منوچهر محمدی مسئولیت هایی همچون
فرمانداری خرمشهر، استانداری سیستان و بلوچستان، معاونت نخست وزیر (بنی صدر)، معاون
وزیر فرهنگ و آموزش عالی و مشاور وزیر دفاع و معاون و مشاور وزیر امور خارجه را در
کارنامه اجرایی خود دارد ایشان از سال 1363 تا 1388 عضو هیات علمی دانشگاه تهران
بوده اند.
تحلیلی بر انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه،
انقلاب اسلامی: زمینهها و پیامدها و همچنین کتاب ارزشمند بازتاب جهانی انقلاب
اسلامی از مشهورترین آثار ایشان در زمینه ی انقلاب اسلامی ایران میباشند. با توجه
به تحولات منطقه، گفتگویی با ایشان انجام داده ایم، که به شرح زیر است:
به عنوان نخستین سؤال، دلایل بروز این تحولات را
در خاورمیانه چه می دانید؟
دلایلی که من دارم این هست که به طور طبیعی،
با توجه به آگاهی که ملت ها پیدا کردند و روز به روز بر این آگاهی ها افزوده شد،
حاضر نیستند به راحتی زیر بار ظلم و زور بروند. انقلاب اسلامی اولین حرکتی بود که
منجر به آزادی ملت بدون دست یازیدن به سلاح نسبت به رژیم دیکتاتوری شاه بود؛ همین
دیکتاتودی که مورد حمایت همه جانبه قدرت های بزرگ بود. در نتیجه ملت ها به خصوص ملت
های مسلمان آگاه شدند که آن ها می توانند با دست خالی و با حرکت توده ای مردم،
مقابل دیکتاتورها بایستند، هر اندازه هم که دیکتاتورها قوی باشند و هر اندازه که
قدرت های استکباری آن ها را مورد حمایت قرار دهند. ضرورتاً معنای قدرت در گذشته،
قدرت نظامی بود، اما در انقلاب اسلامی قدرت دیگری توانست بر قدرت نظامی غلبه کند و
آن قدرت ملت ها بود. لذا علتی که بتواند به طور طبیعی توجیه کننده این حرکت ها باشد؛
سرآمدن تحمٌل ملت ها در قبال دیکتاتورها و ظلم و ستیز و وابستگی این قدرت ها به غرب
و استثمار این ملت ها می باشد. بنابر این زمانی می رسد که ظرف ملت ها پر شده و به
اوج میزان تحمل می رسد، طبیعی است که در چنین شرایطی قیام صورت بگیرد.
با توجه به این که تخصص حضرتعالی در خصوص انقلاب
ها است، آیا می توان نام انقلاب را بر این حرکت ها گذاشت؟ یا صرفا سطحی از یک
جابجایی و انتقال قدرت است؟
هر انقلابی مراحلی دارد، در حال حاضر حرکت این
ملت ها، حرکتی آغازین و در مرحله اولیه انقلاب است، و در واقع؛ شورشی علیه یک نظام
حاکم می باشد، تا به تدریج در پروسه حرکت تقابل پیدا می کند و به معنای واقعی
انقلاب تبدیل می شود. البته این بحث بستگی به تعریفی دارد که ما از انقلاب می کنیم،
در تعریف بسیاری از اندیشمندان غربی، هر نوع دگرگونی انقلاب گفته می شود، کودتا،
رفورم و شورش را انقلاب می گویند. در حالی که انقلاب مرحله تکامل و دگرگونی است تا
زمانی که به پیروزی برسد. در تاریخ معاصر بشریت تنها شش انقلاب موفق داریم که به
پیروزی نهایی رسیده و دگرگونی بنیادین را ایجاد نمودند که عبارتند از: انقلاب
فرانسه، روسیه، چین، کوبا، نیکاراگوئه و انقلاب اسلامی ایران. بنابر این در حرکت ها
و تحولاتی که هم اکنون شکل گرفته، باید منتظر بود که آیا این سیر دگرگونی به چه سمت
و سویی می رود؟
پس هنوز نمی توان نام انقلاب را بر این حرکت ها
گذاشت؟
این بستگی به این دارد که آینده این حرکت ها
به چه سمتی برود. می توان نام دوره آغازین انقلاب را گذاشت. اگر ملاحظه کنید، می
بینید که در بعضی کشورها چنین شورش هایی صورت گرفته ولی منجر به انقلاب نشده. مثلاً
در فیلیپین، حرکتی صورت گرفت ولی نهایتاً به رفورم تبدیل شد. نظام حفظ شد اما با
اصلاح در آن. حتی در مورد انقلاب مشروطه نیز نمی توان عنوان انقلاب را گذاشت زیرا
با حفظ نظام سلطنتی، اصلاحاتی در آن انجام شد. در واقع حرکت، حرکتی اصلاحی بود و نه
انقلابی. بنابر این گذاشتن عنوان انقلاب برای این کشورها زود است یعنی به صرف این
که بن علی در تونس سقوط کرد یا مبارک در مصر استعفا داد، کفایت نمی کند آن را
انقلاب دانست، چون هنوز ساختار هر دو نظام حفظ شده است. باید منتظر بود که این حرکت
چه سمت و سویی خواهد گرفت؟ احتمال دارد مانند ترکیه آن ها هم به سمت یک حرکت
رفورمیستی بروند یا امکان دارد در درون ساختار نظامی مصر کودتا صورت بگیرد. مردم با
توجه به آگاهی هایی که دارند، می دانند ضرورت انقلاب، داشتن رهبری است. در واقع یکی
از اضلاع مثلث انقلاب رهبری است (اضلاع مثلث عبارتند از: رهبری، مردم و ایدئولوژی).
این حرکت ها از هم اکنون دچار مشکل هستند، چراکه این رهبری است که باید ایدئولوژی
انقلاب را تعریف و فرماندهی کند و ساختار آینده نظام را مطابق با معیارهایی که به
آن باور دارد، ایجاد کند. بنابر این در حال حاضر نمی توان عنوان انقلاب را بر این
حرکت ها گذاشت به عبارتی می توان گفت اینها نهضت هستند که در اصطلاح انگلیسی به آن
UPRISING گفته می شود.
با توجه به سرعت انقلاب های مشابه می توان گفت
این حرکت ها خیلی سریع اتفاق می افتد، به طوری که بعضا خیلی از کشورهایی که به زعم
خودشان این تحولات را مدیریت می کنند، از تحولات عقب می افتند، علت این سرعت عمل در
چیست؟
من فکر می کنم که ما یک تامل و کندی ای را بعد
از پیروزی انقلاب در شکل گیری انقلاب ها شاهد هستیم. یعنی انتظار می رفت بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، دومینو وار به سایر کشورها سرایت بکند، اما
هنگامی که دشمن متوجه این مسئله شد جلو این دومینو را گرفت با دو حرکت.
چرا بعد از انقلاب، 30 سال فاصله افتاد؟
یکی مسئله جنگ تحمیلی بود، در واقع پیش بینی
می شد بعد از ایران، عراق دومین جامعه ای است که دچار تحول انقلابی می شود، بنابر
این صدام را وادار کردند که این دومینو را به طرف انقلاب برگرداند، در نتیجه آن 8
سال گرفتار جنگ رژیمی بودیم که بعدها با توجه به اقداماتی که حتی تا سال های اخیر
ادامه داشت، نتوانست از سرایت آن (انقلاب اسلامی) به سایر کشورها جلوگیری کند.
دومین کاری که دشمن انجام داد، برخورد از لحاظ ایدئولوژیک بود و آن خلق طالبان بود.
یعنی ایجاد نظامی به ظاهر اسلامی ولی افراطی و ارتجاعی. در واقع می خواستند با خلق
و آموزش چنین نظامی در تقابل با انقلاب اسلامی که بر اساس مکتب تشیع ایجاد شده بود،
مقابله کنند. در نتیجه هم از غرب و هم از شرق، خط دومینو مهار شد. با این تاخیر بود
که این حرکت ها 30 سال عقب افتاد. اما آن چیزی که در این کشورها وجود داشت، پتانسیل
لازم برای انقلاب بود که تحت فشار قرار گرفته و چون انبار باروتی شده و نیازمند یک
جرقه بود. این جرقه در تونس با خود سوزی یک دانشجو انجام شد و طبیعی بود که در پی
آن جرقه انبارهای باروت یکی پس از دیگری دچار انفجار شده و به انبارهای دیگر سرایت
کند و نهیب آتش همه جا را فرا بگیرد. البته سرعت در ارتباطات هم نقش مهمی داشت و با
شرایط 30 سال پیش تفاوت داشت. 30 سال پیش مردم تنها به وسیله نوار کاست در جریان
حوادث قرار می گرفتند که آن هم از طریق سیم مخابراتی انجام می شد. در واقع نه
ماهواره ای بود و نه اینترنتی، روزنامه ها هم بعد از چند روز به دست اقشار مختلف
جامعه می رسید. ولی امروز اخبار از طریق سایت ها در یک چشم بر هم زدن به دورترین
نقاط می رسد و همین امر کمک زیادی در سرعت ارتباطات و انتقال سریع اطلاعات به مردم
در ایجاد آمادگی برای این حرکت دومینو فراهم کرد.
غرب نتوانست جلوی این حرکت دومینو را بگیرد؟
در واقع غرب آن چیزی را که به عنوان حربه
مقابله با این کشورها، از طریق توییتر و فیس بوک برای ایجاد انقلاب های مخملی و
انقلاب های رنگین، ایجاد کرده بود از حالت یک سویه درآمده و حالت دو سویه پیدا کرد
و به ضرر خودشان تمام شد. به این علت که آن ها نتوانستند استدلال منطقی برای تحت
تاثیر قرار دادن جوامع داشته باشند. بنابر این سعی در فریب ملت ها داشتند. در حالی
که طرف مقابل آن ها تعریف منطقی از جوامع ارائه داد که با طبیعت و فطرت انسان ها
تطبیق می کرد. طبیعی است که به یک نفر گفته شود زیر سلطه برو تا اینکه گفته شود خود
را از سلطه نجات بده، حرف دوم اثر پذیری بیشتری دارد. لذا می بینیم که اگر چه این
نظریات در بعضی از کشورها نظیر اوکراین، گرجستان و تا حدودی قرقیزستان موفق بود ولی
بعد به سمت خودشان برگشت پیدا کرد. در حال حاضر قرقیزستان علیه انقلاب مخملی بر
محور غربی عمل می کند، اوکراین همینطور و گرجستان هم، هم اکنون آبستن حوادث و
تظاهرات علیه ساکاشمی است. این مسئله به جهت سرعت ارتباطات و دوسویه شدن ارتباطات
است.
