی در دست با كفایت مقام معظم رهبری (مدظله) قرار گرفت كه به تعبیر مرحوم امام خمینی (ره) «بازوی توانای جمهوری اسلامی»، «و از جمله افراد نادری هستند كه چون خورشید روشنی می دهند.»
حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله) در شرایطی رهبری انقلاب اسلامی را عهده دار شدند كه از یكسو جنگ تحمیلی به پایان رسیده و شرایط ویژه دوران بازسازی و مسائل خاص آن نمایان گشته بود كه از یك طرف نیاز به برنامه ریزی، تلاش، تخصص و سرمایه را ضروری می ساخت و از طرف دیگر باید ارزشهای انقلاب و اصول آن در این میدان به فراموشی سپرده نمی شد و از سوی دیگر تهاجم نظامی دشمن به تهاجم فرهنگی تبدیل شد كه به مراتب خطرناك تر و حساس تر از تهاجم نظامی دشمن بود چرا كه این بار دشمن عقاید،‌ افكار و فرهنگ جامعه اسلامی به ویژه جوانان را هدف قرار گرفت تا نظام اسلامی را از درون با مشكل مواجه سازد.
در چنین شرایط حساسی مقام معظم رهبری شجاعانه و هوشمندانه انقلاب اسلامی را تا به امروز رهبری كردند و در سایه‌ رهبری ایشان و حمایت مردم، امروز ایران اسلامی به عنوان كشوری مستقل و تاثیر گذار در سطح منطقه و جهان مطرح شده در برابر یكه تازیهای آمریكا و قدرتهای بزرگ ایستاده است. نتانیاهو، نخست وزیر رژیم غاصب صهیونیستی اخیرا در خصوص رهبر معظم انقلاب چنین گفته است: "امروز میخواهم خطر پیچش تاریخ به نفع ایران را گوشزد کنم. [حضرت آیت الله] خامنه ای از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه ی جبل الطـــارق در مراکش را به لرزه انداخته و ملتها را به سوی خود جــلب کرده است. "
 

View this article in PDF format Print article
Other articles in this category
ایران در یک نگاه
جغرافیا
تاریخ
فرهنگ
اقتصاد
سیاست
نظامی
روابط بین الملل
روابط با آفریقا