توصیف بحران: آنچه در لیبی میگذرد
رویاروییهای نظامی و سیاسی بین طرفهای درگیر در لیبی، این کشور را وارد گرداب خشونت و بیثباتی شدید کرده است. ریشهی خشونتطلبی گروههای مختلف در لیبی به قبل از سرنگونی نظام قذافی بر میگردد. از جمله عوامل داخلی مؤثر در ایجاد بحران در لیبی میتوان به درگیری بین نخبگان جدید و قدیم، درگیری بین اسلامگرایان و رقبای سیاسی آنان، رویارویی قبیلهای و منطقهای، فروپاشی دولت لیبی و حاکمیت شبهنظامیان اشاره نمود. خشونت در لیبی در اصل به مبارزه گروههای گوناگون برای نیل به منابع اقتصادی و قدرت سیاسی در کشوری بر میگردد که از خلأ نهادی و فقدان یک میانجیگر مقتدر مرکزی رنج میبرد؛ میانجیگری که از اقتدار و توان لازم برای اجبار و الزام گروههای دیگر به منظور تحقق ثبات و امنیت در این کشور برخوردار باشد. هم اکنون حاکمیت در لیبی بین دو جریان مخالفان اسلام سیاسی و طرفداران آن تقسیم شده است. از یک سو نمایندگان پارلمان جدید با اکثریت اعضای لیبرال، شهر طبرق واقع در شرق لیبی را به عنوان مقر خود انتخاب نموده و خواهان مداخلهی بینالمللی شده و عبدالله الثنی را مأمور تشکیل کابینهی جدید کرده و از «خلیفه حفتر» در رویاروییاش با شبهنظامیان اسلامگرا حمایت کردهاند و از سوی دیگر «کنگرهی ملی» که مأموریت آن به پایان رسیده و طی انتخابات پارلمانی 2014 جای خود را به پارلمان جدید داده، در اعتراض به زمان و مکان برگزاری جلسات پارلمان و مواضع آن، بار دیگر جلسات خود را در طرابلس پایتخت لیبی از سر گرفته و حتی اقدام به تشکیل کابینهی نجات ملی به منظور حمایت از انقلاب لیبی نموده است.
در کنار این منازعات سیاسی، درگیریهای نظامی بین دو جبههی مسلح حامیِ هر یک از این دو طیف سیاسی در جریان است. نیروهای فجر لیبی و انصارالشریعة- وابسته به جریان اسلامگرا و انقلابی- از حمایت کنگرهی ملی برخوردار هستند و در مقابل، پارلمان جدید که حمایت منطقهای و بین المللی عربی و غربی را پشت سر خود میبیند، نیروهای «فجر لیبی» و «انصار شریعت» و «شورای انقلابیون بنغازی» را که اخیرا فرودگاه طرابلس را تحت کنترل در آوردند، تروریستی دانسته و از عملیات «کرامت» به رهبری حفتر علیه این گروهها حمایت میکند. کنگرهی ملی و شبهنظامیان وابسته به جریان انقلابی و اسلامی، پارلمان و دولت عبدالله الثنی را به نقض حاکمیت لیبی و همکاری با نیروهای خارجی برای بمباران مواضع این گروهها در طرابلس (حمله جنگندههای مصری و اماراتی به مواضع گروههای اسلامگرا در طرابلس) متهم میکنند. از این رو کنگرهی ملی با متهم نمودن دولت حاکم به تلاش برای انجام انقلاب معکوس، «عمر حاسی» از رهبران انقلاب 17 فوریه 2011 را مأمور تشکیل کابینهی نجات ملی کرده است.
ایجاد پارلمان و دولت موازی بر پیچیدگی اوضاع لیبی افزوده است. لیبی از شکاف و چنددستگی شدیدی رنج میبرد. اسلامگرایان و انقلابیون معتقدند مجلس نمایندگان جدید به جای اتخاذ موضع بیطرفی، از کودتاگران به رهبری حفتر که به دنبال پیادهکردن الگوی مصر در لیبی هستند، جانبداری میکند. این اختلافات حتی در ارتش ضعیف و نابالغ لیبی نیز مشاهده میشود؛ جایی که پارلمان جدید سرلشگر عبدالرزاق ناظوری را به جای جاد الله عبیدی به عنوان رئیس ستاد ارتش منصوب کرد اما برخی افسران ارتش این تغییر را نپذیرفتند و اعلام کردند که به دلیل وابستگی ناظوری به عملیات کرامت، همچنان از دستورات عبیدی نزدیک به اسلامگرایان تبعیت خواهند کرد.
در مجموع هم اکنون در لیبی دو جناح بر سر تصاحب قدرت با یکدیگر رقابت میکنند که هر یک از آنها نهادهای سیاسی و قانونگذاری و نظامی خاص خود را دارند: پارلمان طبرق و دولت عبدالله الثنی و رئیس ستاد ارتش ناظوری جناح لیبرالها، فدرالیتهایها، ملیگرایان و مخالفان اسلامگرایان را نمایندگی میکنند؛ دیگری کنگرهی ملی و دولت موقت عمر حاسی و رئیس ستاد ارتش عبیدی به جریان اسلامگرایان و انقلابیون نزدیک هستند. هم اکنون توازن قوایی بین دو طرف وجود دارد و هیچیک نمیتوانند به طور کامل بر طرف مقابل پیروز شوند. در این میان عوامل خارجی نیز نقش مهمی در تشدید وضعیت بحرانی لیبی داشتهاند به گونهای که لیبی به مکانی برای جنگ نیابتی بازیگران منطقهای در شمال آفریقا تبدیل شده است. جایی که قطر و ترکیه از گروههای اسلام سیاسی و اخوان المسلمین حمایت و برخی کشورهای خلیج فارس و مصر در برابر قدرتیابی گروههای اسلامگرا مقاومت میکنند.
تأثیر بحران لیبی بر امنیت مصر
مصر به عنوان همسایهی شرقی لیبی نسبت به بیثباتی و هرج و مرج در این کشور و به خصوص گسترش ناامنی در مرزهای شرقی خود نگران است. ناامنی در لیبی باعث شده است که هزاران کارگر مصری شاغل در لیبی از این کشور فرار کرده و به موطن اصلی خود بازگردند و این بر وخامت مشکل بیکاری در مصر افزوده است. قضیهی کارگران مصری شاغل در لیبی همواره برای حاکمان مصر دردسرساز بوده است؛ شاید به خطر ترسی که حسنی مبارک از اخراج کارگران مصری از لیبی داشته و با معمر قذافی مماشات میکرده و با ادعاهای برتریطلبانهی وی که خود را سرور اعراب و آفریقاییان میدانست، کنار میآمده است. گفته میشود بالغ بر 2 میلیون مصری در لیبی مشغول به فعالیت هستند. با گسترش خشونتها در لیبی 25 هزار نفر از این کارگران به مصر بازگشتهاند چیزی که منجر به افزایش فشارها بر اقتصاد مصر خواهد شد و برخی این گمانه را مطرح کردهاند که شاید گروههای تروریستی از این کارگران برای اجرای برنامههای تروریستی خود در مصر سوء استفاده نمایند.
به هر حال مصر به دلیل روابط اقتصادی نیرومندی که با لیبی دارد، از بحران لیبی تأثیر زیادی خواهد پذیرفت. مصریها همچنین نگران سرازیر شدن بیشتر سلاح از لیبی به کشور خود هستند. مسئولان مصری همچنین بیم آن دارند که لیبی به پناهگاه امنی برای گروههای مسلح مصری تبدیل شود؛ گروههایی که در طول ماههای اخیر حملات گستردهای را در سیناء و سایر استانهای مصر علیه نیروهای امنیتی تدارک دیدهاند. اکنون ناامنی علاوه بر سیناء به مرزهای مصر با لیبی نیز کشیده شده است. در 21 جولای 2014، 21 سرباز مصری در درگیریها با عناصر مسلح نزدیک مرزهای مصر کشته شدند. پس از آن بود که عمرو موسی از نزدیکان سیسی در سخنانی خواهان گفتگوی عمومی دربارهی مداخلهی نظامی در لیبی شد.
اقدامات مصر در برخورد با بحران لیبی
پس از آنکه عبدالفتاح سیسی توانست اخوانالمسلمین را در مصر از قدرت کنار بزند، کشورهای پادشاهی خلیج فارس و در رأس آن سعودیها و اماراتیها بر آن شدند که این الگو را در سایر کشورهای عربی که در آن انقلابهای عربی زمینه را برای قدرتیابی گروههای اسلامگرا و اخوانی به وجود آورده بود، پیاده نمایند. از این رو سیسی به عنوان ابزاری برای پیشبرد این طرح سعودیها انتخاب گردید لذا مصر در اولین گام از اقدامات ژنرال حفتر در مقابله با شبهنظامیان اسلامی حمایت کرد. اولویت سیسی و حامیان منطقهای وی در لیبی به قدرت رسیدن ژنرالی مانند حفتر است چرا که در این صورت مصر از تبعات منفی هرجومرج در لیبی در امان خواهد ماند و این کشور میتواند روابط اقتصادی نیرومندتری با لیبی برقرار کند و با قیمت مناسبی نفت از این کشور وارد نموده و لیبی به محل مناسبی برای سرمایهگذاری شرکتهای مصری تبدیل خواهد شد. بسیاری از منابع آگاه اشاره کردهاند که عبدالفتاح سیسی با اشارهی محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، و مقامات سعودی به آموزش و تأمین مالی عناصر وابسته به حفتر در مصر میپردازد. حتی مصر در حمایت از نیروهای طرفدار حفتر علیرغم انکار مسئولان مصری، در حملهی هوایی مشترک با اماراتیها به بمباران هوایی مواضع نیروهای اسلامگرا دست زده است. هدف از حملات هوایی مشترک مصر و امارات، تلاش برای ممانعت از کنترل فرودگاه بینالمللی طرابلس به دست نیروهای اسلامگرا بود اما این حملات نتیجهای در بر نداشت و بالأخره این فرودگاه به دست نیروهای مخالف حفتر افتاد.