در گذشته ارتباطات یک سویه بود، چون در کنترل صهیونیست ها، مستکبرین و غربی ها قرار
داشت و مرتب خواسته ها و نظراتشان را به جوامع تزریق می کردند. ولی امروزه، سرعت و
گسترش ارتباطات حالتی دوسویه پیدا کرده است، یعنی همان قدر که آنان می توانند از
اینترنت و سیستم ماهواره استفاده کنند و ایجاد شبکه بکنند، طرف مقابل نیز این
امکانات را در اختیار دارد.
بنابر این دو سویه شدن ارتباطات، مسئله مهمی است که به ضرر غربی ها تمام شد. شما
شاهد هستید که امروزه خود مردم غرب هم تحت تاثیر تحولات انقلاب های این منطقه قرار
گرفته و بیداری اسلامی بر آن ها نیز اثر گذاشته است. به عنوان مثال در اسپانیا،
عینا شبیه به میدان التحریر قاهره به مقابله و مبارزه با دولت حاکمه خود می
پردازند، که این ناشی از اثرگذاری حرکت های مردمی بر جوامع غربی است.
در حال حاضر یکی از مباحث بعضا مطرح، این است که
این بیداری، بیداری انسانی است در مقابل بیداری اسلامی، نظر حضرت عالی راجع به این
بحث چیست؟
این حرف انحرافی است، هیچ تحرکی بدون
ایدئولوژی نمی تواند باشد و این ایدئولوژی الهی است که امروز این حرکت را ایجاد
کرده است و مسلما جوامع اسلامی هم در همین مسیرند. این که ما آن را بیداری انسانی
بدانیم ناشی از القائات غربی ها است. در واقع منظورشان این است که این حرکت ها بر
پایه اومانیزم و لیبرالیزم است. اگر این طور است، چرا مردم تظاهراتشان را بر اساس
الگوها و مدل های اسلامی شکل می دهند؟ نماز جماعت می خوانند، الله اکبر می گویند.
این ها همه اشکال اسلامی است که به وجود آمده است. البته می توان گفت که این حرکت
ها سازمان یافته نبوده، بلکه خودجوش است. اما آن ها مسلمان هستند و در همه جا قرآن
به دست می گیرند و نمادهایشان همه اسلامی و دینی است. حتی لائیک ها هم مجبور هستند
از نمادهای مسلمانان پیروی کنند، چون نماد دیگری وجود ندارد، با وجودی که
ناسیونالیسم عربی در جوامع عرب زمان ناصر فوق العاده رشد پیدا کرده بود، اما نهایتا
ناکام شد. از طرفی این جوامع سعی می کنند از انقلاب اسلامی الگو بردارند. فرض کنید
حرکت دست خالی توده ای رشد پیدا می کند، با ارتش به عنوان برادران خودشان، همانند
خودشان برخورد مسلحانه نمی کنند،به آنها گل می دهند،و آنها را در آغوش می گیرند؛
این ها را از کجا گرفتند، مسلما از اومانیزم غربی نگرفتند.
به نظر من عنوان این حرکت، تحت عنوان بیداری انسانی، حرکتی انحرافی است که متاسفانه
بعضی ها آن را ترویج می کنند.
جنابعالی ریشه آن را غربی میدانید؟
بله، این تکیه بر انسانیت، یعنی انسان به جای
خدا و اگر بخواهیم بیداری انسانی بدانیم، منظور دایره مدار حرکت، انسان است.
حال، بعضا افراد موجهی این بحث را مطرح می کنند؟
به نظر من آن ها تحت تاثیر این حرکت غلط و
انحرافی قرار گرفته اند. غربی ها وقتی فهمیدند این حرف نمی گیرد، آن را بیداری عربی
قلمداد کردند. شبکه بی بی سی عنوانARAB UPRISING را به کار می برد، به معنای شورش
عربی. یا حتی شبکه الجزیره از عنوان ARAB AWAKENING استفاده می کند. همه این موارد
نشان دهنده سرپوش گذاشتن غربی ها بر واقعیت بیداری اسلامی و منحرف کردن آن است. شما
در غرب کلمه HUMAN AWAKING را نمی بینید، چون آن ها حتی از بیداری انسانی نیز وحشت
دارند. بنابر این می گویند این حرکت منطقه ای و محلی است و فقط در کشورهای عربی
اتفاق می افتد و آن هم تحت تاثیر شورش های عربی و ناسیونالیزم عربی است. در حالی که
واقعاً هیچ گونه نماد ناسیونالیزم عربی در این کشورها مشاهده نمی شود.
بحث فلسطین و جریان آشتی را با توجه به این
تحولات چگونه ارزیابی می کنید؟
محمود عباس و دولت خودگردان، قبل از این حرکت
ها حامیان قوی در منطقه داشتند. مصر یک حامی فوق العاده قوی بود و در مقابل حماس
ایستادگی کرده و آن را تحت فشار قرار می داد و امیدوار بود با کمک این دولت ها و
غربی ها بتواند سازس و صلحی را در منطقه به آن تحمیل کند. اما هنگامی که این
پشتوانه را از دست داد، دو راه بیشتر برایش باقی نماند؛ یا استعفا داده و کنار
بروند و یا تغییر جهت و موضع داده و با حماس به تفاهم برسند که راه دوم انتخاب شد.
در عین حال هنوز موضع خودش را از دست نداده و در حال مذاکره با اسرائیل و بدست
آوردن حداقل های ممکنه برای تشکیل دولت موقت با همه شرایط ضعفی که ممکن است داشته
باشد، می باشد. اما برای این که از انزوا خارج شود، این مصالحه را با حماس انجام
داده و حماس هم از این مصالحه استقبال کرد. اما این تصور نادرستی است که این تفاهم
و توافق محمود عباس استراتژی اش را تغییر داده و به استراتژی حماس نزدیک کرده؛ در
واقع ساده انگارانه است.
عملکرد حماس در اتحاد به نفع ملت فلسطین، علی
الظاهر باعث شادی خیلی ها شد. با وجود خیانت های آشکار محمود عباس، آیا این عمل
حماس عجیب نیست؟
خیر، این کار حماس کاملاً منطقی بود. در واقع
با این کار نشان داد که هم با مردم فلسطین مشکلی ندارد و هم فشار دولت خودگردان را
بر یاران حماس به خصوص در ساحل غربی رود اردن کم کرد. چون افراد زیادی از حماسی ها
در زندان هستند، در حقیقت با این کار به جنبش فتح و گروه محمود عباس نشان داد که
قبل از مذاکره و به رسمیت شناختن اسرائیل شما به جایی نخواهید رسید که در حال حاضر
آثارش را در سخنرانی اخیر نتانیاهو در آمریکا شاهد بودیم که با صراحت سخنان اوباما
را در مورد مرزهای 1967 نپذیرفت. بنابر این اگر حماس می خواست همان اول گردنکشی و
مقابله کند، به عنوان فرد یا گروه سازش ناپذیر تلقی می شد.
در واقع حماسی ها تاکتیکی عمل کرده و محمود عباس را از حالت تقابل درآورده و هیچ
امتیازی هم به او ندادند تا اینکه اسماعیل هنیه به صراحت اعلام کرد به هیچ وجه رژیم
صهیونیستی را به رسمیت نمی شناسد، درست نقطه محمود عباس.
با توجه به اهمیت بحرین و
موقعیت خاص لیبی، تحولات این دو کشور را چطور ارزیابی می کنید؟
شرایط این دو کشور هم از لحاظ بین المللی و هم از لحاظ داخلی با یکدیگر
متفاوت است. از لحاظ بین المللی لیبی کشور وسیعی است و دارای مقادیر زیادی نفت است
و تولید کننده و صادرکننده نفت به اروپا است و در نزدیکی اروپا قرار گرفته است. لذا
نگاه به لیبی نگاه دیگری است، حتی از مصر هم برای غرب مهم تر است. همچنین کشوری است
که حاکم آن دیکتاتور و غیرقابل پیش بینی است و رحم و مروت هم ندارد. این کشور در
حدود 8 میلیون جمعیت دارد و چون کشور وسیعی است میدان مانور هم برای دولت و هم برای
مخالفین فراهم است. به همین علت است که نه قذافی می تواند بر بنغازی و دولتی که در
شرق تشکیل شده غلبه کند و نه مخالفین می توانند بر قذافی غلبه کنند. در حالی که
بحرین جزیره کوچکی است با جمعیت کم و قابلیت محاصره و کنترل را دارد. کل جمعیت
بحرین 800 هزار نفر نمی شود و شیعیان اکثریت جمعیت را دارند. بنابر این هم از لحاظ
وسعت و هم از لحاظ جمعیتی با لیبی متفاوت است. از طرفی ناوگان پنجم امریکا در آنجا
لنگر انداخته است و از طرف دیگر بحرین دروازه ورود به جنوب خلیج فارس و کشورهای
حاشیه جنوبی آن علی الخصوص عربستان است. لذا حساسیت ها در مورد بحرین بیشتر است. در
لیبی ادامه جنگ داخلی به نفع غرب است تا ساختارها نابود شده و شرایط برای تجزیه
احتمالی لیبی فراهم شود. در واقع هدف اصلی غرب این است که لیبی به دو کشور کوچک
تبدیل شده تا به راحتی بر آن سلطه پیدا کرده و منافعشان را تامین کنند، در حالی که
بحرین نفت چندانی ندارد اما موقعت استراتژیک خاصی برای غرب و به خصوص آمریکا و هم
کشورهای عربستان، کویت، قطر و امارات دارد. بنابر این سیاست دوگانه ای در پیش می
گیرند. از یک طرف نیروهای عربستان وارد عمل شده و مردم را به شدت سرکوب می کنند، در
حالی که هیچ نهاد و یا سازمان بین المللی اعتراضی نمی کند. اما در مورد قذافی،
سیاست کاملا متفاوت است که البته به سیاست هایی که قدرت های استکباری در این منطقه
دارند بر می گردد. بنابراین با توجه به موقعیت استراتژیک، جمعیت و جغرافیای این دو
منطقه، سیاست ها متفاوت است.
آیا آمریکاییها در بحث لیبی با اروپایی ها متفق
القول هستند یا سیاست متفاوتی دارند؟
آمریکایی ها مسئله لیبی را مسئله اروپا می
دانند. این امر کاملا واضح و روشن است به همین علت آن ها تا حد زیادی پای خودشان را
از آن جا بیرون کشیدند. اما در مورد بحرین، اروپایی ها آن را مسئله آمریکا می
دانند. به عبارتی نوعی تقسیم ماموریت و مسئولیت است. لیبی جزء حوزه مسئولیت اروپایی
ها قرار می گیرد و بحرین جزء حوزه مسئولیت و منافع امریکایی ها و نوعی تقسیم کار
انجام گرفته است.
آیا جریانات اخیری که در اروپا به عنوان مثال
اسپانیا در حال رخ دادن است، با تحولات خاورمیانه ارتباطی دارد؟
از نقطه نظر کلی تشابه زیادی دارند و آن تقابل
با سلطه است. اعم از این که در کشورهای منطقه اسلامی و خاورمیانه باشد تا در اروپا.
نوع سلطه متفاوت است اما نوع آلام و دردهای مردم یکی است. یعنی اگر در تونس و مصر
مشکلات اقتصادی و بیکاری است در اروپا هم همین است. آن چه متفاوت است نوع دیکتاتوری
ها است. در این جا دیکتاتوری خشن و وابسته است اما در آن جا دیکتاتوری صاحبان قدرت
و سلطه است و علی رغم ظاهر دموکراسی شان، توده های مردم هیچ نقشی در سرنوشت خود
ندارند چه در امریکا و چه در اروپا. صاحبان قدرت، کارتل ها و تراست ها هستند.
در جریانات اقتصادی که باعث و بانی آن همان طبقه بالا بودند حال که حباب ها ترکیده
و دچار مشکل شده اند تلاش می کنند این امر را به مردم منتقل نموده و خودشان لطمه ای
نبینند. در خاورمیانه سلطه وابسته است اما در این جا سلطه غیروابسته است. اما می
توان گفت که در این جا هم سلطه وابسته به صاحبان ثروت و قدرت همان کارتل ها و تراست
های بین المللی است که اقلیت محدودی هستند و شیره جان مردم را می مکند. مشاهده می
کنید که شباهت ها فوق العاده زیاد است. اما تفاوت ها: در این کشورها به علت
برخورداری از یک ایدئولوژی ضدسلطه به نام اسلام، مامن و محمل الهام بخشی دارند، اما
متاسفانه در اروپا چون مسیحیت معیارهای تسلیم پذیری دارد و چنین محملی ندارند، مردم
از کلیساها گریزان هستند. اما در این جا این طور نیست، قرآن مجید به مبارزه و جهاد
ترغیب می کند، ملاحظه می کنید آیات شریفه قرآن به صراحت می گوید: کسانی که ایمان
آوردند، هرگز نباید یهود، نصارا و دشمنان خدا را به ولایت خودشان قبول کنند. چنین
چیزی در تورات و انجیل نیست به خصوص که در انجیل آمده است: به قیصر بدهید آن چه را
که به قیصر تعلق دارد و به خدا بدهید آن چه را که به خدا تعلق دارد. در واقع تفکیک
دین از سیاست است. بنابر این آن جاذبه ها را برای توده های مردم انقلابی در کشورهای
اروپایی ایجاد نکرده است. اخیرا دانشجویان دانشگاه های انگلیس علیه افزایش شهریه
تظاهرات کرده بودند و خانه های احزاب حاکم را خراب کردند. یکی از این دانشجویان
گفته بود: ما هم می گوییم الله اکبر و همانند بچه های عربی سربند بسته و می گفتند:
ما باشما فرقی نداریم.
این همان اثر بیداری اسلامی است. همان طور که مقام معظم رهبری هم بدان اشاره کردند
در اروپا هم اثر می گذارد و نمی توان گفت بیداری مسیحیت یا بیداری اومانیستی است.
بعد از انقلاب اسلامی نهله ای در درون مسیحیت به نام الهیات رهایی بخش به وجود آمد که با کلیسا مقابله کرد. این حرکت در آمریکای لاتین و در نیکاراگوئه توسط یک کشیش سردم دار به وجود آمد. گفتند مگر می شود خداوند با سلطه گران و دیکتاتورها موافق باشد؟ بنابر این نهضتی ایجاد کردند به نام نهضت الهیات رهایی بخش و روز به روز گسترش بیشتری پیدا کرد. این که در مصر مسیحی های قبطی علیه سلطه غرب و کلیسا تظاهرات می کنند و می گویند ما نه غربی هستیم و نه مسیحی پیرو پاپ هستیم، ما مسیحی شرقی هستیم، نشان دهنده این است که این تحول تحت تاثیر انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی است.
آیا چون مسیحیت این پتانسیل را ندارد، پیش بینی
می شود این تحولات در اروپا محکوم به شکست باشد؟
خیر؛ محکوم به شکست نمی شود. با الهام گرفتن
از تجربیات مسلمانان و خصوصا تحولات اخیر، نهله جدیدی که به نام الهیات رهایی بخش
به وجود آمده با تکیه بر همان مضامین و آموزه های اسلامی به تدریج به اسلام و
مسلمان ها نزدیک تر خواهد شد ولی متوقف نمی شود کما این که در آمریکای لاتین این
اتفاق نیفتاد. بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین با تکیه بر همین مضامین الهیات
رهایی بخش خود را از یوغ سلطه آمریکا نجات دادند.
موضع جمهوری اسلامی در قبال این تحولات چیست؟
موضع جمهوری اسلامی در قبال این تحولات کاملا
روشن است. یعنی نظام جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی، و طبق اصول 152 و 154
قانون اساسی وظیفه اش حمایت از نهضت های آزادی بخش جهان است و حمایت هم می کند اما
این حمایت به معنای دخالت و مبارزه به جای آن ها نیست چون اسلام اعتقاد برقیام توسط
خود ملت ها دارد نه اینکه دیگری بیاید و برای آن ها قیام کند و نهضتی به وجود آورد.
در آیه شریفه قرآن آمده است: ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم، بنابر
این باید خود ملت ها قیام بکنند و ما باید مشوق و نشان دهنده راه باشیم. 30 سال
تجربه مبارزه با دشمن و توطئه هایی که خنثی شده سرمایه عظیمی است که این ملت ها می
توانند از آن استفاده کنند.
آینده این تحولات و آینده خاورمیانه را چگونه
ارزیابی می کنید؟
اعتقاد بنده این است که این تقسیم بندی های
جغرافیایی منطقه بر اساس سیاست های استعماری غرب بوده. خاورمیانه و خاور دور بر
اساس محوریت و مرکزیت اروپا بود. اروپا خودش را محور مدار کل دنیا می دانست و در
تقسیم بندی جایگاه خود را می دید در نتیجه این منطقه را خاور میانه یا خاور نزدیک
گذاشت و بعد خاور دور و بعد از آن دنیای جدید را که آمریکا می گفتند. این تقسیم
بندی به زودی جایگاه خودش را به تقسیم بندی فرهنگی و ایدئولوژیک خواهد داد چون دیگر
این معنا و مفهوم خودش را از دست خواهد داد. منظور این است که وقتی بخواهیم از
خاورمیانه صحبت کنیم دیگر از جهان اسلام حرفی نزنیم و به عبارتی بین این منطقه ای
که به خاورمیانه معروف است و خاور دور تفکیک قائل شویم در حالی که این ها از هم جدا
نیستند. این ها مجموعه قدرتمندی به نام جهان اسلام هستند. لذا این تعاریف و تقسیم
بندی های جغرافیایی جای خودش را به تعاریف و تقسیم بندی هایی خواهد داد که بیشتر
بار فرهنگی وایدئولوژیک دارند.
فکر می کنید آیا این حرکت ها با توجه به بیم
مصادره شدن توسط غربی ها به سرانجام خواهد رسید؟
در این که این حرکت ها به هر نتیجه ای برسند،
غربی ها و آمریکایی ها بازنده هستند، تردیدی نیست. چون پایگاه های خود را یکی یکی
از دست می دهند. شرایط بعد از بن علی، مبارک و علی عبدالله صالح فاصله گرفتن از
آمریکا است و ما آثارش را می بینیم. حال ممکن است این در پروسه زمان به آن مراحل
بنیادین که خصومت با غرب است نرسد ولی مستقل تر خواهند بود. نتیجتا تردیدی نیست که
آمریکا و غرب بازنده خواهند بود. متقابلا برای جمهوری اسلامی شرایط هر چه باشد
برنده خواهد بود و به نفع ایران و جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.
مطرح شده که این تحولات را خود غربی ها ایجاد
کردند، این را مردود می دانید؟
صد در صد؛ خودشان هم چنین ادعایی ندارند. حتی
سازمان های اطلاعاتی شان هم به جهت پیش بینی نکردن این تحولات زیر سؤال هستند.
مرتبا وزیران سازمان های CIA و MI6 به وسیله کنگره و پارلمان مورد سؤالند که چرا
نتوانستند این اتفاقات را پیش بینی کنند؟ اما متاسفانه عده ای آدم های خودباخته و
مزدور مانند گذشته که موضوع دایی جان ناپلئون بود که می گفت هر چه هست زیر سر
انگلیسه، حتی اگه دو تا کلاغ با هم دعوا کنند کار انگلیس ها است، الان هم این ذهنیت
ایجاد شده که هر اتفاقی در دنیا رخ می دهد زیر نظر آمریکایی ها است. در آن صورت
باید بگوییم انقلاب ایران هم زیر سر آمریکایی ها است! که حرف بی ربط و بیهوده ای
است.
آقای دکتر ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دارید برای شما آرزوی توفیق داریم.
