ترجمه و تدوین: سید کاظم مهرنیا
قوميت «يم» عضوي از قبيله آناري (Anari) هستند كه درجنوب اتيوپي زندگي مي كنند و همه افراد آن تمساح پرست هستند و اين مردم در گذشته دور به مذهب مسيحيت گرايش داشتند و توسط اين مردم كليساهاي زيادي در منطقه جنوب ساخته شد و رهبران مذهبي فراواني داشتند ولي اعتقاد براين است كه بعد از حمله غارتگران و راهزنان درسال 1515 ميلادي؛ تمام اماكن مذهبي شان به آتش كشيده شد و همه گنجينه هاي شان به غارت رفت و همينطور تعدادي از مسيحيان و رهبران شان قتل عام شدند و بعد از اين واقعه بود كه يم ها به پرستش تمساح ها روي آوردند.
علل گرایش به تمساح پرستي توسط اين قوم به اين باور برمي گردد كه قوميت يم در زمان گذشته براي فرار از دست غارتگران تلاش كردند كه از رودخانه گيبي (Gibe) عبور كنند و در محلي كه الآن مستقر هستند (جنوب ) برسند كه اين مردم به علت خستگي مفرط و جريان تند سيلاب تعداد زيادي از آنان را با خود برد و حتي جسد يكي از آنها هم پيدا نشد و بعدها بازماندگان آنها وقتي كه تكه اي از گوشت را در آب انداختند متوجه شدند كه تمساح ها بر سطح آب ظاهر شده وگوشت را مي خورند .
بعد از اين حادثه بود كه تمساح ها براي اين مردم مقدس و مورد احترام واقع شد؛ چراكه اين تمساح ها از گوشت مقدس ترين افراد اين قوم تغذيه كرده و لذا بايد براي آنها احترام ويژه اي قائل شد. بعدها قبايل سولا (Sola) و چيانگو (Ghiango) با جديت زياد به همراه آداب ورسوم خاصي سبب ترويج تمساح پرستي درميان اقوام ديگر شدند.
درميان اين قوم تمساح ومارمولك از آنچنان قداستي برخوردار است كه اگر شخصي در مسيري كه عبور مي كند؛ اگر با جسد مرده مارمولكي مواجه شود؛ بر او لازم است كه تكه اي از لباس خودرا هرچند گرانقيمت ترين باشد؛ بريده و جسد آن مارمولك را درآن پارچه گذاشته و آن را دفن مي كند. اعتقاد غالب اين است كه اگر شخصي ازاين قضيه امتناع نمايد و از كفن ودفن كردن جسد مارمولك بي توجهي نمايد، آن شخص خاطي از صحنه روزگار محو خواهد شد و يا تمامي خانواده و دودمان او نابود خواهند شد. در غیر این صورت «فرد خاطي بايد به پيش رئيس قبيله رفته و به گناهش اعتراف نمايد و سپس اين فرد ملزم به تهيه گاوي مي شود و اين را بايد به عنوان ديه براي تمساح ها قرباني نمايد.
اين گاو حتماً بايد توسط شخصي به نام ميگ (Maig) – فردي است كه از طرف رئيس قبيله سولا به اين كار گماشته مي شود و اين فرد حتماً بايد از قبيله چيانگو (Chiango) باشد – با مراسم خاصي ذبح شود و ميگ ها به نام هاي ديگري هم خوانده مي شوند كه عبارتنداز: تيشامانو(Tishamano)، كوكومانو (Kukumano)، كدامانو(Qadamano)، تيراچمانو (Tirachmano)، كاماش مانو (Qamashmano).
ميگ ها فقط بايد درخانه خود غذا خورده و از تماس با مردم عادي حذر نمايند و غذاي اصلي آنها كوكچا (Kocha) است و بايد از قاشقي كه از تنه درخت موز آفريقايي به نام شافو (Shafo)تهيه شده است استفاده نمايند، چراكه براي ميگ ها تماس غذا با دستشان ممنوع است.
همچنين فقط ميگ ها هستند كه به محل پرستش مي روند و اگر فردي از افراد قبيله مرتكب گناهي شد، آن شخص بايد يك گاو يا مقداري عسل بياورد و پس از اعتراف به گناه خود عسل و گاو را به ميگ داده و ميگ گاو را به قربانگاه برده و پس از ذبح آن، آن را به تمساح هديه مي كند و اگر شخص گناهكار خردسال باشد ، دراين حالت آن فرد خاطي به دستور بزرگان مجبور مي شود كه خانه اش را ترك كرده و ضمن تهيه گوساله و اهداء آن به ميگ، به خانه برمي گردد. اگر نوجوان خاطی به هر دليلي قادر به تهيه گوساله نباشد، اين فرد تا 6 ماه حق ندارد كه به خانه اش برگردد و پيش بيني اين زمان طولاني فقط بخاطر اين است كه اين فرد متنبه شده و از ارتكاب به گناه بعدي مشابه خودداري كند.
همچنين اگر فردي به صورت عمدي گناهي مرتكب شود، دراين حالت بايد در مقابل ميگ زانو به زمين زده و به گناه اش اعتراف كند و با هديه كردن گاوي به تمساح، از تمساح مي خواهد كه قرباني را از او بپذيرد و از گناه اش چشم پوشي كند، كشتار گاو داراي مراسمي خاصي است كه به جاي سر بريدن گاو، زنده زنده گاو را از سم با پوست مي كنند و اگر گاو دراين حالت هر علامتي از صدا نشان دهد، اين نشانگر پذيرش قرباني اين فرد از طرف تمساح بحساب مي آيد و بقيه افراد قبيله هم اظهار شادي كرده و آن وقت ميگ به آن شخص خاطي اجازه مي دهد كه از جايي كه زانو زده بلند شود و اين شخص از هرگناهي پاك و مبراء محسوب مي شود. ولي اگر گاو ساكت بماند، اين نشان دهنده اين است كه آن شخص گناه بيشتري انجام داده و لذا ميگ آن شخص را درهمان حالت زانو زده نگاه مي دارد و به او امر مي كند كه به گناهان ديگرش هم اعتراف كند تا به محض شنيدن صدايي از گاو، آن شخص از گناهش پاك محسوب مي شود و حال اگر آن شخص از اعتراف به گناه بيشتر خودداري كند، ميگ دستور مي دهد كه آن شخص را به نزديكترين ساحر برده و آن ساحر اگر تائيد كرد كه اين شخص گناهكار بوده و به همه گناهانش اعتراف نكرده، دراين حالت بايد اين شخص گاو ديگري را به تمساح هديه كند و نيمي از گوشت گاو دوم به تمساح و نيمي ديگر بين همه حضار توزيع مي شود.
مردم بعد از اين مراسم به جشن وسرور پرداخته وبخشي از آن گوشت را طبخ كرده وبعد از اين مراسم همگي محل قربانگاه را ترك كرده و باقيمانده گوشت ها را به روستاي محل سكونتشان مي برند و در فضایي باز گرد هم مي آيند وگوشت ها را در آب مي جوشانند و سپس بين همه آنهايي كه موفق به شركت دراين مراسم نشده اند از گوشت قرباني هديه مي دهند.
لازم به يادآوري است كه خانمهايي كه درعادت ماهانه باشند حق شركت در اين مراسم را ندارد ولي بقيه مردم مگر خردسالان، كهنسالان و افراد مريض، همه بايد بلا استثناء دراين مراسم شركت كنند و هيچ كس در خلال اجراي مراسم حق ندارد كه محل را ترك گويد و اگر چنين كند، به دستور ميگ اين شخص جريمه سنگيني خواهد شد.
درخاتمه مراسم شخص گناهكار خاكستر بجا مانده از محل طبخ را در داخل برگ موز مي گذارد و آن را به هوا پخش مي كند و او با اين كار، ندامت و پشيماني خود را از ارتكاب به گناه ابراز مي دارد.
منبع: