دكتر عبدالرحيم على محمد ابراهيم
(زاد: 1945 م)، انديشمند فروتن افريقايى، در روستاى كوچكى به نام «خندق» در شمال
سودان، ديده به جهان گشود. در آغاز، در مدارس زادگاه خود به تحصيل پرداخت و وارد
دانشگاه «خرطوم» شد. و پس از آن، به دانشگاه «ادمبرو» (ادمبرا) در اسكاتلند، عزيمت
نمود و نزد مستشرق سرشناسى به نام «مُونت گُمرى وات» تلمذ كرد، و در زمينه «پژوهش
هاى عربى ـ اسلامى»، زير نظر وى، پايان نامه دكتراى خود را ارائه داد. پس از پايان
تحصيلات، به دانشگاه «خرطوم» و سپس به «مركز اسلامى افريقا»، كه در آن زمان نهادى
براى گسترش فرهنگ اسلامى براى مسلمانان افريقايى به شمار مى آمد، رفت. اين نهاد،
سال ها بعد، به دانشگاه تبديل شد و نام «دانشگاه افريقا» به خود گرفت. دكتر
عبدالرحيم على، به رياست آن دانشگاه برگزيده شد و پس از بازنشستگى از آن، و تا به
امروز، رياست «دانشكده بين المللى زبان عربى ـ خرطوم» را بر عهده دارد.
اين دانشكده، به پرورش استادان زبان عربى، براى غير عرب زبانان مى پردازد و هدف
اساسى آن «آموزش زبان عربى» است. اين انديش مند مسلمان، در همايش ها و گردهمايى هاى
فراوانى در جهان اسلام و بيرون از مرزهاى اسلامى شركت جسته، و مقاله ها و سخنرانى
هاى بسيارى ارائه نموده است. وى، همچنين، عضو فعال پاره اى از نهادهاى علمى و از
اين شمار «مجمع اللغه العربيه» (انجمن زبان عربى)، و «مجمع الفقه الاسلامى فى
السودان» (انجمن فقه اسلامى سودان) مى باشد. همچنين نماينده قاره افريقا در «تقريب
مذاهب اسلامى» مى باشد. تأليفات دكتر عبدالرحيم على، اگرچه اندك شمار، ولى بسيار
ارزشمند است: «منهاج النبوه فى اصلاح الاجتماعى» (شيوه رسالت در اصلاح جامعه)،
«الحضاره فى القران» (تمدن در قرآن) به زبان عربى، و «البناء الادبى فى آلايه
الكريمه» ((Literary structure of the Quranik verse به زبان انگليسى، از كتاب هاى
او است. وى، پيش از همه، به پژوهش هاى قرآنى اهتمام دارد و در زمينه «گفت وگوى»
درون دينى، «و گفت وگوى» اسلام ـ به عنوان يك تمدن سترگ ـ با تمدن هاى ديگر جهانى
تلاش شايانى دارد.
از ديگر مسئوليت هاى دكتر عبدالرحيم على، رياست «انجمن گفت وگوى دينى سودان» است كه
به هدف تقريب مذاهب اسلامى، و تنش زدايى ميان مسلمانان سودان و مسيحيان آن كشور
برپا مى شود. آنچه در پى مى آيد، گفت وشنودى است با وى، پيرامون مسايل جهان اسلام،
حضور امريكا در منطقه، و پديده هايى چون جهانى شدن، سكولاريزم، حقوق زنان و...
متن مصاحبه:
س- به نظر شما، «انديشه اسلامى» چه مفهومى دارد و آيا شما از پيروان جريان اصلاح
طلبى محمد عبده به شمار مى آييد و يا از هواداران پروژه احياگرى و سلسله جنبان آن،
محمد رشيد رضا و يا اين كه جريان هاى ديگرى وجود دارد كه از آنها پيروى مى كنيد؟
ج- بنده، امام محمد عبده و محمد رشيد رضا را بسيار گرامى مى دارم اما نمى توان
جريان هاى انديشه اسلامى را به دو جنبش، و يا دو شخصيت محدود ساخت. من، از نسل آن
دسته كسانى هستم كه بسيار تحت تأثير نوشته هاى اسلامى ـ چه به زبان عربى و چه
انگليسى و چه نويسندگان مسلمان باشد و چه غير مسلمان ـ قرار گرفتم. بى گمان نسل من،
به سان نسل هاى گذشته، از همه جريان هاى احياگرى و جنبش هاى فكرى اسلامى هم چون
محمد عبده و رشيد رضا اثر پذيرفت و البته خودِ اين بزرگان، بر كسانى چون جمال الدين
افغانى، بنا، مودودى در پاكستان، و يا شايد بر نواب صفوى در ايران تأثيرگذار بوده
اند. ما، همه وام دار انديشه هاى اسلامى احيايى كه به انديشه هاى انقلابى مشهور بود
ـ مى باشيم. پژوهش هاى اسلامى، از سرتاسر جهان به كشور ما، سودان سرازير مى شد و از
آن شمار رييس سابق بوسنى و هرزه گوين زنده ياد دكتر على عزت بگويچ است. اين شخصيت
مرا به ياد دكتر على شريعتى مى اندازد كه در كشور ما، بر انديشه اجتماعى اثر گذارد.
انديشه اسلامى در قرن بيستم، بسيارگسترده تر از گذشته است كه اين گسترش به خاطر
آميزش انديشه هاى متفاوت و گفت وگوهاى فراوان با ديگران است.
س- مهم ترين گرايش هاى فكرى سودان كدام است و انديشمندان آن خطّه، از چه تاريخى رو
به رويكردهاى اسلامى نهادند؟ خواهشمندم نام پاره اى از انديشمندان و جريان هاى آن
كشور (مسلمان، سكولار، چپ، و...) را ذكر نماييد.
ج- از ميان انديشه هايى كه از دهه پنجاه قرن بيستم در سودان گسترش يافت، به اختصار،
انديشه ملى گرايى است كه البته نمى توان آن را انديشه غير اسلامى ناميد ولى هدف
اساسى آن استقلال حكومت سودان و تلاش براى نگارش ميراث عربى سودان بود. كه در دهه
شصت، پنجاه و پيش از آن بسيارى از نويسندگان سودانى، از اعضاى آن بودند. از آن ميان
از احزاب سنتى ـ سياسى هم چون «حزب الامّه»، «الحزب الوطنى الاتحادى»، و «الحزب
الاتحادى ـ الديمو قراطى» نام برد كه برخى از اين ها ـ با توجه به روابط جريان هاى
فكرى در مصر و سودان ـ تحت تأثير جنبش هاى فكرى مصر قرار داشتند. جبنش ديگر، جريان
چپ سوسياليست بود كه در آموزشگاه هاى عالى و دانشگاه ها پا گرفت و جريان كمونيزم از
آن زاده شد و رهبرى آن را عبدالخالق محجوب بر عهده داشت. نوشته هاى اين خيزاب، تنها
به شرح «سوسياليسم علمى» مى پرداخت و گاهى به نقد استعمار و جريان هاى سرمايه دارى
اهتمام مى ورزيد. اما اندك اندك، شعله اين جنبش كم سو شد و جنبش هاى اسلامى ـ در
دهه پنجاه ـ قدرتمندانه ظهور كردند؛ گروه هايى هم چون «اخوان المسلمين»،
«الجمهوريين»، «الاشتراكيه اسلاميه» ـ به رهبرى بابكر كرّاز و «السلفيه»، كه از
جريان هاى كهن سودان به شمار مى آيد. از رهبران احزاب «السلفيه» مى توان به شيخ
محمد هاشم الهديّه كه زعامت «انصار السُّنه» را عهده دار بود و نام برد كه البته
فعاليت وى، به صورت موعظه و سخنرانى ارائه مى شد و آثار مكتوبى ندارد. پس از آن، در
دهه هفتاد، هشتاد، و نودِ قرن بيستم ـ جريان هاى سلفى به كار انتشار كتاب كمر همت
بست. به هر حال مى توان گفت، سودان كشورى است كه نگرش «تصوف» در آن نيرومند و گسترش
يافته است و بيش تر حجم ميراث اسلامى سودان از آن «تصوف» و گونه هاى مختلف آن است.
تصوف، در جريان هاى معاصر راه يافته و در بيشتر جريان هاى فكرى معاصر به صورت نوى
وجود دارد. در سودان، مى توان از فرقه هاى تصوف «ختميه»، كه به عبدالقادر گيلانى
باز مى گردد ـ، «سمّانيه» ـ كه در جاى جاى سودان گسترش دارد ـ، «تيجانيّه» ـ پيروان
احمد التيجانى در شمال افريقا و فرقه هاى كوچك ترى هم چون «سنوسيه» و «ادريسيّه»
ياد كرد. افزون بر اين جريان هاى فكرى، گاهى جريان هايى مانند «حزب البعث» ـ كه تحت
تأثير حزب بعث عراق و سوريه بود ـ و جريانى ملى گرا كه از جنبش ملى جمال عبدالناصر
متاثر شد، و يا جنبشى هم چون جريان ماركسيست و غير كمونيست ـ كه تحت تأثير جريان
هاى ماركسيستى متفاوت جهان عرب بود ـ به منصه ظهور مى رسيد و البته دوران شكوفايى
آنها به سرعت پايان مى پذيرفت. در حالى كه جريان اسلامى، پايدار ماند بدين خاطر كه
مبانى اسلامى اين جريان، بسيار مستحكم و استوار است.
س- گفته مى شود حضرت عالى رياست شوراى حل اختلاف ميان عمر البشير و حسن الترابى را
بر عهده داشته ايد. اين پديده را چگونه تفسير و تبيين مى كنيد. خواهشمندم، هرچند به
صورتى اجمالى ـ به رخدادهاى سياسى و اجتماعى افريقا و به ويژه سودان، حزب اخوان
الجمهوريين، و نزاع هايى كه ميان محمود محمد طه و حسن الترابى در گرفت اشاره
نماييد. بى مناسب نمى بينم يادآور شوم كه حسن ترابى از نظرگاه هاى متصلب كهن خود
روى برگردانده و در كتاب هاى اخيرش از نگرش بنيادگرانه به سوى ديدگاهى عمل زايانه
(Pragmaticm) رو نهاده است.
ج- بنده، رئيس مجلس شوراى حل اختلاف اين دو بوده ام و براى مدت كوتاهى ـ در حدود
هشت ماه ـ تلاش هاى انجام شده مثمر ثمر بود ولى پس از اين مدت، ميان آن دو، گسست
پديدار شد و به خاطر بالا گرفتن چالش و نزاع درونى، كنفرانس حل اختلاف به دو جريان
تقسيم شد: «كنفرانس مردمى» و «كنفرانس ملى». سودان از اندك كشورهايى است كه در آن
جريان اسلامى توانست از اسلام سياسى، دم زند، نگرشى كه متاسفانه در بيش تر كشورها
نكوهيده مى نمايد و احزاب اسلامى در آن كشورها نتوانسته اند در زمينه هاى سياسى
فعاليت داشته باشند. كشور سودان، از زمان حكومت عمر البشير، براى ارائه راهكار و
شيوه سياسى ـ اسلامى، همگام با عصر، جهانى، و پذيرفته شده تلاش هاى فراوانى داشت
اما از آن جا كه بر اين كشور، همان گونه كه براى ايران رخ داد، زير فشارها و تحريم
هاى فراوان بين المللى، و دشمنى همسايه گانش ـ كه برپايى حكومتى بر مبانى اسلام
سياسى را بر نمى تابند ـ قرار گرفت اين فقره، بخش بزرگى از رخدادهاى كشور سودان را
تبيين مى كند و از آن شمار نزاع هاى خونين دارفور و جنوب سودان است. اگر چه پاره اى
از كشورهاى همسايه، به طور مستقيم خود را درگير اين نزاع ها نمى كنند ولى با
تبليغات شبانه روزى به احزاب «معارض نظام، گروهك هاى كوچك و بزرگ، و همه مخالفان
داخلى يارى مى رساند. گاهى اين كمك ها به صورت نقدى و يا تهيه و فروش اسلحه انجام
مى پذيرد. از اين رو، سال هاى گذشته براى سودان، سال هاى گوشه گزينى و چالش درونى
بود. حكومت سودان، بر آن شد تا از اين تحريم ها بيرون رود و البته به طور نسبى
موفقيتى به همراه داشت زيرا با كاستن تنش هاى درون كشور، خواباندن آشوب هاى سياسى
توانست اين آرامش نسبى را براى كشورهاى افريقايى همجوار و كشورهاى اسلامى و پاره اى
از كشورهاى اروپايى به ارمغان آورد امّا همچنان روابط سودان با كشورهايى چون ايالات
متحده امريكا تيره و بحرانى است زيرا امريكا، سودان را زير فشار قرار داده و آن را
به طرفدارى از تروريسم متهم مى كند. بى گمان مراد از اين تروريسم، جنبش هاى اعتراض
آميز فلسطينيان عليه اسرائيل است.
اما در رابطه با دكتر حسن الترابى بايد گفت كه ديدگاه هاى اخير وى تحت تأثير نزاع
او با عمر البشير بوده است. وى، در اين ديدگاه ها، سرسختانه بر آن بود تا انديشه اى
كه او را از حكومتى كه به مدت طولانى رهبرى اش را بر عهده داشت، متمايز كند. وى با
اين ميل به اين تمايز پيش و پس از رياست دولت، در تلاش است خود را برجسته نشان داده
و ديدگاه نوى در مقوله هايى هم چون آزادى، و تمدن اسلامى ارائه كند. به گمان من،
اين تحولات، زاده اوضاع ويژه اى است و انديشه اصيل وى به شمار نمى آيد، حسن ترابى،
در كتاب هاى نخستين خود كه پيش از برپايى حكومتى اسلامى در سودان به تحرير در آورد
در باب مقوله هايى چون دين، نماز و جزوه هايى درباره وضعيت زن در اسلام مى نگاشت و
كتاب هاى اخير وى نشانگر انديشه واقعى وى نمى باشد.
س- آيا در سودان، جنبش ها و جريان هاى اسلامى براى «اسلامى كردن معرفت» تلاش مى
كنند؛ تلاشى كه ابوالقاسم حاج حمد در تفسير خود آورده است؟ و آيا مراكز علمى و دينى
سودان، به سان «الازهر» مصر، «الزيتونه»ى تونس و «جامعه القرويين» به پرورش شاگردان
خود مى پردازد همانگونه كه محمود محمد طه و شاگردانش ـ طرفداران اصلاحات دينى ـ
انجام داده اند؟
ج- استاد ابوالقاسم حاج حمد، در بيرون از كشور خود سودان، بيش از داخل كشور معروفيت
دارد زيرا وى در بيرون از زادگاه خود سكنى گزيده است. در آغاز، كتاب هاى وى در
زمينه سياست و فرهنگ بود كه در آن ها به تحليل اوضاع سياسى و فرهنگى مى پرداخت ولى
پس از چندى، رو به سوى «انديشه اسلامى» نهاد. بنده، متأسفانه اطلاع چندانى پيرامون
نوشته هايش ندارم. البته يك بار با او ديدار كردم. گمان مى برم انديشه اش به انديشه
طرفداران «جمهورى» ـ كه در سودان رواج داشت ـ نزديك باشد كه رهبرى آن را استاد
محمود محمد طه بر عهده داشت. زيرا وى در تفسيرى كه از قرآن دارد شريعت اسلامى را به
ليبراليزم غربى نزديك مى كند. انديشه جنبش جمهورى بسيار بنيادگرايانه بود بدين معنا
كه محمود محمد طه بى باكانه نظر خود را اعلام كرد كه به خاطر همين صراحت، در نظر
بسيارى از مسلمانان از دايره دين خارج شد. به نظر وى، اسلام دو رسالت دارد يكى آن
است كه پيامبر اسلام ارمغان آور آن بود و رسالت دوم اسلام، اگر چه در دل قرآن وجود
دارد اما حتى در زمان حيات حضرت محمد(ص)، ناشناخته بود و اكنون زمان آن رسيده است و
بايد از درون قرآن استخراج شود. براى نمونه، محمود محمد طه ـ كه گمان مى كند رسالت
دوم اسلام را استنباط كرده ـ بر آن است اسلام نخستين بر نظام سرمايه دارى استوار
بود و اكنون سوسياليستى است. وى در اين باره به آيه «و يسئلونك ما ذا ينفقون قل
العفو» استناد مى كند. «عفو» در نظر او، هر چيز افزون بر نياز انسان است و آدمى
بايد آن را انفاق كند. وى در اين راستا بر آن بود كه در اسلام و رسالت نخستين، زن،
تابع مرد بود اما در رسالت دوم هم عرض مرد است. و بدين سان ـ كه رسالت ديگرى وجود
دارد و بايد آن را يافت و رسالت نخست را رها كرد ـ راه، براى كسانى كه بر آن بودند
بر خلاف نظريه معروف و معمول مسلمانان در باب شريعت، آيه هاى قران و متونى كه شريعت
را قوام مى بخشد، نظرى ارائه دهند، هموار شد. زيرا وى ـ و با اين ديدگاه ـ در جواب
مخالفان خود كه به پاره اى از آيات استشهاد مى كردند، به آسانى پاسخ مى گفت و آيه
مورد استشهاد را منسوخ، و از آيات رسالت نخست بر مى شمرد. البته ابوالقاسم حاج حمد،
در تفسير خود تا بدين اندازه پيش نمى رود بلكه تا حدود زيادى از ارائه ديدگاه هاى
بنيادگرانه دورى گزيد ولى در تفسير وى مى توان به اين نتيجه رسيد كه وى در تفسير
خود به زبان و اتحاد دلالت و سياق آيه اعتماد مى كند و از سنّت ياد نمى كند و بهره
نمى گيرد. دور شدن از سنت به وى آزادى عمل مى دهد و ديدگاه وى را تقويت مى كند كه
با اين كار، اجتهادها و دريافت هاى غربيان و فيلسوفان بخشى از دين ما به شمار خواهد
آمد. نتيجه اى كه از عملكرد وى به بار مى نشيند سازش ميان آن دسته از انديشه هاى
غربيان در عرصه هاى سياسى، رفتارى و اقتصادى است كه ما را خوشايند باشد با دين ما
است. و اين سازش، براى ما مسلمانان و غربيان سودى به همراه ندارد.
س- ديدگاه شما نسبت به پديده هايى چون «جهانى شدن»، «سكولاريزم»، و مسايلى چون
«حقوق زنان» چيست؟
ج- به گمان من، ميان سكولاريزم و جهانى شدن تفاوت هاى فراوانى وجود دارد. در آغاز،
جهانى شدن، در بخش هاى اقتصادى نمود يافت بدين معنا كه مرزبندى هاى ميان كشورها را
برچيد، و مجالى براى كشورهاى توليد كننده صنعتى فراهم آورد كه آزادانه در بازارهاى
جهانى عرض اندام كنند و محصولات خود را فروخته و مواد خام را از كشورهاى مصرف كننده
وارد كنند. اگر اين داد و ستد به گونه اى بود كه همه كشورها مى توانستند از آن سود
جويند، و باعث چيرگى نيرومندترها و توليدكنندگان بر ضعيف ترها و مصرف كنندگان نبود،
امرى نيكو و مورد پذيرش بود ولى معضل جهانى شدن اين است كه تنها به حل بحران ها و
مشكلات كشورهاى توليدكننده پرداخت و براى كشورهاى مصرف كننده و كوچكى در حال گذار
كه توليداتى ابتدائى دارند، چاره اى نينديشيد. اين پديده، كشورهاى توليد كننده را
بيمه كرد و در كشورهاى تهيدست هم چون كشورهاى آفريقايى، بيشتر توليدات آنها ـ و حتى
در بخش كشاورزى ـ نابود مى شود. كشاورز تهيدست سودانى، با تلاش فراوان گندم مى كارد
و درو مى كند ولى گندم امريكا، با قيمتى ارزان تر وارد اين كشور مى شود و بدين صورت
كشاورزان داخلى را نابود مى كند، كشاورزى كه يك توليد كننده كوچك به شمار مى آيد
اما حق ندارد محصول خود را در بازارهاى امريكايى و اروپايى به فروش رساند. از اين
رو، با اينكه موافقت نامه هاى اقتصادى و جهانى شدن اقتصادى از ساير انواع جهانى شدن
كم خطرتر است اما باز هم ستمگرانه است.
گونه هاى ديگر جهانى شدن به مسايل فرهنگى مربوط مى شود كه به معناى انتقال دادن
فرهنگ «ديگرى» به ساير فرهنگ ها و به ويژه فرهنگ و تمدن اسلامى است كه اين مسئله،
به چالش هاى فراوانى دامن مى زند و نشانه هاى اين فضاى پرآشوب، در به خطرافتادن
كانون خانواده هويدا است زيرا در اين خانواده ها، مسايلى از طريق شبكه هاى ماهواره
اى راه پيدا مى كند كه خانواده بيم آن دارد مبادا بر فرزندانش تأثير منفى گذارد كه
اين نوعى از جهانى شدن فرهنگ است و آنگاه كه با جهانى شدن اقتصاد هم آميخته شود،
خطر آفرينى آن به اوج خود خواهد رسيد زيرا بسيارى از تمدن هاى بزرگ بشرى، در معرض
خطر انقراض خواهند بود، بدين دليل كه رو در روى موجى هايل قرار مى گيرند كه نيروى
اقتصادى عظيمى به آن يارى مى رساند و هم هنگام و با كمك فرهنگ خود كه آن را جهانى
كرده، از نيروى مقاومت تمدن هاى تحت فشار مى كاهد. اما گونه هاى ديگر جهانى شدن همه
و همه براى يك هدف بسيج شده اند كه «حكومتى جهانى» بنيان گذارى كرده و آن را يگانه
مرجع ذى صلاح رتق و فتق مسايل جهانى هم چون حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق كودكان معرفى
كند؛ مسايل جهانى شده اى كه امروزه بايد بدان ها با معيارهاى امريكايى ـ اروپايى
نگاه كرد، و بدين سان بر كشورهاى ديگر ضرورت مى يابد ديدگاه هاى غربى را به كار
بسته و در صورت بروز اختلاف، به دادگاه هاى جهانى مراجعه نمايند. اين پديده، ما را
به سوى «حكومت جهانى» سوق مى دهد، و اگرچه پيش از اين گمان مى رفت برپايى چنين
دولتى محال باشد اما با اين شيوه مى تواند جامه عمل بپوشد. مسئله اى اندوه بار كه
تحقق آن جز با ريختن خون انسان هاى بيگناه، و قربانى شدن بشريت، انجام نمى پذيرد؛
پديده اى كه تهديدى جدى براى صلح و آرامش در جهان است زيرا در زندگى و سياست هاى
خصوصى كشورها و فرهنگ ها دخالت مى كند. به نظر من، در پس جهانى شدن، غرورى جهانى
نهفته است كه جبارانه حكم مى راند. مى توان، با انتخاب آزادانه و از روى اختيار
كامل به يكپارچگى جهانى دست يازيد اما تحميل ارزش ها و معيارها بر كشورهاى كوچك و
فقير براى آسايش و آرامش جهان تهديدآميز است. اصطلاح «علمانيه» (سكولاريزم) در نظر
من، به فتح عين و از عالم (جهان) برگرفته شده و براساس ريشه هاى لاتينى اين واژه،
مراد از آن «دين جهان نگرى» است و علقه اى با «علم» (دانش) ندارد؛ ما با دو مسئله
روبرو هستيم يكى روحانى و آسمانى و ديگرى مادى و زمينى سكولاريزم با آرمان هاى
اروپا هم خون و هم راستا بود و مشكلاتى براى آن جوامع حل نمود. تنها با بررسى
موشكافانه تاريخ اروپا مى توان به اين مسئله پى برد كه چگونه سكولاريزم به مثابه يك
دين در آن منطقه فرود آمد و مشكلات فراروى آنها را سامان داد. در آن زمان، برخى از
كشورهاى اروپايى، غيركاتوليك ها را از كشورهاى خود مى راندند، و كشورهايى كه بر
آيين پروتستان بودند، كاتوليك ها را بيرون مى كردند و نهرهاى خون جارى ساختند. تنها
با آمدن سكولاريزم بود كه ايده هم زيستى مسالمت آميز در درون مذاهب مسيحى حاصل آمد
و بدين منوال، سكولاريزم دين نوى شد كه آسايش، و حل مشكلات گريبانگير آن جوامع را
به ارمغان آورد. نيز، داراى وضوح فلسفى بود. اما اگر اين راهكار غربى ـ كه استعمار
در صدد تزريق آن به جوامع اسلامى است ـ در كشورهاى اسلامى راه يابد جز بحران
آفرينى، افزايش معضلات، دوگانگى انديشه به بار نخواهد داد و هيچ راه حل و آرامشى
براى كشورهاى اسلامى نخواهد داشت. براساس گزارش هاى پاره اى از انديش مندان امريكا،
سكولاريست هاى جوامع اسلامى مشتى فرصت طلب و فاسداند كه نمى توانند و نبايد هم
پيمان ما شوند و برما است كه با انديش مندان اصلاح طلب آن جوامع هم پيمان شويم. اين
در حالى است كه يك قرن از سكولاريزم مى گذرد و غرب در اين برهه، همواره در پى
سكولار كردن جوامع اسلامى بوده و از اعمال هر ترفند و خشونتى فروگذار نكرده است. تا
جايى كه انقلاب هايى در اين جوامع، براى بيرون رفتن از حصار سكولاريزم در گرفت.
جوامع اسلامى، به خاطر تجربه هايى كه داشته، از حقيقت سكولاريزم آگاه است و غرب
بيهوده فرصت هاى زيادى براى گرفتن زمام امور در اين جوامع به هدر مى دهد، زعامتى كه
غرب شايستگى آن را ندارد. سكولاريزم در جوامع اسلامى به گونه اى ديگر است و اهداف و
مرزبندى هاى آن شفاف نيست. ميان مذاهب اسلامى، چالش هايى وجود ندارد كه سكولاريزم
را به حكميت بطلبد. هم زيستى مسالمت آميز ميان مسلمانان و مسيحيان، پيش از پيدايش
سكولاريزم، وجود داشته است. يكى از انديش مندان انگليسى تبار، سال ها پيش در مصر،
عبارت حكيمانه اى گفت: زشت ترين هديه اى كه [ما مسيحيان] به اقباط [مسيحيان مصر] مى
دهيم، تيره كردن روابط آنها با هموطنان مسلمان ايشان است با اين دستاويز كه ما از
آنها حمايت مى كنيم، زيرا با اين كار، آنان را از همزيستى تاريخى ديرينى كه در كنار
مسلمانان داشته اند محروم مى كنيم، و از سوى ديگر، از اين حمايتى كه ما از آن دم مى
زنيم و با آن، آنها را مى فريبيم، برخوردار نخواهد شد. اين سخن را مى توان درباره
همه اقليت هاى دينى، و گروهى مسيحى در جهان اسلام بر زبان جارى كرد. جهان اسلام بود
كه يهوديانى را كه از اسپانيا اخراج شدند، پناه داد كه در تركيه سكنى گزيدند. اقباط
مسيحى مصر، بيش از هزار سال در آنجا با آرامش زندگى مى كنند. تنها جهان اسلام است
كه مسيحيان در سرتاسر سرزمين هايش هم چون عراق، ايران، لبنان، سوريه، مصر و... به
سر مى برند. اين مسيحيان، خود، بخشى از تمدن را آفريده اند و از بهره اى كه از
كشورهاى خود به دست مى آورند، خشنوداند و در پاره اى از جنگ ها، دوشادوش برادران
مسلمان خود، در برابر هجوم مسيحيان غربى نبرد كرده اند زيرا اين جنگ ها، صبغه اى
غربى داشت نه دينى. در حقيقت، خطرى كه متوجه جوامع اسلامى است از مسيحيت نمى باشد
بلكه ره آورد آزمندى ها و عشق به چپاول نفت و استثمارگرى، و خودبرتربينى هاى غرب
است. جان كلام اين كه ما در جهان اسلام، متأسفانه ثمرات پربار تمدن كهن خويش را
ناديده مى گيريم و گاهى به راه حل هايى پناه مى آوريم كه عمر چندانى ندارند و هنوز
تجربه نشده اند و از اين رو هرچه داريم، از دست مى دهيم و به سراغ پديده هاى مشكل
آفرين مى رويم.
اما درباره پرسش شما نسبت به «حقوق زنان» بايد مسئله مهمى را بيان كنم؛ به نظر من،
مى توان در ميراث و فهم خود از دين، از منظر حقيقت و دوره خودمان، در دين بازنگرى
كنيم. اين گونه بازنگرى، مشروع بوده و در تاريخ ما فراوان رخ داده است. البته براين
نظر نيستم كه بايد در خودِ دين بازنگرى شود زيرا اگر اين بازنگرى را به خود دين
تسرّى دهيم آن را پديده اى بشرى دانسته كه بود و نبود آن يكسان است. زيرا مى توان
مانند همه پديده هاى بشرى، چيزى ساخت و از آن بهره برد و يا آن را به دور انداخت.
ما مى توانيم آزادانه از اجتهادهاى دينى انسان هاى گذشته استفاده كنيم و يا آنها را
براندازيم و يا به سان آنها بيافرينيم اما پايه و اساس دين، و حقيقت گوهر زندگى، از
ساخته هاى بشر نمى باشد بلكه از ساحت الاهى آمده كه ما تنها بايد به كنه آن رسيم و
آموزه هايش را فراگيريم. بى گمان، گستره اين درك و يا تلاش براى فهميدن اين متون و
چارچوب هاى آن، به حال و هواى ما بستگى دارد. گاهى، گستره فراخى براى فهم وجود دارد
و گاهى چنان محدود است كه مجالى براى جولان وجود ندارد كه در اين صورت تنها بايد آن
آموزه ها را تلقى كرد و فهميد. با توجه به تجربه اى كه فرهنگ ها و تمدن هاى ديگر در
باب مسايل زنان داشته و دارند و با عنايت به اين نكته كه اين تجربه ها گاهى پربار
بوده و زمانى با شكست روبرو شده اند، به نظر من در بهره مندى از اين تجربه ها، و
بازنگرى در صحت و سقم درك خود، اشكالى وجود ندارد. ولى بايد اين حقيقت بزرگ را در
نظر داشت كه پيش از اينكه غربيان دريابند، بايد با زنان به عنوان يك انسان رفتار
نمود، قرآن كريم به اين مسئله اشاره كرده و امر فرموده است. زيرا از پايه هاى
بنيادى قرآن اين مسئله است كه: «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون
بالمعروف و ينهون عن المنكر...»، «فاستجاب لهم ربهم أنى لا أضيع عمل عامل منكم من
ذكر او انثى بعضكم من بعض».
همچنين مسئله ميراث زن و مرد، با نظام دقيقى در قرآن كريم بيان شده، و به مادران،
حقوق و مرتبه اى عطا نمود كه شريعت هاى پيشين براى مادران در نظر نداشته است. آن كس
كه به درستى با حقيقت دين اسلام آشنا باشد هيچگاه ضرورى نمى داند تا از حقوق زن در
اسلام سرافكنده شود و در پى پوزش و توجيه آن باشد اما تبليغات غرب بر پاره اى از
مسلمانان اثرگذارد و اين گروه گمان بردند كه حقوق زن در اسلام پايمال شده و در غرب
وضعيت بهترى دارد. اين پندار بدين سبب زاده شد كه جنبش هاى آزادى خواهى در غرب،
عليه نابرابرى حقوقى زنان به پاخاست؛ در زمينه هاى متعددى همچون اجرت، ميراث، پندار
ذهنى فلسفى غرب نسبت به انسانيت زن، حقوق متعلق به زندگى اجتماعى مانند مشاركت زنان
در امور تجارت و كار. بار ديگر بايد تأكيد كنم آنچه غربيان در جوامع خود نسبت به
زنان انجام دادند، پذيرفته و شايسته قدردانى است زيرا بر اوضاع نابسامان و ستمگرانه
اى قيام كردند و براى تعديل جايگاه زن تلاش كرده و مى كنند. اما، انتقال دادن اين
انديشه انقلابى به جوامع اسلامى به هيچ روى درخور و شايسته نيست، و گمان مى كنم
براى وضعيت زنان ما زيانبار است. در سرتاسر جوامع اسلامى، مردان خود را مسئول ايجاد
رفاه زنان مى دانند، وضعيتى كه در غرب وجود ندارد به ياد دارم وقتى يكى از
دانشجويان دختر امريكايى دريافت كه من، هزينه تحصيل همسرم را در كارشناسى ارشد
پرداخت مى كنم شگفت زده شد و گفت: اى كاش با مردى ازدواج كنم كه هزنيه تحصيلى مرا
بپردازند. من نيز به نوبه خود بيش از او شگفت زده شده ام زيرا گمان مى بردم تأمين
هزينه هاى تحصيلى و رفاه زنان، امرى واجب و طبيعى است. موارد فراوانى در غرب از اين
قبيل به ياد دارم كه گويى زن و مرد، هركدام به تنهايى زندگى مى كند و زن ـ با اين
كار ـ از آن مى هراسد كه مبادا مورد ستم مرد قرار گيرد و از اين بابت است كه
نهادهاى دولتى غرب براى جلوگيرى از پايمال شدن حقوق زنان در روابط خانوادگى دخالت
مى كنند. به اختصار بايد گفت اگرچه مسلمانان از تمدن غربى بهره مى گيريم و با آنها
به درمان پاره اى از مسايل كه آنها را از سنت هاى قبيله اى و يا انديشه هاى
نژادپرستانه به ارث برده ايم، مى پردازيم. بنده، هيچگاه در اسلام نيافته ام كه
برپوشاندن صورت زن تأكيد كند. اين پديده، اگرچه در شبه جزيره عربستان، پيش از
پيدايش اسلام، وجود داشت اما شواهد تاريخى حاكى از آن است كه زن در اسلام، در همان
زمان نزول وحى، صورت خود را نمى پوشاند و رسول اكرم(ص) در تفسير «... الا ما ظهر
منها...» فرمود: مرادگردى صورت و كف دو دست است. و اشاره به اين مسئله در كتاب هاى
معتبر شيعيان و اهل سنت آمده است. اين مثال را بدين جهت يادآور شدم كه گاهى ما به
برخى از پديده ها عمل مى كنيم كه يكى از جوامع گذشته بدان عمل مى كرده، و با اينكه
از دل دين بر نخواسته، ولى ما براى آن براهين دينى مى آوريم و اين دليل آورى
پذيرفته نيست زيرا تفسير قرآن را كه نبايد از عملكرد جوامع بلكه بايد از متون
اسلامى گرفت.
س- عملكرد و حضور امريكا در منطقه را چگونه ارزيابى مى كنيد و اين حضور، چه سودى
براى اسرائيل به همراه دارد؟
ج- امروزه خاورميانه شاهد اوضاع بين المللى غير طبيعى است. اشغال عراق توسط امريكا،
تنها به عراق و مشكلات آن محدود نمى شود، بلكه امريكا به فراسوى عراق نظر دارد؛ به
سوريه، ايران و حتى به سودان؛ چشم دوختن امريكا دست كم به اين سه كشور، از برخى
نوشته هاى پنهان و آشكار امريكايى ها قابل درك است. به نظر من، اين مسئله با مسئله
فلسطين رابطه مستقيم دارد، زيرا در پس هجوم امريكا به اين منطقه با اين همه نيرو و
تجهيزات، لابى هاى صهيونيستى مستقر در امريكا قرار دارد.
امريكا، اهداف نهان و آشكارى دارد كه عمده ترين آن، دفاع از «دولت اسرائيل» و خلع
سلاح همه كشورهايى است كه تهديدى براى اسرائيل به شمار مى آيند. امريكا افزون بر
حمايت از اسرائيل، خواهان سلطه بر ذخاير نفت جهان است.
امروزه در خود امريكا و انگلستان، مردم از اوضاع جنگ ناراضى هستند؛ همچنين، شواهد
حاكى است كه اطلاعات امريكا كه دستاويزى براى پا نهادن به عراق بود؛ نادرست بوده
است؛ يعنى امريكايى ها اكنون نه مى توانند بيرون بروند و نه مى توانند اين گونه
ادامه دهند؛ از اين رو، از يك سو در منطقه بحران آفريدند و از سوى ديگر خود در اين
بحران گرفتار آمده اند.
خاورميانه از نظر دينى اهميت هاى فراوانى دارد؛ حضور يهوديان در اين منطقه كه خسارت
هاى فراوانى براى آنها و همه جهانيان به همراه داشت، تنها با باورهاى دينى و نه
سياسى و اقتصادى، توجيه پذير است. علاوه براين نمى توان از سرمايه هايى كه جهان
براى استقرار يهوديان صرف مى كند، آگاهى درستى يافت ؛ مگر اينكه از باورهاى تورات
كه روژه گارودى انديشمند مسلمان فرانسوى آن را «اساطير» ناميد، به اين مسئله پى
ببريم؛ افسانه هايى كه حكومت اسرائيل بر پايه آن استقرار يافته است.
س- با اين توضيح آينده مسلمانان و جوامع اسلامى را چگونه پيش بينى مى كنيد؟
ج- نزاع و چالش فلسطين و اسرائيل، جنگ هاى صليبى كه به فتح بيت المقدس انجاميد،
ستيزهاى كنونى در اين منطقه، همه و همه ريشه هاى دينى دارد. امّا تلاش براى سياسى
جلوه دادن چالش ها، تا مدت ها ريشه دينى نزاع ها را پنهان خواهد كرد، زيرا يهوديان
از سرزمين فلسطين بيرون نخواهند رفت، و فلسطينيان نيز حتى اگر سرزمين پهناورى
بيابند، به دليل مسايل دينى و اعتقادى، از كشور خود چشم نمى پوشند.
در دو دين اسلام و يهود، باورها و پيشگويى هايى وجود دارد كه به آينده و آخر الزمان
مربوط است. بى گمان، اين باورها متفاوت است و ژرفاى دينى آن، اگر چه در گفت وگوها و
نشست هاى سياسى پديدار نمى شود، ولى نبايد از اين باورها به آسانى گذشت. اين چالش،
پايان پذير نيست و به همين دليل، راه حل هاى ارائه شده، تاكنون هيچ سودى به همراه
نداشته است و توجيه هاى سياسى يا اقتصادى نمى تواند راه گشاى اين چالش باشد كه جنگى
هسته اى به بار خواهد آورد؛ جنگى كه صلح جهانى را تهديد مى كند و فروپاشى اقتصاد
جهانى را در پى خواهد داشت.
حضور امريكا در منطقه، سرآغازى بر جريان هاى فراپيش مبارزه با تروريسم است؛ اين
حضور، هرج و مرج آفريد و بر گستره تروريسم افزود. متهم ساختن اسلام به تروريسم، به
پيدايش جريان هايى دامن زد كه پيش از اين در عرصه نبوده اند ؛ جريان هايى كه تنها
راه رهايى را خشونت و نزاع مى پندارند. همه اين مسائل ره آورد ديگران است و ما
مسلمانان آنها را نيافريده ايم. در دهه هاى پيشين، بيشترين مطالبات مسلمانان،
برقرارى عدالت و انصاف بود، ولى امروزه جنبش هاى جديدى زاده شد كه نمى توان آينده
آنها را تصور كرد. بى شك، اينها همه به سبب خشونتى است كه عليه جهان اسلام اعمال مى
شود؛ آينده مبهمى در انتظار است.
س- شما در كتاب «منهاج النبوه فى الاصلاح الاجتماعى» ديدگاه تازه اى داريد؛ لطفاً
شمه اى از آن را براى خوانندگان پگاه حوزه ترسيم كنيد.
ج- انديشه اى كه در اين كتاب بدان پرداخته ام تبيين مسئله اى است كه اين روزها به
فراوانى مطرح مى شود؛ يعنى مسئله تغييرات اجتماعى كه مردم برداشت هاى متفاوتى از آن
دارند. آن گونه كه در ديباچه كتاب آمده است، هر گونه تغييرى، به خودى خود مطلوب
نيست؛ بلكه بنابر معيارهاى اسلامى، اصلاح گرى، پسنديده و بايسته است. علاوه براين،
بنابر باورهاى ضمنى غربى ها، جوامع همواره به سوى اوضاع بهتر اجتماعى پيش مى روند؛
و در حالى كه اين گفته هميشه درست نيست؛ بلكه بسيارى از امورى كه ما آنها را مى
پسنديم، در دوره هاى اجتماعى مختلف پنهان شده زوال مى يابند و به عكس، پاره اى از
مسايل كه در نظر جوامع نكوهيده مى نمايد، برجاى مى ماند.
بنابراين، دخالت بشر در اين مسايل براى ايجاد اصلاح لازم است و نبايد در برابر
دگرگون شدن اين مسايل به قوانينى طبيعى يا رخدادهاى تصادفى سكوت اختيار كرد. در
اسلوب و شيوه اى كه پيامبران به كار بسته اند، انسان ها نقش بزرگ تر و مهم ترى
دارند؛ از اين رو، نه ابزار تكنولوژى و اوضاع اقتصادى، بنا بر انديشه ماركسيستى، و
نه صنعتى شدن جامعه، بنا بر تصور سرمايه دارى، هيچ يك راه كار مناسب اصلاح جامعه را
ارائه نمى دهد، بلكه خواست بشرى كه بر پايه وحى و مشيت الهى بنياد باشد، اصالت و
توانايى اصلاح جامعه را دارا است.
ما مسلمانان به واسطه برخودارى از وحى الهى، سره را از ناسره، خير را از شر، و حق
را از باطل باز مى شناسيم؛ پس بايد به سوى نيكى، اصلاح، و زيبايى پيش برويم و تلاش
كنيم و به كارهايى بپردازيم كه اصلاح و صلاح را براى جامعه به ارمغان مى آورد.
در اين كتاب، از سازوكارهاى تغيير سخن به ميان مى آيد كه بيشتر آنها بشرى و جهانى
اند؛ ابزارهايى چون تبليغات، آموزش، مهاجرت، و... و نيز سازوكارهايى كه تغييرات و
تحولات اجتماعى بزرگ مى آفرينند. شيوه پيامبر اسلام به كارگيرى فرايند مهاجرت،
ارشاد و آموزش مستقيم، نهادى به نام مسجد، تبليغات، و... براى ايجاد تحولات هدف مند
بود و با «انسان» سازى، و پرورش انسانى متفاوت با ديگران و داراى اراده، جامعه
دگرگون شد و به اصلاح رسيد. سيره گذشته نشان مى دهد كه جامعه جاهلى، تحت تأثير شيوه
پيامبر اكرم(ص) قرار گرفت و از درون تغيير يافت، فروپاشيد و جامعه اى نو پى ريزى شد
كه همانا جامعه اسلامى است؛ جامعه اى كه خود براى گستراندن حوزه فعاليت خود تلاش
كرد و اسلام را افراتر از مرزهاى خود گسترش داد.
س- در كتاب «الحضاره فى القران» چه رابطه اى ميان قرآن و تمدن هاى كهن يافته ايد و
چگونه به اين رابطه اشاره كرده ايد؟
ج- اين كتاب، متن سخنرانى اى است كه براى همايشى در باب تمدن، در كوالالامپور مالزى
تهيه شده بود. در اين كتاب كوچك كه در مالزى منتشر شد و بسيار زود ناياب شد، به
صورتى اساسى به مفهوم تمدن در قرآن پرداختم، زيرا در نگاه بسيارى، تمدن مسئله اى
مادى يا دستاوردى بشرى است. در قرآن كريم اشاره هاى فراوان و آشكارى دارد كه انسان
به لحاظ روحى و روانى از دستاوردهاى خود خرسند نمى شود؛ براى مثال، قرآن به اقوام
مختلفى اشاره مى كند كه دست به آبادانى شگرفى زدند: «الم تر كيف فَعَل ربك بعاد *
ارم ذات العماد» يا «و فرعون ذى الاوتاد» يا «و ثمود الذين جابو الصخر بالواد»؛ همه
اينها از لحاظ مادى، سرزمين هاى خود را آباد ساختند. اما براساس ومعيار قرآنى، تمدن
هايى پوشالى و جاهلى بودند. در اين كتاب به اين مسئله اشاره شده است كه بنابر
ديدگاه قرآنى، چنين تمدن هايى تهى هستند و به همين دليل زوال يافته اند؛ زيرا گمان
مى كردند، جاودانه مى مانند. نيروى بيكرانى كه فراهم آوردند بر آنها چيره شد و
موجبات فناى آنها را پى ريزى كرد.
هدف من، سخن گفتن از عاد و ثمود نبود، بلكه بر آن بودم با معيار قرآن را به كار
گيرم كه آيا اين تمدن ها حقيقتاً استحقاق ماندگارى داشته اند و قدرت و عمرانى كه
پديد آوردند، ضامن بقاى آنها بود يا اينكه علل فروپاشى آن تمدن ها، در درونشان ريشه
داشت؟ در آنجا بر آن بودم كه تمدن هاى پيرامون خود را بايد با معيار قرآن سنجيد كه
اين مسئله نياز فراوانى به تأمل و انديشيدن دارد.
س- چرا شما در كتاب «البناء الادبى فى الايه الكريمه» قرآن را به عنوان يك ساختار
كلّى و منسجم و يا دست كم سوره ها را بدين صورت بيان نكرده ايد، بلكه بر يكايك آيات
قرآن انگشت گذارده، ساختار ادبى هر آيه را مورد بحث قرار داده ايد؟
ج- وقتى مستشرقان به پژوهش در قرآن پرداختند، گمان بردند كه در اين كتاب آسمانى،
ميان پيش و پس يك رخداد گسست هايى وجود دارد، پاره اى ديگر مى پنداشتند كه سوره ها
به صورت غير علمى و غير منطقى جمع آورى شده اند و گروهى ديگر، از وجود اشتباهات در
موضوع برخى آيات خبر مى دادند.
پژوهش هاى ياد شده، براساس فلسفه تحليل گرانه بود. بنابراين روش، اين گروه به تحليل
متون كهنى پرداختند كه تحليل پذيراند و به مرور زمان اشتباه و تغييراتى در آن رخ
داده است. برهمين اساس ايشان گمان بردند كه در قرآن هم به عنوان يك متن مدون،
اشتباهاتى رخ داده است. اگر چه ممكن بود اين نگرش از روى سوء نيت باشد، اما فرض را
بر آن گذاشتم كه اين ديدگاه از روى حُسن نيت بيان مى شود كه البته اشتباه ايشان را
در چگونگى درك و فهم شيوه زبان عربى يافتيم.
اگرچه پژوهش گرى با اين معضل رو به رو شود، در فهم مسايلى كه قرآن به وسيله آنها
مفاهيمش را ارائه مى دهد، دچار مشكل خواهد شد؛ بنابراين، راه را در آن ديدم كه اگر
بتوانيم ساختار يك آيه را به تنهايى درك كنيم خواهيم توانست به ساختار سوره برسيم.
چگونه مى توان ساختار يك آيه را فهميد؟ چه بسا در يك آيه، چنان كه در علم معانى و
بيان مى خوانيم، ايجاز، حذف، استطراد، انتقال يا التفات وجود دارد. از آنجا كه اين
كتاب به زبان انگليسى نگاشته شده، در سايه علم معانى و بيان، به بررسى ساختار آيات
پرداختم، اما نه با شيوه اهل بلاغت گذشته، بلكه برپايه متمركز كردن بحث بر اسلوب
اديبان و شاعران كهن عرب، و برجسته كردن بيان قرآنى در مقايسه با ساير شيوه هاى
بيان در زبان عربى؛ اين پژوهش، بايد با كتاب ديگرى كه در آن به سياق قرآنى در سوره
ها مى پردازيم، پيگيرى مى شود.
س- البته شما نمى بايست مثال ها و معيارهاى خود را براساس قرآن و ادبيات پس از
قرآن قرار مى داديد، زيرا امروزه براى جهان عرب، قرآن معتبرترين كتاب صرف و نحو است
و معيار همه ادبيات است. لذا شما بايد قرآن را با ادبيات پيش از قرآن مى سنجيديد؟
ج- بله، من هم همين كار را كرده ام؛ به ويژه كسانى كه اين كتاب را به زبان انگليسى
مى خوانند، خاصه اگر با زبان عربى آشنا نباشند، به نتايجى خواهند رسيد كه پيش از
خواندن اين كتاب گمان مى بردند، از شمار اشتباه هاى شيوه هاى قرآنى در بيان است.
س- اگر ممكن است دراين زمينه مثالى ذكر كنيد.
ج-براى نمونه، در قرآن قاعده التفات وجود دارد؛ در «يوسف اعرض عن هذا و استغفرى
لذنبك» يا «انى احببت جب الخير عن ذكر ربى حتى توارت بالحجاب قال ردوه على» در «حتى
توارت بالحجاب» اگرچه از «خورشيد» سخن به ميان نيامده، اما در تفسير به اين نتيجه
مى رسيم كه منظور غروب خورشيد است. اين گونه روش ها، مانند روش حذف كه آنچه قابل
فهم شنونده باشد، در آيه از آن ياد نمى شود، در قرآن فراوان است. شيوه قرآن، اعتماد
به ذهنيت شنوندگان بود و ذهنيت عرب آن زمان، از معانى درونى قرآن، اگرچه قرآن گذرا
از آن رد مى شد، آن را درك مى كرد. در سوره يوسف(ع) مى خوانيم: «ايها الملأ أفتونى
فى رؤياى إن كنتم للرؤيا تعبرون * قالوا اضغاث احلام و ما نحن بتأويل الاحلام
بعالمين * و قال الذى نجامنهما و ادّكر بعد أمّة أنا انبئكم بتأويله فأرسلون * يوسف
ايهاالصديق أفتنا...». در تصوير اول از اين آيه، از مردى خبر مى دهد كه مى تواند
اين خواب را تعبير كند و در تصوير دوم، آيه ما را به جاى ديگرى انتقال مى دهد:
«اكنون آن مرد، رو در روى يوسف(ع) است و از او مى خواهد تا خواب را تعبير كند». اين
گونه تصويرها، و شيوه ها براى بيان در قرآن فراوان يافت مى شد و شنونده به آسانى
آنها را دريافت مى كرد.
س- مفهوم و جانمايه اين پژوهش آن است كه اگر متنى همچون قرآن را ترجمه نموديم و در
زبان مقصد، چنين شيوه هايى معمول نباشد، به لحاظ روشى، متن را دچار كاستى كرده ايم
و خواننده متن ترجمه خواهد پرسيد: اين به چه معنا است؟
ج-زبان هاى اروپايى، مفاهيمى از زبان يونانى برگرفته اند؛ يكى از اين مفاهيم ضرورت
منطقى بودن يك متن است. منطق جمله بندى يونانى برعبارت ها و جمله هاى اروپايى
اثرگذاشت و به همين دليل چنين زبان هايى ، انتقال منطقى در بيان را برمى تابند و آن
را عنصر شيوه بيان مى دانند. از آنجا كه اين شيوه، در همه زبان ها رخ نمى دهد،
بسيارى از مستشرقان دچار غفلت و اشتباه شده اند كه از جمله، عدم درك شيوه هاى بيانى
قرآن كريم است.
س- با توجه به پژوهش هايى كه در زمينه زبان داشته ايد، چه راهى براى فراگيرى زبان
قرآن پيشنهاد مى كنيد؟
ج-در همه زبان هاى جهان، فرهنگ واژه هاى موضوعى، مثلاً در باب سياست، اقتصاد، دين،
فرهنگ، و... گردآورى مى شود و برپايه اين فرهنگ ها، آموزش زبان عربى براى غيرعرب
زبان ها تدريس مى شود. اين روش ها و فرهنگ ها اگرچه سودمند است، اما براى فراگيرى
زبان عربى يا همان زبان قرآن راه هاى ديگرى وجود دارد. كسى كه زبان عربى مى داند،
نبايد از ميراث اين زبان گسسته شود. زيبايى اين زبان در ميراث ادبى آن است.
بارى، اگر اين زبان را تنها به منظور برقرارى ارتباط با ديگران بخواهيم، مى توان
فرهنگ نامه هاى مختصرى به تحرير درآورد، ولى هدف از آموزش اين زبان و ادبيات عربى
چيز ديگرى است. نياكان ما، همواره ادبيات عربى را به خاطر قرآن كريم يادگرفته اند؛
قرآن، حلقه پيوند ما با خداوند و با ملأ اعلى، و غذاى روح ما است. ما مسلمانان بدون
قرآن اجساد متحركى هستيم كه هر زبانى برايمان كافى و وافى است، اما اگر بخواهيم
روانمان را بارور كنيم، بايد قرآن را به درستى بياموزيم.
س- به عنوان آخرين سؤال، جمهورى اسلامى ايران را چگونه يافتيد؟ بازتاب اين انقلاب
در كشورهاى اسلامى و غيراسلامى چگونه است؟
ج- از آغاز انقلاب اسلامى به ايران رفت و آمد مى كنم؛ پيش از بازگشت امام خمينى(ره)
به ايران، با ايشان در پاريس ملاقات كردم و به همراه برخى از دوستانم، براى تأييد
حركت ايشان و بهره مندى از محضر امام، به ديدار ايشان شتافتم؛ اين ديدار براى من،
رخداد تاريخى ارزش مندى به شمار مى آيد.
ايران كشورى است كه با عزت در برابر استكبار جهانى و يورش هاى غرب ايستادگى كرد و
ما همواره، اخبار و حوادث اين كشور را پيگيرى مى كنيم و آرزومند شنيدن خبرهاى مسرّت
بخش درباره اين كشور اسلامى هستيم. بنده افزون بر تهران، از مشهد مقدس، اصفهان و قم
ديدار كرده ام؛ تمدن باستانى ايران مرا شگفت زده مى كند و آرزو مى كنم، از آنچه در
كتاب هاى ادبى جهان عرب پيرامون ايران مى خوانم و آنچه در اين كشور وجود دارد،
ديدار كنم.
علاوه براين، ميان من و انديشمندان ايرانى رابطه اى ادبى و فكرى وجود دارد؛ در
انديشمندان ايرانى ژرفايى وجود دارد كه درغير آنان نيست و اى كاش سد و مانع زبان
زايل شود تا بتوانم از اين ميراث ژرف و كهن استفاده كنم، زيرا ايرانيان، از جوامع
اسلامى ديگر بسيار فراتر و جلوتر هستند. تبليغات غربى، چهره ايران را به ديگر گونه
تصوير كرده است؛ به عنوان جزيره اى دور افتاده و سرشار از عقب ماندگى، افراطى دينى،
نژادپرستى و... . همه به درستى مى دانيم كه اين سخنان نادرست است؛ اما ما در جهانى
زندگى مى كنيم كه تبليغات مسمومى درباره ايران و كشور من سودان به عنوان دو كشور
مسلمان وجود دارد ؛ در اين تبليغات گفته مى شود، وضعيت اين دو كشور دستاورد اسلام
است. ايران در تصور غرب، با چادر و اجبار به حجاب مساوى است. من و ساير مسلمانان،
هم ايران و هم غرب را از نزديك ديده و لمس كرده ايم. در غرب، هيچ چيزى وجود ندارد
كه با آن در قبال ايران مباهات كند. آزادى بيان، پناهندگى سياسى و چند مورد ديگر از
پديده هاى زيباى غربى به شمار مى آمد. اما امروزه هر لحظه از گستره اينها كاسته مى
شود. در واقع تمدن غربى و به ويژه امريكا، امروزه زيبايى هاى خود را از دست داده
است. كسى كه در اين روزها به امريكا مسافرت كند، با اهانت روبرو خواهد شد؛ به ويژه
اگر مسلمان باشد: بازرسى بدنى، انگشت نگارى، و دخالت در امور شخصى از ويژگى هاى
برجسته امريكاى امروز است. اكنون چه بسا انسانى به جرم «ريش داشتن» دستگير شود و
هيچ يك از نيروهاى امنيتى امريكا نمى تواند او را نجات دهد.
در حقيقت تمدن غربى، تمدنى سطحى است؛ من پس از يازدهم سپتامبر به اين نتيجه رسيدم
كه بسيارى از پديده هاى زيباى غرب، ژرفناك نيست. ارزش هاى انسانى و زيبا با يك
حادثه فرو نمى پاشد. لايه اى از شيرينى شكر بر سطح اين كشور گسترده شده بود كه با
اين حادثه ترك برداشت و لايه واقعى و تلخى آن پديدار شد. در اروپا هم، اگرچه به
صورتى كمتر، آزادى محدود شده است. اينها همه به بهانه مبارزه با تروريسم صورت
پذيرفت، ولى در واقع خود عملياتى تروريستى عليه تروريسم است.
|
مطالب دیگر در این بخش | تاریخ انتشار |
قذافی رهبر سر به هوای لیبی؛ با امید مردمانش بر سر کار آمد و طغیان کرد |
۱۳۹۵/۸/۲ |
۱۳۹۵/۶/۱۷ |
|
۱۳۹۵/۵/۲۴ |
|
۱۳۹۵/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۵/۲/۶ |
|
۱۳۹۵/۱/۲۵ |
|
۱۳۹۴/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۹۴/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۴/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۴/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۴/۹/۹ |
|
۱۳۹۴/۸/۱۴ |
|
۱۳۹۴/۷/۲۷ |
|
۱۳۹۴/۷/۱۴ |
|
۱۳۹۴/۶/۲۱ |
|
تشکیل گروه ۵+۳؛ ترفند جدید کشورهای غربی برای مداخله نظامی در لیبی |
۱۳۹۴/۵/۱۳ |
اوباما و آفریقا؛ سفری برای جبران عقبماندگی تجاری در مقابل چین |
۱۳۹۴/۵/۱۳ |
۱۳۹۴/۴/۲۲ |
|
۱۳۹۴/۴/۸ |
|
۱۳۹۴/۴/۸ |
|
۱۳۹۴/۴/۷ |
|
۱۳۹۴/۴/۱ |
|
۱۳۹۴/۳/۲۰ |
|
واشنگتن پست: لیبی به پایگاه داعش در لیبی علیه آفریقا تبدیل میشود |
۱۳۹۴/۳/۲۰ |
۱۳۹۴/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۴/۳/۵ |
|
۱۳۹۴/۳/۴ |
|
۱۳۹۴/۳/۳ |
|
۱۳۹۴/۲/۲۹ |
|
۱۳۹۴/۲/۲۲ |
|
۱۳۹۴/۲/۲۰ |
|
۱۳۹۴/۲/۲ |
|
۱۳۹۴/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۴/۱/۲۶ |
|
۱۳۹۴/۱/۲۲ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۲۳ |
|
از رقابتهای پنهانی مصر و عربستان تا جای خالی فلسطین در طرح دفاع مشترک عربی |
۱۳۹۳/۱۲/۲۰ |
۱۳۹۳/۱۲/۱۹ |
|
پس از سوریه و عراق آیا اکنون نوبت نابودی ارتش مصر رسیده است؟ |
۱۳۹۳/۱۲/۱۷ |
۱۳۹۳/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۱ |
|
«بهار داعش» در شمال آفریقا؛غرب، بزرگترین برنده جنگ در آفریقاست |
۱۳۹۳/۱۲/۲ |
۱۳۹۳/۱۱/۲۶ |
|
۱۳۹۳/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۱۱/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۱۱/۱ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۹ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۷ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۱۴ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۱۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۷ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۶ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۶ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۶ |
|
۱۳۹۳/۹/۲۳ |
|
۱۳۹۳/۹/۲۳ |
|
۱۳۹۳/۹/۱۶ |
|
۱۳۹۳/۹/۱۵ |
|
انتقاد آفریقای جنوبی از اقدامات رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی |
۱۳۹۳/۹/۹ |
۱۳۹۳/۹/۵ |
|
۱۳۹۳/۹/۲ |
|
عربستان ۲ میلیارد پوند در پروژه توسعه منطقه کانال سوئز سرمایه گذاری میکند |
۱۳۹۳/۹/۲ |
۱۳۹۳/۷/۲۹ |
|
هشدارکارشناسان درباره حمایت های مالی عربستان از افراطی گری در آفریقا |
۱۳۹۳/۷/۱۴ |
۱۳۹۳/۷/۱۴ |
|
۱۳۹۳/۷/۱۴ |
|
۱۳۹۳/۷/۶ |
|
۱۳۹۳/۷/۱ |
|
۱۳۹۳/۶/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۶/۲۴ |
|
۱۳۹۳/۶/۱۶ |
|
۱۳۹۳/۶/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۶/۳ |
|
۱۳۹۳/۵/۲۵ |
|
خلع سلاح مقاومت، بدون خلع سلاح هستهای رژیم صهیونیستی پذیرفته نیست |
۱۳۹۳/۵/۱۹ |
۱۳۹۳/۵/۱۸ |
|
۱۳۹۳/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۵/۵ |
|
۱۳۹۳/۵/۴ |
|
تظاهرات ضدصهیونیستی هزاران الجزایری به درگیری با پلیس منجر شد |
۱۳۹۳/۴/۳۰ |
۱۳۹۳/۴/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۴/۲۴ |
|
۱۳۹۳/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۳/۴/۱۷ |
|
۱۳۹۳/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۳/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۳/۴ |
|
۱۳۹۳/۲/۲۹ |
|
۱۳۹۳/۲/۲۲ |
|
۱۳۹۳/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۳/۱/۲۶ |
|
۱۳۹۳/۱/۱۸ |
|
۱۳۹۳/۱/۱۵ |
|
آفریقا از جنگ داخلی در سودان جنوبی تا نسل کشی مسلمانان در آفریقای مرکزی |
۱۳۹۳/۱/۱۰ |
۱۳۹۲/۱۱/۶ |
|
۱۳۹۲/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۹۲/۱۰/۲۳ |
|
احضار رئیس دفتر حفاظت منافع ایران در مصر و نقش «بندر بن سلطان» |
۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
رفراندوم قانون اساسی؛ ترفندی برای مشروعیت بخشیدن به کودتا علیه مرسی |
۱۳۹۲/۱۰/۷ |
۱۳۹۲/۱۰/۴ |
|
کناره گیری رابرت موگابه از قدرت؛ تاثیر از ماندلا یا تضعیف جایگاه؟ |
۱۳۹۲/۱۰/۳ |
۱۳۹۲/۹/۲۵ |
|
۱۳۹۲/۹/۲۴ |
|
۱۳۹۲/۹/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۹/۱۷ |
|
۱۳۹۲/۹/۱۲ |
|
۱۳۹۲/۹/۱۰ |
|
۱۳۹۲/۹/۶ |
|
۱۳۹۲/۸/۲۷ |
|
۱۳۹۲/۸/۲۱ |
|
۱۳۹۲/۸/۲۰ |
|
۱۳۹۲/۸/۱۵ |
|
۱۳۹۲/۸/۱۴ |
|
۱۳۹۲/۸/۱۳ |
|
هویت اسلامی، منصب وزیر دفاع و سیستم انتخاباتی چالشهای قانون اساسی مصر |
۱۳۹۲/۸/۶ |
۱۳۹۲/۷/۳۰ |
|
۱۳۹۲/۷/۱۶ |
|
۱۳۹۲/۷/۱۰ |
|
۱۳۹۲/۷/۹ |
|
۱۳۹۲/۷/۸ |
|
۱۳۹۲/۷/۲ |
|
۱۳۹۲/۷/۱ |
|
۱۳۹۲/۶/۲۵ |
|
۱۳۹۲/۶/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۶/۱۸ |
|
۱۳۹۲/۶/۱۷ |
|
۱۳۹۲/۶/۹ |
|
۱۳۹۲/۶/۶ |
|
۱۳۹۲/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۸ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۷ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۶ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۲/۵/۱۴ |
|
۱۳۹۲/۵/۱۳ |
|
۱۳۹۲/۵/۹ |
|
۱۳۹۲/۵/۶ |
|
۱۳۹۲/۴/۳۰ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۶ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۵ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۴/۱۹ |
|
مقایسهای بین دو اتحاد؛ از وفای ایرانیان به اسد تا خیانت شیوخ عرب به مرسی |
۱۳۹۲/۴/۱۷ |
۱۳۹۲/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۲/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۲/۴/۱۰ |
|
۱۳۹۲/۴/۵ |
|
۱۳۹۲/۴/۴ |
|
۱۳۹۲/۴/۲ |
|
۱۳۹۲/۴/۱ |
|
«نلسون ماندلا» از مبارزه با آپارتاید تا دست و پنجه نرم کردن با بیماری |
۱۳۹۲/۳/۲۰ |
۱۳۹۲/۳/۵ |
|
۱۳۹۲/۲/۲۹ |
|
۱۳۹۲/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۲/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۲/۲/۱۰ |
|
۱۳۹۲/۲/۲ |
|
۱۳۹۲/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۲/۱/۲۶ |
|
۱۳۹۲/۱/۲۴ |
|
۱۳۹۲/۱/۲۰ |
|
۱۳۹۲/۱/۱۷ |
|
تونس در سال ۹۱؛ تداوم تنشهای سیاسی و سقوط اولین دولت پس از انقلاب |
۱۳۹۲/۱/۷ |
۱۳۹۱/۱۲/۲۷ |
|
مصر در سال ۹۱؛ از تصویب همهپرسی قانون اساسی تا درگیریهای خیابانی |
۱۳۹۱/۱۲/۲۶ |
۱۳۹۱/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۲۱ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۱ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۲۹ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۱۴ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۳ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۱ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۲۶ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۱۷ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۳ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۲ |
|
۱۳۹۱/۹/۲۵ |
|
۱۳۹۱/۹/۲۲ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۸ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۵ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۹/۸ |
|
۱۳۹۱/۸/۳۰ |
|
۱۳۹۱/۸/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۸/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۸/۱۵ |
|
۱۳۹۱/۸/۱۰ |
|
۱۳۹۱/۸/۹ |
|
۱۳۹۱/۸/۸ |
|
۱۳۹۱/۸/۶ |
|
۱۳۹۱/۸/۳ |
|
الجزایر؛ کشوری جوان که سیاستمدارانی سالخورده بر آن فرمانروایی میکنند |
۱۳۹۱/۷/۳۰ |
۱۳۹۱/۷/۲۵ |
|
چرا تونس جرم شمردن عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را تصویب نمیکند؟ |
۱۳۹۱/۷/۲۳ |
۱۳۹۱/۷/۱۹ |
|
۱۳۹۱/۷/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۷/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۷/۱۰ |
|
۱۳۹۱/۷/۸ |
|
۱۳۹۱/۷/۳ |
|
۱۳۹۱/۷/۱ |
|
۱۳۹۱/۶/۲۹ |
|
۱۳۹۱/۶/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۶/۱۹ |
|
۱۳۹۱/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۱/۶/۵ |
|
۱۳۹۱/۵/۱۸ |
|
۱۳۹۱/۵/۱۴ |
|
۱۳۹۱/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۱/۵/۹ |
|
آفريقا براي جلوگيري از سرقت سرمايه هاي خود بايد زيرساختهاي اقتصادي اش را تقويت کند |
۱۳۹۱/۵/۸ |
۱۳۹۱/۵/۷ |
|
۱۳۹۱/۵/۴ |
|
۱۳۹۱/۵/۲ |
|
۱۳۹۱/۵/۱ |
|
۱۳۹۱/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۴/۲۶ |
|
۱۳۹۱/۴/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۰ |
|
۱۳۹۱/۴/۴ |
|
۱۳۹۱/۴/۳ |
|
۱۳۹۱/۳/۳۱ |
|
۱۳۹۱/۳/۳۰ |
|
۱۳۹۱/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۱/۳/۲۲ |
|
انقلاب جاوید و قدرتمند ایران باید الگوی انقلابهای عربی باشد |
۱۳۹۱/۳/۲۱ |
۱۳۹۱/۳/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۳/۱۷ |
|
۱۳۹۱/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۱/۳/۹ |
|
۱۳۹۱/۳/۸ |
|
۱۳۹۱/۳/۸ |
|
۱۳۹۱/۳/۷ |
|
۱۳۹۱/۳/۳ |
|
۱۳۹۱/۳/۲ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۲/۱۹ |
|
شورای عالی نظامی،اخوان المسلمون و احتمال تکرار سناریوی سال 1954 |
۱۳۹۱/۲/۱۸ |
۱۳۹۱/۲/۱۷ |
|
۱۳۹۱/۲/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۲/۱۱ |
|
بهرهبرداری صهیونیستی از منازعات منطقهای و مناقشات دو جانبه- سودان |
۱۳۹۱/۲/۹ |
۱۳۹۱/۲/۵ |
|
۱۳۹۱/۲/۴ |
|
عقب نشيني سودان جنوبي از منطقه "هجليج" اقدامي واقعي يا تاكتيكي |
۱۳۹۱/۲/۲ |
۱۳۹۱/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۱/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۱/۱/۲۸ |
|
تجاوز سودان جنوبی به سودان با تحریک رژیم صهیونیستی صورت گرفت |
۱۳۹۱/۱/۲۷ |
۱۳۹۱/۱/۲۲ |
|
۱۳۹۱/۱/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۱/۱۹ |
|
"خیرت الشاطر"، نامزد اخوان المسلمون برای انتحابات ریاست جمهوری مصر کیست؟ |
۱۳۹۱/۱/۱۵ |
۱۳۹۱/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۱/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۵ |
|
اسرار جدیدی از پرونده فعالیت سازمانهای خارجی در مصر برملا شد |
۱۳۹۰/۱۲/۱۴ |
۱۳۹۰/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۹ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۲۵ |
|
افشای تلگراف محرمانه سفیر آمریکا با طنطاوی درباره جانشینی مبارک |
۱۳۹۰/۱۱/۲۴ |
۱۳۹۰/۱۱/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۵ |
|
"سعدالکتانی" کاندیدای اخوان برای ریاست پارلمان مصر را بهتر بشناسیم |
۱۳۹۰/۱۱/۱ |
۱۳۹۰/۱۰/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۱۳ |
|
البرادعی: قانوناساسی مصر در حد قانون اساسی بورکینافاسو هم نیست |
۱۳۹۰/۱۰/۱۲ |
۱۳۹۰/۱۰/۱۰ |
|
مذاكرات محرمانه شوراي نظامي مصر با آمريكا درباره «كمپ ديويد» بود |
۱۳۹۰/۱۰/۶ |
۱۳۹۰/۱۰/۵ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۴ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۳ |
|
۱۳۹۰/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۹ |
|
در آينده شاهد درگيري بزرگ ميان اخوانيها و نظاميان در مصر خواهيم بود |
۱۳۹۰/۹/۲۸ |
۱۳۹۰/۹/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۹/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۹/۹ |
|
۱۳۹۰/۹/۸ |
|
۱۳۹۰/۹/۷ |
|
۱۳۹۰/۹/۶ |
|
۱۳۹۰/۹/۵ |
|
۱۳۹۰/۹/۲ |
|
۱۳۹۰/۹/۱ |
|
۱۳۹۰/۸/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۸/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۸/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۸/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۸/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۸/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۸/۹ |
|
۱۳۹۰/۸/۴ |
|
۱۳۹۰/۸/۳ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۷/۹ |
|
۱۳۹۰/۷/۵ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱ |
|
۱۳۹۰/۶/۱ |
|
۱۳۹۰/۶/۱ |
|
۱۳۹۰/۶/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
جدال بين اسلام گرايان و ليبرال ها درباره هويت آينده مصر ادامه دارد |
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
خشم امريکايي ها از ناتوانی نرمافزار "پیشگویی" پنتاگون در تشخیص ناآرامیهای مصر |
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۵ |
|
آيا انتخابات پيش از موعد در مغرب تلاشي براي مهار کردن اعتراضات است؟ |
۱۳۹۰/۵/۱۲ |
انتقال دموکراتیک در مصر: پنج نکته مهم درباره اقتصاد و کمک های بین المللی |
۱۳۹۰/۵/۱۲ |
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۴ |
|
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
بررسی انقلابهای خاورمیانه و شمال آفریقا در مرکز پژوهشهای مجلس |
۱۳۹۰/۵/۳ |
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۴ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
عناصر و مولفه های تعیین کننده در روابط ایران و مصر پس از سقوط مبارک |
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۹ |
|
نقش سیاستهای خزنده انگلستان در انحراف انقلابهای اسلامی ـ عربی |
۱۳۹۰/۳/۹ |
۱۳۹۰/۳/۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۴ |
|
تعويق انتخابات تونس چالشهاي سياسي و امنيتي اين کشور را تشديد مي کند |
۱۳۹۰/۳/۴ |
۱۳۹۰/۳/۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
کشورهاي غربي در حمله به ليبي، اهداف استعماري را دنبال مي کنند |
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
۱۳۹۰/۲/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
دانشگاه دفاع ملی آمریکا: انقلاب ایران و تجربه های آن برای بهار اعراب_ بخش اول |
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
جریان شناسی احزاب مصری (1) پیشینه احزاب قبل و بعد از قیام 25 ژانویه |
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
آیا شروع روابط مصر با ایران از نشانههای تغییر در منطقه است؟ |
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۸ |
|
نگاهی به تأثیر و تأثر فرهنگی و سیاسی ایران و مصر در قرن اخیر |
۱۳۹۰/۱/۲۸ |
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۵ |
|
سياستهاي صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني در نسل كشي رواندا |
۱۳۹۰/۱/۲۵ |
۱۳۹۰/۱/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۲ |
|
تحلیل واشنگتن پست از اوضاع متفاوت الجزایر با دیگر کشورهای عربی |
۱۳۹۰/۱/۲۲ |
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۲ |
|
۱۳۹۰/۱/۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۶ |
|
آيا جهانيان درباره شکل گيري جبهه متحد عليه ليبي، زمان در اختيار دارند؟ |
۱۳۸۹/۱۲/۲۶ |
۱۳۸۹/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
بررسی رفتار سیاسی اخوان المسلمین در تحولات مصر و تحلیل نقش آفرینی آن در تحولات آتی |
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۷ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
مردم مردم مصر در آخرين نظر سنجي درباره گرايش هاي اسلامي خود چه گفته اند؟ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
آمريكايي دانستن انقلاب واقعي مردم مصر و تونس ظلم و اهانت به ملت ها است |
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ |
|
آفران: دخالتهای فرانسه و آمریکا در تونس، قبل و بعد از انقلاب |
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۴ |
|
آفران: معرفی کاندیداهاي تاثیرگذار انتخابات ریاست جمهوری آفریقای مرکزی |
۱۳۸۹/۱۱/۳ |
۱۳۸۹/۱۱/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۳ |
|
آفران: آيينه انتخابات هاي سال 2010 در آفريقا و تجسم آن در آينده |
۱۳۸۹/۱۱/۲ |
۱۳۸۹/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۶ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱ |
|
۱۳۸۹/۹/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۹/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۹/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۹/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۹/۹ |
|
۱۳۸۹/۹/۷ |
|
۱۳۸۹/۹/۶ |
|
۱۳۸۹/۹/۴ |
|
۱۳۸۹/۹/۱ |
|
۱۳۸۹/۸/۳۰ |
|
همكار افتخاري آفران: نگاهي به روابط ايران و الجزاير از ابتدای شکل گیری تاکنون |
۱۳۸۹/۸/۲۹ |
۱۳۸۹/۸/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۸/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۸/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۸/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۱ |
|
آفران: شرايط تانزانيا و مجمع الجزاير زنگبار پيش از برگزاري انتخابات |
۱۳۸۹/۸/۱۰ |
۱۳۸۹/۸/۹ |
|
۱۳۸۹/۸/۵ |
|
۱۳۸۹/۸/۴ |
|
۱۳۸۹/۸/۳ |
|
۱۳۸۹/۸/۲ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۰ |
|
محسن پاك آيين: بررسي علل قطع روابط زامبيا و جموري اسلامي ايران |
۱۳۸۹/۷/۱۹ |
۱۳۸۹/۷/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۷/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۷/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۷/۱۳ |
|
جريان هاي اسلامي در سودان |
۱۳۸۹/۷/۱۱ |
۱۳۸۹/۷/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۷/۷ |
|
۱۳۸۹/۷/۶ |
|
۱۳۸۹/۷/۵ |
|
۱۳۸۹/۷/۴ |
|
۱۳۸۹/۷/۳ |
|
۱۳۸۹/۷/۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۹ |
|
آفران: تظاهرات مردم سومالي در اعتراض به اهانت به قرآن در امريكا |
۱۳۸۹/۶/۲۸ |
۱۳۸۹/۶/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۶/۹ |
|
۱۳۸۹/۶/۸ |
|
۱۳۸۹/۶/۷ |
|
۱۳۸۹/۶/۴ |
|
۱۳۸۹/۶/۳ |
|
۱۳۸۹/۶/۲ |
|
۱۳۸۹/۶/۱ |
|
۱۳۸۹/۵/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۵/۲۸ |
|
آفران: رفراندوم قانون اساسي كنيا و تاثير آن بر انتخابات رياست جمهوري (2) |
۱۳۸۹/۵/۲۷ |
۱۳۸۹/۵/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۵/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۵/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۵/۲۱ |
|
آفران: سخنان رييس جمهور امريكا در افتتاحيه همايش رهبران جوان آفريقا |
۱۳۸۹/۵/۲۰ |
۱۳۸۹/۵/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۳ |
|
آفران: سياست هاي ايالات متحده امريكا در آفريقا از نگاه جاني كارسون |
۱۳۸۹/۵/۱۲ |
۱۳۸۹/۵/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۵/۷ |
|
۱۳۸۹/۵/۶ |
|
۱۳۸۹/۵/۴ |
|
۱۳۸۹/۵/۳ |
|
۱۳۸۹/۴/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۲ |
|
آفران: رفراندوم قانون اساسي كنيا و تاثير آن بر انتخابات رياست جمهوري |
۱۳۸۹/۴/۱۷ |
۱۳۸۹/۴/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۴/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۴/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۴/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۴/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۴/۹ |
|
۱۳۸۹/۴/۸ |
|
۱۳۸۹/۴/۷ |
|
آفران: اوضاع اسف بار آفريقاي مركزي و نقش فرانسه در پيدايش آن |
۱۳۸۹/۴/۶ |
آفران: پيروزي بر آپارتايد؛ اتحاد و قدرت سياه يا هوشمندي سفيد |
۱۳۸۹/۴/۲ |
۱۳۸۹/۴/۱ |
|
۱۳۸۹/۳/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۳/۳۰ |
|
آفران: كنفرانس بازنگري اساسنامه ديوان كيفري بين المللي در اوگاندا |
۱۳۸۹/۳/۲۹ |
۱۳۸۹/۳/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۳/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۳/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۳/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۳/۲۰ |
|
آفران: سخنان معاون آفريقاي وزارت امور خارجه ايالات متحده به مناسبت روز آفريقا |
۱۳۸۹/۳/۱۹ |
۱۳۸۹/۳/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۶ |
|
آفران: همكاري آفريكوم و ديوان بين الملل كيفري، اجراي عدالت در آفريقا ؟! |
۱۳۸۹/۳/۱۳ |
۱۳۸۹/۳/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۳/۹ |
|
۱۳۸۹/۳/۸ |
|
۱۳۸۹/۳/۴ |
|
۱۳۸۹/۳/۳ |
|
۱۳۸۹/۳/۲ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۲/۹ |
|
۱۳۸۹/۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۲/۶ |
|
۱۳۸۹/۲/۵ |
|
۱۳۸۹/۲/۴ |
|
۱۳۸۹/۲/۲ |
|
۱۳۸۹/۲/۱ |
|
۱۳۸۹/۲/۱ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱/۹ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۸ |
|
آفران: انتخابات رياست جمهوري سودان و تحولات سياسي اخير اين كشور |
۱۳۸۸/۱۱/۵ |
آفران: نشست كارشناسان و شخصيت هاي برجسته مصري درباره ديوار فولادي مصر |
۱۳۸۸/۱۰/۲۲ |
۱۳۸۸/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۹ |
|
آفران: مراسم سوگواري دهه اول محرم سال 1431 هجري قمري در نيجريه |
۱۳۸۸/۱۰/۷ |
۱۳۸۸/۱۰/۳ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۲ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۱ |
|
آفران: اعلام آمادگي مجدد موريتاني براي عضويت در سازمان فرانكفون |
۱۳۸۸/۹/۲۵ |
۱۳۸۸/۹/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۹/۱۸ |
|
۱۳۸۸/۹/۱۶ |
|
آفران: چه كسي عامل ربودن كارمندان اسپانيايي در موريتاني است؟ |
۱۳۸۸/۹/۱۱ |
۱۳۸۸/۹/۸ |
|
۱۳۸۸/۹/۱ |
|
آفران: گزارش مدير برنامه خاورميانه بنياد كارنگي با تكيه بر نقش مصر در منطقه |
۱۳۸۸/۸/۳۰ |
۱۳۸۸/۸/۲۹ |
|
آفران: بررسي روابط ايران و لسوتو در حاشيه ديدارهاي مقامات دو كشور |
۱۳۸۸/۸/۲۳ |
۱۳۸۸/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۸/۱۷ |
|
آفران: سخنراني شيخ ابراهيم زاكزاكي در مراسم ولادت حضرت مهدي (عج) |
۱۳۸۸/۸/۱۷ |
۱۳۸۸/۸/۱۶ |
|
۱۳۸۸/۸/۹ |
|
۱۳۸۸/۸/۶ |
|
۱۳۸۸/۷/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۷/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۷/۸ |
|
۱۳۸۸/۷/۸ |
|
۱۳۸۸/۷/۷ |
|
۱۳۸۸/۷/۶ |
|
۱۳۸۸/۷/۴ |
|
۱۳۸۸/۷/۱ |
|
۱۳۸۸/۷/۱ |
|
آفران: افشاي گزارش همكاري سفارت آمريكا در حمله به گروه شيعيان |
۱۳۸۸/۶/۲۸ |
۱۳۸۸/۶/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۶/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۶/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۶/۸ |
|
آفران: جانشين آينده رئيس جمهور مصر، جمال مبارك يا عمر سليمان؟ |
۱۳۸۸/۶/۷ |
۱۳۸۸/۵/۲۵ |
|
۱۳۸۸/۵/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۵/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۵/۱۷ |
|
۱۳۸۸/۵/۷ |
|
۱۳۸۸/۵/۴ |
|
۱۳۸۸/۵/۱ |
|
۱۳۸۸/۴/۳۱ |
|
۱۳۸۸/۴/۲۳ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۹ |
|
۱۳۸۸/۴/۶ |
|
آفران: بيانيه رئيس جمهور آفريقاي جنوبي در نشست مجمع عمومي سازمان ملل |
۱۳۸۸/۴/۵ |
۱۳۸۸/۴/۳ |
|
۱۳۸۸/۴/۲ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۳/۱۷ |
|
۱۳۸۸/۳/۱۷ |
|
۱۳۸۸/۳/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۶ |
|
۱۳۸۸/۳/۵ |
|
۱۳۸۸/۳/۵ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
انتخابات دمکراتيک مرحله چهارم پارلمان حزبي و مجالس استاني آفريقاي جنوبي |
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۷ |
|
۱۳۸۸/۲/۷ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۸ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۵ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۱ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۸ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۸ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۶ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۶ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۱۷ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۸ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۸ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۷ |
|
۱۳۸۷/۹/۳۰ |
|
۱۳۸۷/۹/۱۱ |
|
۱۳۸۷/۹/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۹/۹ |
|
۱۳۸۷/۹/۸ |
|
۱۳۸۷/۹/۸ |
|
۱۳۸۷/۹/۷ |
|
۱۳۸۷/۹/۷ |
|
۱۳۸۷/۹/۶ |
|
۱۳۸۷/۹/۶ |
|
۱۳۸۷/۹/۵ |
|
۱۳۸۷/۹/۲ |
|
۱۳۸۷/۹/۱ |
|
۱۳۸۷/۸/۳۰ |
|
۱۳۸۷/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۸ |
|
۱۳۸۶/۲/۲۹ |
|
۱۳۸۶/۲/۱ |
|
۱۳۸۵/۱۲/۲۳ |