منبع: پورتال جامع سیاسی سیاست ما
|
مطالب دیگر در این بخش | تاریخ انتشار |
۱۳۹۴/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۹۴/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۹۴/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۴/۸/۱۲ |
|
برگزاری راهپیمایی "غرامت" درلندن به مناسبت سالگرد لغو برده داری در انگلستان |
۱۳۹۴/۵/۱۱ |
۱۳۹۴/۳/۳۱ |
|
۱۳۹۴/۳/۲۴ |
|
دکتر امیربهرام عرب احمدی: مخالفت با آموزش نوین رویه اصلی بوکوحرام است |
۱۳۹۴/۳/۲۰ |
برگزاری مراسم بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام (ره) در تانزانیا |
۱۳۹۴/۳/۱۸ |
۱۳۹۴/۳/۵ |
|
۱۳۹۴/۲/۱۹ |
|
سفیر الجزایر: اعتمادی به تبلیغات منفی مطبوعات غربی علیه ایران ندارم |
۱۳۹۴/۲/۱۹ |
۱۳۹۴/۲/۱۶ |
|
۱۳۹۴/۲/۱۶ |
|
۱۳۹۴/۲/۸ |
|
۱۳۹۴/۲/۲ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۹۳/۱۱/۷ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۹/۲۵ |
|
۱۳۹۳/۶/۱۶ |
|
۱۳۹۳/۶/۱۵ |
|
۱۳۹۳/۴/۳۱ |
|
۱۳۹۳/۴/۳ |
|
۱۳۹۳/۳/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۳/۶ |
|
۱۳۹۳/۲/۲۹ |
|
۱۳۹۳/۲/۲ |
|
مردم مصر چالشهای بزرگتر و سختتر از مرحله کنونی پیش رو دارند |
۱۳۹۳/۱/۱۰ |
نامزدی «السیسی» در انتخابات آینده مصر در میان چالشهای منطقهای و بینالمللی |
۱۳۹۲/۱۰/۳۰ |
۱۳۹۲/۱۰/۷ |
|
حمایت کری از کودتای مصر ثابت کننده سیاست آمریکا برای ناکام گذاشتن بهار عربی بود |
۱۳۹۲/۹/۶ |
۱۳۹۲/۸/۲۷ |
|
۱۳۹۲/۸/۲۰ |
|
اخوان المسلمین خواهان رساندن پیامهای خود به طرفهای بینالمللی است |
۱۳۹۲/۸/۱۴ |
۱۳۹۲/۷/۲۹ |
|
حمله به سوریه بازتابهای وخیم و سنگینی بر امنیت رژیم صهیونیستی دارد |
۱۳۹۲/۶/۹ |
۱۳۹۲/۵/۲۷ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۲/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۲/۵/۷ |
|
۱۳۹۲/۵/۲ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۲/۲/۲۴ |
|
کمکهای مالی قطر و خوابهای پریشانی که برای مصر و تونس دیده است |
۱۳۹۲/۲/۱۰ |
۱۳۹۲/۱/۲۴ |
|
۱۳۹۲/۱/۲۰ |
|
تجمع محدود برای مقابله با گسترش روابط ایران و مصر طراحی شده بود |
۱۳۹۲/۱/۱۷ |
۱۳۹۱/۱۲/۲۷ |
|
مصر در صورت تخلف اسرائیل از معاهده «کمپ دیوید» در آن بازنگری خواهد کرد |
۱۳۹۱/۱۲/۲۳ |
۱۳۹۱/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۲۹ |
|
۱۳۹۱/۹/۲۵ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۸ |
|
۱۳۹۱/۹/۸ |
|
۱۳۹۱/۸/۲۲ |
|
۱۳۹۱/۸/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۸/۱۵ |
|
۱۳۹۱/۸/۸ |
|
۱۳۹۱/۸/۳ |
|
۱۳۹۱/۷/۲۵ |
|
۱۳۹۱/۷/۲۳ |
|
۱۳۹۱/۷/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۷/۸ |
|
۱۳۹۱/۵/۲ |
|
۱۳۹۱/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۴/۲۵ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۸ |
|
برهم خوردن موازنه قدرت در منطقه علت نگرانیها از همگرایی ایران و مصر |
۱۳۹۱/۴/۱۱ |
۱۳۹۱/۴/۵ |
|
۱۳۹۱/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۳/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۳/۱۶ |
|
تعدد نامزدها مانع از پیروزی قاطع نامزدهای اسلامگرا در دور اول انتخابات مصرشد |
۱۳۹۱/۳/۱۰ |
۱۳۹۱/۳/۳ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۳ |
|
۱۳۹۱/۲/۱۸ |
|
۱۳۹۱/۲/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۲/۳ |
|
۱۳۹۱/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۲۲ |
|
مصاحبه خبرگزاری دیپلماسی ایرانی با کارشناس موسسه آفران؛واد در تندباد |
۱۳۹۰/۱۲/۲۱ |
۱۳۹۰/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۵ |
|
آمریکا باید نظام حسنی مبارک را که مقابلش خم میشد فراموش کند |
۱۳۹۰/۱۲/۹ |
ايمن نور: توافق بر سر يك رئيس جمهور انتخابي غيرقابل قبول است |
۱۳۹۰/۱۲/۸ |
عضو مجلس ملت مصر :اصلاحات واقعي زماني تحقق مييابد كه اثري از رژيم مبارك به چشم نخورد |
۱۳۹۰/۱۲/۷ |
۱۳۹۰/۱۲/۶ |
|
اخوان المسلمون از تشکیل «مقاومت اسلامی» ضدصهیونیسم حمایت میکند |
۱۳۹۰/۱۲/۲ |
۱۳۹۰/۱۲/۱ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۷ |
|
نائب رئيس حزب "مصر القومي" : مجلس مصر هيئتي را براي گفتوگو به ايران اعزام ميكند |
۱۳۹۰/۱۱/۱۶ |