ژنرال حفتر سیسی را به عنوان الگوی خود معرفی کرده است. او اعلام کرده میخواهد لیبی را به گورستان تروریسم جهانی تبدیل کند. حفتر به عنوان فردی سرسخت قائل به مذاکره با مخالفانش نیست و سه راه بیشتر پیش روی آنها قرار نداده است: زندان، مرگ و یا تبعید از کشور. مصریها معتقدند با گسترش هرجومرج در لیبی، مردم این کشور چارهای جز گرایش به فرد اقتدارطلبی چون حفتر نخواهند داشت و به مشت آهنین وی گردن خواهند نهاد. اما وضعیت در لیبی با مصر تفاوتهایی دارد. بسیاری از مردم به دلیل ترس از بازگشت دوران سیاه قذافی خواهان برگشت به عقب نیستند و حفتر را فردی میدانند که به بهانهی مقابله با خطر تروریسم، مردمسالاری را زیر پا خواهد گذاشت. حفتر با حمایت مصر و کشورهای حاشیهی خلیج فارس، عملیات نظامی خود موسوم به «کرامت» را علیه شبه نظامیان اسلامی آغاز کرد و توانست بسیاری از مقرها و مراکز مهم را در طرابلس و بنغازی از دست نیروهای رقیب بیرون آورد اما او نتوانست پیروزیهای خود را بسط داده و حفظ نماید و پس از آنکه شبهنظامیان و گردانهای اسلامی در رویارویی با نیروهای حفتر به موفقیتهای چشمگیری در بنغازی و طرابلس دست یافتند، مصر نیز در برخورد با قضیهی لیبی محتاطتر شد چرا که متوجه شد به راحتی نمیتواند توان و قابلیتهای مبارزاتی نیروهای اسلامگرا را نادیده بگیرد. از این رو مصر جدیداً تلاش میکند تا با وارد کردن سایر بازیگران منطقهای کمپینی علیه گروههای اسلامی افراطی در لیبی به راه بیندازد. از این رو قاهره در 25 آگوست 2014 میزبان نشست چهارجانبهی کشورهای همسایهی لیبی بود. شرکتکنندگان خواهان توقف کامل اقدامات مسلحانه به منظور حمایت از فرآیند سیاسی و تقویت گفتگوها با طرفهای سیاسی و نیز تحقق آشتی ملی و تدوین قانون اساسی جدید کشور شدند. اگر تا مدتی پیش بحث لزوم مداخلهی نظامی مصر در لیبی پررنگ بود اما اکنون کمتر کسی بر لزوم مداخلهی ارتش مصر در لیبی در حمایت از حفتر و مقابله با گروههای افراطی اصرار میورزد. شاید این بدان خاطر است که بیثباتی در لیبی چندان هم به ضرر سیسی نیست چرا که در این صورت وی میتواند حکومت خود را جایگزین مطمئنی برای وضعیت آنارشیک لیبی و سوریه معرفی نماید. سیسی با گوشزد کردن خطر افراطگرایان اسلامی در لیبی قادر خواهد بود به سرکوب بیشتر مخالفان اخوانی خود در مصر بپردازد و به این ترتیب تداوم حکومت خود را توجیه نموده و برای خود مشروعیت بتراشد.
نتیجهگیری
هم اکنون لیبی وارد یک وضعیت بغرنج شده است و روز به روز بر وخامت اوضاع این کشور افزوده میشود. لیبی اکنون از دودستگی و اختلاف نیروها و عدم اجماع آنان بر سر فرآیندهای سیاسی رنج میبرد که این معضل در سایهی وضعیت کنونی و اختلافات عمیق طرفین تا رسیدن به یک راهحل میانه ممکن است مدتی ادامه یابد. با این حال کشورهای همسایهی لیبی از جمله مصر در درازمدت خواهان آشفتگی کامل اوضاع در این کشور نیستند.
افزون بر این، انگیزههای بینالمللی به عنوان مانعی در برابر جنگ داخلی طولانیمدت عمل میکند و در این میان تهدیدهایی چون گسترش مهاجرتهای غیرقانونی به کشورهای اروپایی و همسایه، انتشار سلاح و قطع صادرات نفت لیبی باعث میشود که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تمایل چندانی به تداوم بیثباتیها و ناامنیها در درازمدت در این کشور نداشته باشند. اما در کوتاهمدت هر یک از بازیگران تلاش خواهند کرد تا با اعمال زور به مقاصد خود در لیبی نائل آیند از این رو به احتمال زیاد خشونتها در این کشور تا فائق آمدن یک جریان بر دیگری و یا در نهایت رسیدن به آشتی ملی ادامه خواهد یافت و در این میان نقش مصر در مقابله با گروههای اسلامی حائز اهمیت خواهد بود.
اندیشکده راهبردی تبیین