وزير كار مصر در گفتوگو با فارس: مصر هرگز سرسپرده آمريكا و غرب نخواهد بود |
۱۳۹۰/۱۱/۱۵ |
۱۳۹۰/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۵ |
|
حل مسالمت آمیز حوادث انتخابات، مردم سالاری ایران را الگوی منطقه قرار داد |
۱۳۹۰/۱۰/۲۷ |
رهبر سابق جماعت اخوانالمسلمون: کمپديويد به همهپرسي گذاشته ميشود |
۱۳۹۰/۱۰/۲۱ |
۱۳۹۰/۱۰/۲۰ |
|
مصاحبه خبرگزاری ایسنا با کارشناس موسسه آفران: مصريها نگران ظهور يک ديکتاتوري جديد هستند |
۱۳۹۰/۱۰/۱۷ |
۱۳۹۰/۱۰/۴ |
|
دلايل اقبال گسترده مردم مصر به اسلام گراها در انتخابات پارلماني |
۱۳۹۰/۱۰/۳ |
۱۳۹۰/۹/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۹/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۹/۸ |
|
گفتگوی سایت دیپلماسی ایرانی با کارشناس موسسه آفران؛ ثبات سیاسی در تونس به «النهضة» بستگی دارد |
۱۳۹۰/۹/۵ |
۱۳۹۰/۹/۲ |
|
مصاحبه خبرگزاری ایسنا با کارشناس موسسه آفران؛حاکمان نظامي مصر هنوز ميراثخوار دوره مبارک هستند |
۱۳۹۰/۸/۸ |
۱۳۹۰/۸/۴ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۷ |
|
مصاحبه خبرگزاری ایسنا با کارشناس موسسه آفران؛ سوء استفاده انگلیس از لیبی |
۱۳۹۰/۷/۱۳ |
۱۳۹۰/۷/۹ |
|
گفتگوی سایت دیپلماسی ایرانی با کارشناس موسسه آفران؛ سودان نیازمند توجه بیشتر دستگاه دیپلماسی است |
۱۳۹۰/۷/۶ |
۱۳۹۰/۶/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
گفتگوی سایت دیپلماسی ایرانی با کارشناس موسسه آفران؛ راه دشوار شورای انتقالی لیبی |
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
مصاحبه خبرگزاری ایسنا با کارشناس موسسه آفران؛ لیبی پس از سقوط طرابلس |
۱۳۹۰/۶/۸ |
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۵ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۴ |
|
غرب در پی مصادره انقلاب مصر و ممانعت از تشكيل حكومت اسلامی است |
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
سریال موهن تلاشی برای بازنویسی تاریخ اسلامی بر اساس اعتقادات قرضاوی است |
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
ترس از فاششدن اسرار؛ علت سكوت سران عرب در برابر محاكمه «مبارك» |
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۲ |
|
تغيير سياست غرب در ليبي؛ استراتژي از توان انداختن دو طرف درگير |
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
ائتلاف عربستان و آمريكا براي مصادره انقلاب مصر با محور وهابيت |
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۹ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۴ |
|
۱۳۹۰/۵/۴ |
|
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
هدف غرب تجزیه لیبی به دو کشور کوچک است |
۱۳۹۰/۴/۱۲ |
۱۳۹۰/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲ |
|
۱۳۹۰/۲/۳۱ |
|
بازخواني عمليات سري و ناكام «ساينايد» براي حمله اتمي به مصر و كنترل خاورميانه |
۱۳۹۰/۲/۲۸ |
۱۳۹۰/۲/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
سخنان امامخامنهای راه درست را در مقابل تمامی مسلمانان جهان قرار داد |
۱۳۹۰/۲/۳ |
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۴ |
|
بررسی تحولات شمال آفریقا و خاورمیانه در گفتگو با وزیر امور خارجه سابق روسیه |
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
قبایل لیبی پاشنه آشیل رژیم قذافی/ اعراب از ترس سکوت کرده اند |
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
پیروزی انقلاب لیبی تا چند روز دیگر/ شهادت مختار پایان لیبی نبود |
۱۳۸۹/۱۲/۹ |
۱۳۸۹/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
همکار افتخاری آفران: نگاهي اجمالي به شانزدهمین اجلاس اتحادیه آفریقا |
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۸ |
|
(امین) مصاحبه شبکه رسانه ای امین با آقاي دكتر بخشي درباره همه پرسي جنوب سودان- بخش پایانی |
۱۳۸۹/۱۰/۱۴ |
(امین) مصاحبه شبکه رسانه ای امین با آقاي دكتر بخشي درباره همه پرسي جنوب سودان- بخش اول |
۱۳۸۹/۱۰/۱۱ |
۱۳۸۹/۱۰/۷ |
|
۱۳۸۹/۹/۱۸ |
|
(امين) مصاحبه شبكه رسانه اي امين با نخستين سفير جمهوري اسلامي ايران در زامبيا |
۱۳۸۹/۹/۱۴ |
۱۳۸۹/۶/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |