جنبشهاي اسلامي داراي دو بُعد انديشهاي و جامعه شناختي ميباشند، برخي صاحبنظران، جنبشها را از بُعد انديشهاي و بعضي از بُعد جامعه شناختي بررسي ميكنند؛ اما براي مطالعه همه جانبه بايد به هر دو بُعد آن پرداخت. چه بسا بتوان واكنشهاي مسلمانان در دو قرن اخير را به دو جريان پيروي از تمدّن غرب و جريان احياء و بازسازي تفكّر ديني تقسيم كرد. هدف اصلي جريان اصلاح طلبي ديني در قرن 19 در جوامع اسلامي، عكس العملي در برابر خطر فرهنگي و سياسي اروپا و رفع سلطه آنان در جوامع اسلامي بود.
يكي از مهمترين جنبشهاي اسلامي كه تأثيرات شگرفي بر مصر و چندين كشور اسلامي ديگر نهاد، «اخوان المسلمين» است. اين سازمان در شرايطي كه مصر از نظر سياسي، اجتماعي، ديني و اقتصادي در وضعيتي بحراني قرار داشت، تشكيل گرديد و از يك سو براي حاكميت تعاليم اساسي اسلام در زندگي اجتماعي و سياسي ميكوشيد و از سوي ديگر ميخواست معتقدات اسلامي را از حالت ايستا و خمودگي خارج نمايد.
شكلگيري اخوان المسلمين
مؤسس اخوان المسلمين، «حسن البناء» در اكتبر 1906م در شمال غربي قاهره متولّد شد، بعد از ورود به دبيرستان به عضويت يكي از انجمنهاي اسلامي درآمد و در اين ارتباط سازمان جديدي به نام «انجمن امداد حصافيه» را پايه گذاري نمود كه داراي دو هدف اصلي «نگهداري و گسترش ارزشهاي اسلامي» و «دفاع در برابر هجوم ميسونرهاي غربي» بود. اين سازمان الگويي بود كه مطابق آن بعدها اخوان المسلمين طرحريزي گرديد.
بنيانگذار اخوان المسلمين در مورد گسست نسل جوان و دانشجويان از فرهنگ خويش وحقايق اسلام بسيار نگران بود و اعتقاد داشت آينده هر ملّت و هر ايدئولوژي در دست نسل جوان، طلبه، دانشجويان و روشنفكران قرار دارد؛ لذا عمده فعاليتهاي خود را متوجّه اين قشرها كرد.
حسن البناء
البناء بر آن بود همانطور كه در انقلابهاي چپي، كادر انقلابي از طبقه پرولتاريا (كارگري) برميخيزد، در انقلاب اسلامي نيز براي پيشبرد اهداف بايد مستضعفين را مورد توجّه قرار داد. وي در مساجد، مراكز فرهنگي و عمومي درباره مسائل ايدئولوژيك اسلامي سخنراني ميكرد و كساني را كه تحت تأثير حرفهاي وي قرار گرفتند به جلسات خصوصي دعوت ميكرد و از همين افراد كادر اصلي را براي سازمان انتخاب مينمود.
در سال 1927 م جمعيت شباب المسلمين (سازمان جوانان اسلامي) در قاهره به وسيله برخي دوستان قديمي وي تشكيل شد. حسن البناء نمايندگي اين سازمان و مسؤوليت بخش مجله الفتح، ارگان آن را بر عهده گرفت. جنبش اخوان المسلمين در سال 1928م با بيعت حسن البناء و شش نفر از همفكرانشان تشكيل گرديد. در ابتدا فعاليتهاي آنان جنبه نيمه مخفي داشت و براي گسترش جنبش از جزوه، نامه، سخنراني و ملاقاتهاي شخصي استفاده ميكرد.
دهة 1920 م كه حسن البناء جنبش خود را بنيان نهاد، افكار سياسي اسلام بين انديشههاي سه مكتب در نوسان بود:
1 ـ عناصر محافظهكار الازهر يا سنّتگرايان كه هر گونه سازش يا نوسازي جامعه و دگرگوني دين و مذهب را رد ميكردند.
2 ـ حاميان نوسازي يا شاگردان عبده.
3 ـ اصلاح طلبان پيرو رشيد رضا كه خواستار بازگشت به عقايد و اعمال اوّلين نسل از احكام اسلامي بودند، كه در اين ميان حسن البناء به مكتب سوم تمايل داشت.
حسن البناء در خاطراتش می نویسد: «در ماه مارس 1928 پنج تن از برادرانی که در درس ها و کنفرانس های من شرکت داشتند، یعنی احمد المصری، فواد ابراهیم، عبدالرحمان حب الله، اسماعیل عزو و ذکی المغربی به منزل من آمدند و گفتند: ما دیگر از این زندگی مذلت بار به تنگ آمده ایم، در این دیار مسلمانان هیچ عزتی ندارند و جایگاه آن ها از خدمتکاران و بیگانگان نیز پایین تر است. ما حاضریم با نثار خون خود، ایمان و تقوای خویش در راه خدا، با تو همگام شویم. من به حدی از سخنان آن ها متاثر شدم که نمی توانستم از زیر بار مسئولیتی که به من واگذار شده بود، شانه خالی کنم، از این رو به دعوت آن ها لبیک گفتم و در همان جا سوگند خوردیم تا جان در بدن داریم در راه اسلام فعالیت و مبارزه کنیم. در آن جا کسی پرسید: چه نامی برای خود انتخاب کنیم؟ یک انجمن، فرقه، اتحادیه و... تا رسمیت پیدا کنیم. گفتم: هیچ یک! ما برادرانی هستیم در خدمت اسلام یعنی «اخوان المسلمین» و اخوان شعار خود را: (الله هدف ماست، رسول الله رهبر ماست، قرآن برنامه ی ماست، جهاد و تلاش کار ماست، شهادت آرزوی ماست) قرار داد.
گسترش جنبش
به تدریج با افزایش اعضا و گسترش دامنه فعالیت ها، حسن البناء قرارگاه اصلی اخوان المسلمين را به قاهره منتقل کرد و پس از تاسیس دارالاخوان (در آوریل 1929) رسماً اخوان المسلمين اعلام موجودیت کرد. حسن البناء در مرکز فعالیت ها که التهذیب نام داشت به سازماندهی تمام وقت تشکیلات پرداخت و دامنه فعالیت اخوان گسترده تر شد، در این راستا برای تربیت زنان در مصر مرکزی به نام «المعهد الامهات المسلمین» نیز توسط وی تاسیس شد.
بعدها اخوان المسلمين هدف های دیگری را هم مد نظر قرار داد و در سال 1939 با تکیه بر آرمان فلسطین و دفاع از حقوق اعراب، اخوان به یک سازمان سیاسی مبدل شد و این منجر به گسترش نفوذ آن ها در سوریه، اردن و تا حدودی در لبنان، سودان و شمال افریقا شد و حسن البناء پیشوای بزرگ «مرشدالعام» شناخته شد.
جنبش اخوان المسلمين از کانال های مختلفی در پیشبرد و گسترش فعالیت اسلامی خود استفاده کرد که می توان آنرا در 5 روش زیر خلاصه کرد:
اول: روش تنظیم هرمی راس به قاعده و قاعده به رأس که در تحول و حرکت بسیاری از موسسه های رسمی، دولتی، اقتصادی و اجتماعی نقش بسزايي داشت.
دوم: تشکیل جناح نظامی که یکی از ستون های دولت اسلامی را تشکیل می دهد و جنبش اخوان المسلمين در جنگ سال 1948 فلسطین از آن در کنار نیروهای عربی علیه نیروهای رژيم صهيونيستي استفاده کرد همچنین این جناح در سال 1951با هماهنگی افسران ارتش مصر از مقاومت مردمی در کانال سوئز پشتیبانی کرد.
سوم: گسترش به جهان عربی و اسلامی؛ جنبش اخوان المسلمين به عنوان محوری برای پیوند حرکت های اسلامی دیگر شد. دعوت به وحدت دو جهان عربی و اسلامی و استقلال آن و عدم جهت گیری آن به سوی شرق یا غرب، یکی از مهم ترین اهداف و شعارهای این جریان بود که در آغاز دهه 40 مطرح شد.
چهارم: روش اصلاحی در فعالیت سیاسی این جریان، این امر زمانی بود که حرکت اخوان، برنامه اصلاحی وسیعی را تدوین کرد که در آن افکار عدالت اجتماعی، برابری، آزادی، صلح و چگونگی روبه رو شدن با سختی های زندگی عمومی جلوه گر بود که به اين جنبش محبوبیت مردمی زیادی خصوصاً میان طبقه فقیر که شامل اکثریت مردم مصر بود، بخشید.
پنجم: ایمان به مرحله ای بودن فعالیت ها؛ اخوان المسلمين معتقد بودند که مراحل متعددی وجود دارد که جنبش اخوان باید از آن عبور کند تا به هدف خود برسد، که نهایتاً این مراحل به عملی ساختن شرع خداوند در زمین منجر می شود.
فعاليتهاي سياسي ـ اجتماعي حسن البناء را ميتوان در سه مرحله بيان نمود؛ مرحله اول از 1928 تا 1939م كه تمام سعي و تلاش وي بر كارهاي نظري، سخنرانيها، انتشار مجلات و فراگير شدن نهضت در كشورهاي اسلامي بود.
مرحله دوم از 1939 تا 1945م كه وي به سازماندهي سياسي جنبش پرداخت و مرحله سوم از 1945 تا 1949م كه دوران اثرگذاري اخوان المسلمين در مسائل اساسي مصر بود كه با ترور وي در 1949م پايان يافت.
از مهمترين عوامل انتشار سريع جنبش اخوان المسلمين و عمق نفوذ آنان مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1) زندگي سراسر فلاكت و سرشار از خفقان سياسي- اجتماعي اعراب و مسلمانان مصر كه از سوي استعمار اروپايي بر آنان تحميل مي شد موجب شده بود تا بسياري از آزادگان وطن پرست ضرورت مقابله با استعمار را -به خصوص انگليس كه پس از جنگ جهاني اول با حمله به مصر به آن حكومت مي كرد- احساس كنند. گرايش اين نيروهاي وطني به شعارهاي اسلامي سبب همراهي تعداد زيادي از شيوخ الازهر با آنان و در نتيجه نزديكي به جنبش اخوان المسلمين شد.
2) در كش و قوس اختلافات مذهبي به دليل گرايش هاي صوفيانه و افراطي از يك سو و اختلافات گروهي و حزبي ميان احزاب مصري از سوي ديگر، اخوان المسلمين با حركت به سوي مردم و انتخاب مسيري متعادل در زمينه هاي مذهبي، توجه عموم را به خود جلب كرد.
3) گسترش فعاليت هاي فكري موسسات مسيحي براي ترويج تفكر و زندگي غربي از يك سو و دعوت به تفكر الحادي و جدايي دين از سياست از سوي ديگر موجبات ايجاد يك خلاء بزرگ فكري را در اكثريت فضاي عربي فراهم آورده بود. باتوجه به همين فضا رويكرد اخوان در بازگشت به گذشته و اسلام ناب توانست اين خلاء را بر طرف سازد.
4) فساد سياسي طبقه حاكم و رويكرد غير مردمي و غير اسلامي آن.
در كنار اين موارد اما بروز دو اتفاق مهم در دهه ي دوم قرن بيستم، تاثير زيادي به تشكيل و نحوه ي جنبش اخوان المسلمين گذاشت. اول، جريان دعوت به مسيحيت توسط ميسيونرهاي مذهبي تابع استعمار انگليسي بود و دوم، قضيه ي شكل نظام حكومتي در اسلام كه با توجه به فضاي منحط دستگاه حاكمه در مصر و بلكه سراسر جهان اسلام از سوي علماي دين و سياست مطرح شده و اعلام خطري بود براي مسلمانان كه اسلام در حال نابودي است.
در اين شرايط حسن البناء نظر واضحي را اعلام كرد و آن اين بود كه دعوت و ياري تنها بايد براي خدا باشد نه براي خليفه يا سلطان و لذا حاكم هر چقدر كه درجه علمي يا قدرت بالايي داشته باشد مهم نيست و نبايد از او اطاعت كرد مگر اينكه اين اطاعت تنها براي خدا و در راه خدا باشد.
دو نكته جالب توجه در اين رويكرد اخوان اين است كه اخوان المسلمين بر اصلاح مردم و حكومت حاكم بر آنان به طور همزمان اعتقاد داشت و لذا تلاش گسترده آنان در داخل مصر از طرفي متوجه پالايش مسلمانان از بدعت ها، گمراهي ها و خرافات و هدايت آنان به سمت بنيان هاي اصيل اسلامي و از سوي ديگر متوجه پالايش حكومت از شكل و محتواي غربي و غير اسلامي و هدايت به سوي حكومت ناب اسلامي بود.
اهداف، برنامه ها و انديشه هاي اخوان المسلمين
جنبش اخوان المسلمين به طور كلي معتقد بود كه اسلام در برگيرنده همه مومنان از هر نژاد وقوم و ملت است و تنها معيار، ارزش و برتري تقواست. بنابر اين اسلام با قوميت مخالف لكن با «وطنية» (ميهن دوستي) موافق و بلكه آن را از قواعد جهاد اسلامي مي داند.
اخوان المسلمين اگر چه از ابتداي تاسيس تاكنون فراز و فرودهاي بسياري در نوع نگاه ونحوه فعاليت خويش داشته لكن اهداف، آرمانها و انديشه هاي بزرگان و رهبران فكري اين جنبش، يعني حسن البناء و سيد قطب بسيار جاي تامل دارد چه بدليل عمق نگاه و وسعت نظر از يك سو و آينده نگري آنان از سوي ديگر، تاثيرات شگرف و سرنوشت سازي را در داخل مصر و چه در ديگر جنبش هاي اسلامي منطقه گذاشته است.
حسن البناء منابع اساسي تعاليم اسلامي را قرآن و سيره رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميدانست و تأكيد داشت مردم با تكيه به اين دو به كامروايي دست مييابند و خواهان بازگشت به اسلام اصيل بود، نه اسلامي كه به مرور زمان در جوامع مختلف براثر نفوذ صاحبان قدرت ابزاري براي دستيابي به منافع آنان عليه مردم عامي شده بود؛ در حاليكه اسلام اصيل تمامي عرصههاي زندگي انسان را در هر دو جهان مورد توجه قرار ميدهد كه در اين صورت آن را ميتوان «مكتب عبادت، وطن دوستي، تمدّن، دين، حكومت، اخلاق و شمشير» ناميد. وي در انتقاد از كساني كه عنوان ميكردند نبايد وارد مسائل سياسي گرديد، اعتقاد داشت اصولاً هدف اسلام برپايي حكومت اسلامي و استقرار عدالت در جامعه ميباشد و بدون ورود به سياست، دين نمي تواند به اهداف اصيل خود دست يابد؛ اگر ملتها قصد دارند رستگار شوند بايد قوانين اسلامي را با تأكيد بر ارزشهاي اسلامي اجرا نمايند و اگر دين رسمي كشور اسلام است، تمامي مسائل كشور بايد اسلامي باشد و همه نهادهاي حكومتي، قدرت خود را بايد از اسلام اخذ نمايند.
حسن البناء اخوان المسلمين را جنبشي براي اصلاح كامل و بازسازي فكري ـ اجتماعي جامعه به عنوان نهضتي براي بازگشت به اسلام واقعي و استقرار كامل جامعه اسلامي ميدانست و تأكيد ايدئولوژيك اخوان المسلمين بر جهان شمولي اسلام، تأكيد به بازگشت به اسلام واقعي و تأكيد بر عملي بودن تحقق نظام اسلامي در همه مكانها و زمانها ميباشد.
حسن البناء تلاشهاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از: 1 ـ اجتناب از جدالهاي مذهبي و فرقهاي: از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايتالله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايتالله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل ميكردند به جنبش اخوان المسلمين پيوستند.
2 ـ سياست گام به گام: در نگاه وي جنبش قبل از آنكه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجهگيري) را گام به گام طي نمايد.
3 ـ استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف
4 ـ برپايي حكومت اسلامي: اخوان المسلمين حكومت را براي خود نميخواهد، بلكه حامي كساني ميباشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامههاي اخوان المسلمين خواهد بود.
5 ـ مقاومت در برابر تجاوزگران.
جمعيت اخوان المسلمين 3 اصل را در سياست خارجي مد نظر داشتند:
1) مراقبت بر اجراي معاهده انگليس و مصر كه طي آن مصر استقلال خود را از انگليس به دست آورد و نيروهاي انگليسي كشور مصر را ترك كردند.
2) آزادي فلسطين.
3) آزادسازي تمام ممالك مسلمان نشين.
بر اين اساس آنها برخورد عرب با غرب را نه ستيزه اي تصادفي بلكه نتيجه اجتناب ناپذير برخورد اسلام و مسيحيت مي شمردند و هجوم استعمار غرب را شكل تازه اي از جنگ هاي صليبي مي ديدند و لذا نخستين شرط پيروزي مسلمانان در پيكار با غرب را طرد فرهنگ غربي مي دانستند.
اين اعتقاد در بين اخوان المسلمين وجود داشت كه سرزمين اسلامي سرزمين واحد ميباشد و تجاوز به هر بخش آن، تجاوز به كل سرزمينهاي اسلامي ميباشد و اسلام تأكيد مينمايد كه خود مسلمانان بايد براي سرنوشت نهايي خود تصميم بگيرند و اگر كسي به سرزمينهاي اسلامي تجاوز نمود به عنوان غاصب بايد با آن مقابله كرد. در اين راستا تلاشهاي فراوان اخوان المسلمين به نفع فلسطينيها در جهان عرب، با بازديد عبدالرحمن البناء برادر حسن البناء از فلسطين در سال 1935م آغاز گرديد و بعدها گروههايي براي آموزش نظامي وارد فلسطين گرديد.
«سيد قطب» ديگر رهبر فكري اخوان المسلمين كه پس از ترور حسن البناء در سال 49 عملا رهبري اين جنبش را به عهده گرفت با تلقي يك ايدئولوژي كامل و حداكثري از اسلام سعي مي كرد با توجه به شرايط زمانه براي هر نيازي در جامعه پاسخي اسلامي پيدا كند. سيد قطب بيش از هر چيز به كادرسازي براي تربيت نسل نوظهور اعتقاد داشت و لذا سعي كرد با تمام امكانات خويش خوراك معنوي و فرهنگي نسل جوان را آماده سازد. او كتابهاي بسياري در حوزه هاي مختلف از جمله قرآني، اسلام شناسي، جامعه شناسي، اقتصاد و اجتماع و حكومت اسلامي ديوان اشعار، نقد ادبي، داستاني و ... به زيور طبع، آراست تا بلكه بحران خلاء خوراك فكري جامعه خويش را بر طرف سازد. سيد قطب با افكارش اخوان المسلمين را به جنبشي تبديل كرد كه فرد را نه فقط در عقيده بلكه در عمل نيز پياده كرد. گيرايي آراء و انديشه هاي قطب در سراسر جهان تاثير گذار بود و حتي بسياري از انقلابيون ايران نيز تحت تاثير آن قرار گرفته بودند. وي اصول مدنظرش در پي ريزي اخوان المسلمين را اينگونه بر مي شمرد:
1) پي ريزي جامعه اسلامي.
2) رهايي سراسر جهان اسلام از استعمار
3) حكومت اسلامي مدنظر اخوان، آن نيست كه قشر خاصي مانند شيوخ الازهر متصدي آن باشند، حكومت اسلامي حكومتي است كه احكام اسلام در آن اجرا شود.
4) اعتقاد به عدم مشروعيت حكومت مصر.
5) خواستار تحديد مالكيت ارضي، تحديد كيفيت رابطه مالك و مستاجر و هوادار اجراي سيستم مزرعه كه ضامن عدالت اجتماعي اسلامي است.
6) شفافيت وضع درآمدها و حذف تبعيضات.
7) تشكيل اتحاديه هاي كشاورزي و كارگري.
8) ترقي سطح اخلاق افراد.
9) ايجاد جبهه سوم در مقابل شرق و غرب.
10) سخن در باب صلح و جنگ كه در آن جهاد دفاعي واجب است.
اخوان المسلمين معتقد است فقر فكري- فرهنگي و سياستگذاري در داخل و تهاجم فرهنگ، ابزار و روح سرمايه داري از خارج، سبب بروز عقب ماندگي در مصر و كل جهان اسلام شده است و ضمنا همبستگي اجتماعي، اعتماد به نفس و عزت مسلمانان را خدشه دار نموده است.
با توجه به آن چه از آراء و نظريات سياسي اخوان المسلمين ذكر شد، مي توان اصول عمده نظريات سياسي آنها را در موارد زير احصاء نمود:
1) تجديد حماسه اسلامي در بازسازي و احياي افكار مسلمانان و مبارزه مسلحانه با استعمار و عاملان آنها در تمام بلاد اسلامي كه البته مي توان گفت اصل مبارزه مسلحانه با عاملان استعمار در بلاد اسلامي به مرور در بين رهبران اخوان المسلمين تعديل شد و اقدامات مسالمت آميز در چارچوب سازوكارهاي قانوني براي نيل به هدف نهايي كه همان برپايي حكومت اسلامي بود، جاي آنرا گرفت.
2) پيكار علمي و اصولي با غرب گرايي و مظاهر تمدن اروپايي.
3) مبارزه با ملي گرايي، چرا كه آن را عامل تفرقه مي دانستند.
4) همكاري روحانيت و سياست در اسلام.
5) ترويج اصل اجتهاد.
6) توجه به خلافت (هر كه لايق باشد).
7) تلازم اقتصاد و سياست فلذا آنها اقدام به تاسيس بانك ها، شركت ها و كارخانه هايي كردند تا به خودكفايي اقتصادي برسند.
8) اصلاح اخلاقي و تهذيب و احياي اصول اخلاقي مسلمانان.
9) بهبود وضع اقتصادي و تربيتي.
10) توجه به كشاورزي، ايجاد تعاوني ها، ورزش، توسعه مدارس و پرورش بانوان.
«عمر تلمساني» ديگر رهبر جنبش، اسلام را مبلغ ايمان، عبادت، عشق به ميهن، فرهنگ، قانون و قدرت ميدانست كه يك سيستم كامل براي اداره تمامي جنبههاي زندگي بشر ميباشد و تمامي عرصههاي زندگي انسان را تحت پوشش و راهنمايي قرار ميدهد و به همين دليل است كه مردم براي حل مشكلات خود به سوي اسلام گرايش مييابند.
وي در توجيه كسب قدرت از سوي اخوان المسلمين معتقد است: «نخستين حلقه قدرت، مربوط به قدرت ايمان و اعتقاد است، دومين حلقه از وحدت وهمدلي ناشي ميشود و سومين حلقه، قدرت به سلاح و نيروي فيزيكي ميباشد، اگر قدرت ايمان وجود نداشته باشد و مسلمين در افتراق و پراكندگي به سر برند اتكا به سلاح ميتواند به ويراني و مصيبت بيانجامد، اخوان المسلمين خواستار انقلاب نيست و به كارايي و سودمندي آن نيز باور ندارد، اخوان قدرت را براي خود نميخواهد و اگر در ميان امّت اسلامي كسي را بيابد كه بتواند بار سنگين مسؤوليت حكومت بر اساس اصول اسلامي را بر دوش كشد، به سربازي او همّت خواهد بست و از وي حمايت خواهد نمود و اگر چنين فردي را نيابد آنگاه تلاش خواهد كرد تا برنامه خاص خود را عملي كند.
اين سخنان وي كه اخوان المسلمين خواستار انقلاب نيست به حكومت مصر اميدواري ميداد كه اخوان المسلمين قصد ندارد با خشونت به مبارزه با دولت براي دستيابي به اهداف خود اقدام نمايد. در حالي كه اسلامگرايان افراطي ريشه همه مشكلات جامعه مصر را در سيستم حكومتي مصر دانسته و خواستار سرنگوني آن بودند. آنان اخوان المسلمين را متهم ميكردند اصل جهاد را ترك كرده و به سوي همكاري با دولت گرايش يافتهاند. اين افراد بعدها از اخوان المسلمين جدا و جنبشهاي راديكالي چون جهاد اسلامي مصر را به وجود آوردند. ولي رهبران اخوان المسلمين تأكيد داشتند دين رسمي كشور در قانون اساسي، اسلام ميباشد و از سوي ديگر استعمارگران در كشور وجود ندارند كه دست به مبارزه مسلحانه عليه آنان بزنند. بلكه به جاي دست زدن به شيوه ها و روش ها سخت مي توان از روش هاي نرم براي سرنگوني حكومت هاي استعمارگر استفاده كرد كه شاهد مثال آن در دوره كنوني مبارزات مسالمت آميز سياسي و دست يافتن به كرسي هاي پارلماني در مجلس ملي مصر بود كه اخوان المسلمين توانست يك پنجم كرسي هاي مجلس را از آن خود كند.
«عمر تلمساني» معتقد بود اخوان المسلمين مايل است حقيقت اسلام در جهان گسترش يابد. وي مانند بنيانگذار اخوان المسلمين اعتقاد داشت اسلام با هر گونه فرقه گرايي و اختلافات مذهبي مخالف بوده و هدف اصلي اتحاد بين مسلمانان براي دستيابي به اهداف بزرگتري ميباشد.
«مصطفي مشهور» پنجمين مرشد عام اخوان المسلمين نيز معتقد است تبديل شدن اخوان المسلمين به حزب به بهبود روابط آن با دولت كمك زيادي ميكند و مبارزات انتخاباتي به مردم نشان ميدهد كه اسلام فقط دين عبادت نيست بلكه تمامي عرصههاي زندگي فرد را فرا ميگيرد. اخوان المسلمين با استفاده از يك كانال رسمي بهتر ميتواند به اهداف اساسي خود دست يابد.
اين افكار وگرايش به انديشه حزبي، با افكار و آرمانهاي حسن البناء كه خواستار منافع كلّي اُمّت اسلامي بود، در تعارض ميباشد. رهبران اوّلية اخوان المسلمين خواستار انحلال همة احزاب سياسي (به دليل اينكه ايجاد بسياري از احزاب براساس اهداف فردي و نه مصالح عمومي ميباشد) در مصر بودند.
اخوان المسلمين يكي از عوامل عقبماندگي و ناكامي جامعه مصر را جدايي دين از سياست ميدانست. به عقيده آنان مبارزه سياسي بايد به عنوان يك وظيفه اساسي براي رسيدن به آرمانهاي جامعه اسلامي به كار برده شود و اسلام فقط براي عبادت فردي نميباشد، بلكه چارچوب زندگي در اجتماع را مطرح ميسازد، فساد و انحراف در جامعه اسلامي ناشي از غفلت در آموزش تعاليم اسلامي و رواج ارزشهاي بيگانه در جامعه ميباشد؛ و راه حل آن بازگشت به اسلام واقعي ميباشد، نه اسلامي كه قرنها براثر نفوذ حكام تحريف شده است و انديشه كساني كه اسلام را فقط يك دين عبادي ميدانند، يا كساني كه خواستار جدايي دين از سياست ميباشند، تحت تأثير از افكار روشنفكران غربي يا افرادي كه شناخت درستي از احكام ندارند، است.
هدف نهايي اخوان المسلمين برقراري يك حكومت اسلامي است و در ديدگاه آنها مهمترين اساس، يك حكومت الهي با محوريت شريعت ميباشد؛ البته ايجاد يك كشور مسلمان تنها خواسته اخوان المسلمين نبود، بلكه هدف اصلي آنان، سرنوشت جامعه مسلمين بود. آنان بازگشت به قرآن را يك وظيفه شرعي و براي حفظ جامعه اسلامي در برابر انحرافات ميدانستند.
علاوه بر قرآن، از سنّت، اجماع، قياس و آراي مجتهدين هم ميتوان استفاده كرد، لذا بايد مطابق با نياز زمان احكام را بررسي و تفسير كرد. آنان درباره جامعيت و قابل اجرا بودن و قوانين الهي در تمام زمانها و مكانها، نظرات خاصي داشتند. به طور مثال در مورد بريدن دست دزد معتقد بودند عمل دزد بعد از اينكه جامعه تمام نيازهاي او را فراهم كرد، مستوجب بريدن دست ميگردد نه اين كه بدون در نظر گرفتن وضعيت جامعه بتوان حدّ سرقت را جاري كرد و تا وقتي جامعه اسلامي واقعي وجود ندارد، اين قوانين نبايد اجرا گردد.
جنبش بيداري اسلامي گرچه طيف وسيعي از گرايش هاي مختلف را شامل مي شد، اما سلف گرايي ويژگي مشترك همه اين گرايش ها بود. سلف گرايي به معناي بازگشت به اسلام اصيل و ستيز با پيرايه ها، شعاري است كه همه جنبش هاي اسلامي برافراشته اند. سلف گرايي الزاماً به معناي سلفي گري نيست. گرچه سلفي ها نيز به عنوان بخشي از جريان هاي اسلامي با ادعاي مبارزه با پيرايه ها و بازگشت به اسلام اصيل راه انحراف پيموده به تكفير گروهي از مسلمانان به ويژه شيعيان رسيدند.
از اين نگاه اخوان المسلمين يك جنبش سلف گراست كه در تربيت كادرهاي خود بازگشت به اسلام اصيل را مبناي كار قرار داد. اما اخوان المسلمين با درك دقيق از فراگيري اسلام و ضرورت برخورداري از تعادل و ميانه روي در كنار سلف گرايي، پايبندي به سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را نيز مدّ نظر داشت. اخوان المسلمين در عين حال بر اهميت ميراث گرانب هاي اسلامي وقوف داشت لذا از تصوف نيز بهره جست و در برنامه هاي كادرسازي خود زهد و تزكيه فردي را نيز مهم مي انگاشت. اما سلف گرايي، سنتي بودن و زهد پيشه بودن اين جنبش را از پرداختن به امور اجتماعي، سياسي، علمي و فرهنگي بازنداشت؛ لذا ويژگي عموم كادرهاي تربيت شده در مدرسه اخوان، جامعيت و تعادل آن ها است.
در اين قسمت نظام هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي مورد نظر اخوان المسلمين را مورد مداقه قرار داده و به شرح آن مي پردازيم.
نظام سياسي
اصل مورد قبول اخوان المسلمين اين است كه منبع حاكميت "خداوند متعال" همان منبع زندگي و هستي است. انسان جانشين خداوند در روي زمين است و نمي تواند با ارده كسي كه او را به جانشيني منصوب كرده، مخالفت ورزد. اراده خداوندي در رسالت محمد صلي الله عليه و آله و سلم تجلي يافته است. در رسالت محمدي مقرر گرديده كه هر گروه مسلمان ناگزير از داشتن امير يا حاكم مي باشد. امير با ارده آزاد ملت برگزيده مي شود تا آنچه را كه در رسالت آمده است به اجرا بگذارد. امور مسلمانان به طور شورايي اداره مي شود و هيچ يك از آنها نمي تواند مدعي عصمت شود يا به نظر خود عمل كند.
شورا براي حاكم و محكوم به طور يكسان الزام آور است. در اموري كه نص صريح نيامده، اولي الامر و اهل شورا اجتهاد مي كنند. هيچ كسي حق ندارد، حقي را كه خداوند به كسي بخشيده از او سلب نمايد. به عبارت امروزي، نمي توان آزادي هاي اساسي را سركوب يا حقوق بشر منصوص در شريعت، چون آزادي انديشه، كار و عبادت را به تعطيلي كشاند. اسلام چارچوب حاوي اين انديشه را بازگذارده تا بدون حد و مرز به اجرا در آيد كه اين امر بيانگر دور انديشي اسلام نسبت به دگرگوني محيط ها و زمان ها و تفاوت عرف ها و تمدن هاست.
ما در قرن بيستم، در بسياري از جوامع اسلامي، ترجيح مي دهيم كه گزينش اولي الامر به صورت انتخابي باشد و مردم اهل شورا يا اولي الامر را انتخاب كنند. ماموريت آنها به دو مورد اصلي محدود است:
الف) نظارت بر امير و دستيارانش در اجراي شريعت
ب) اجتهاد در قانونگذاري كه جوابگوي نياز جامعه به احكام متناسب با نيازها و هماهنگ با سطح تمدني روز باشد.
جزئيات رابطه قوا با يكديگر با توجه به تفاوت شرايط، متفاوت است.
اخوان دموكراسي غربي را قبول ندارد اما اگر گفته شود كه دموكراسي به معناي آن است كه منبع حاكميت در جامعه سياسي، «ملت» باشد، مي گوييم كه اسلام بزرگترين مكتب آرماني است كه براي «اراده ملت» احترام قائل شده است، ولي با اين شرط كه اين اراده با قانون الهي تضاد نداشته باشد؛ خواه اين قانون به طور صريح در قران آمده باشد يا در سنت صحيح.
نظام اقتصادي
نظام اقتصادي، همانند نظام سياسي از شريعت اسلامي برگفته مي شود، زيرا خداوند متعال به تنهايي مالك همه چيز است... «انسان جانشين خدا» روي زمين است، خدا آفريننده هستي است و انسان موظف به عبادت است.
كار در اسلام توليد است و هر توليد تناوب را به دنبال دارد. توليد متناوب به منظور مصرف و رفع نيازهاي اقتصادي صورت مي گيرد. در مباني اساسي نظام اقتصادي در اسلام چنين مقرر گرديده است:
- مالكيت اموال محدود و مشروط به استخلاف است.
- كار بي پاداش و پاداش بي كار نيست.
- غنيمت در تلاش و تكاپوست.
- عدم زيان پذيري و عدم زيان رساني.
- مسلمانان يارو ياور يكديگرند و
تامين مايحتاج كوچك ترين آنها بر عهده همه آنها است.
مسلمان مي تواند هر آنچه را خداوند
حلال دانسته به روش مشروع مالك شود، بنابراين حق مالكيت تضمين شده است و تنها به
حلال بودن ملك و وسيله مالكيت، محدود مي گردد. اما حق بهره برداري مقيدتر است، زيرا
مالك بايد مباني كلي را به گونه اي رعايت كند كه بر هيچ يك خللي وارد نسازد.
مالك مي تواند از طريق فروش، خريد، رهن و غيره در ملك خود تصرف كند، مشروط بر اينكه
در حدود مقررات باشد. افراد اگر توان كار كردن نداشته باشند، تحت تكفل جامعه قرار
مي گيرند. اسلام مجاز نمي داند كه فرد به گونه اي در ملك خود تصرف كند كه به
ديگران زيان برساند، هر اندازه كه اين تصرف براي او سودآور باشد. زكات حق خدا در
مال است. اگر نظام اقتصادي اسلام اجرا شود، فرد نمي تواند پول را نگاه دارد و
ناچار به هزينه كردن آن خواه براي دستيابي به كالاهاي مصرفي يا توليد، اقدام مي
كند كه در هر دو مورد پول بي وقفه در گردش مي ماند و هر گردش پول افزايش سود را در
پي دارد كه به افزايش قدرت خريد و در نتيجه افزايش تقاضا براي كالاها مي انجامد كه
به نوبه خود توليد كنندگان را به افزايش توليد تشويق مي نمايد و اين به معناي
افزايش تقاضا براي نيروي انساني و بالارفتن دستمزدهاست.
اسلام حاوي اصل همياري افراد جامعه اسلامي است. اين اصل در عين حال كه ارزش هاي
اخلاقي را در بردارد، متضمن ارزش هاي مادي نيزهست، زيرا همياري تنها «موعظه حسنه»
يا فضيلتي نيست كه مردم از آن سخن مي گويند، بلكه همياري حق هر مسلمان و وظيفه اوست
كه اين با زكات مي تواند محقق شود.
زندگي اقتصادي بايد تحت تسلط ارزش هاي معنوي اسلامي قرار گيرد. اخوان هرگز از احقاق
حق كارگر ستم كشيده، دستگيري از پافتادگان، توسعه اقتصادي متعادل غفلت نمي ورزد.
نظام اجتماعي
نخستين ستون در جامعه
انساني، پيروي از دين اسلام است. هر كس بدان بگرود پيماني محكم بر گردن دارد. براي
او قبل از جامعه اش حقوقي مترتب مي شود و تعهداتي برقرار مي گردد، هر چند كه به دور
از محل تجمع مسلمانان يا آنچه ميهن اسلامي مي ناميم، زندگي كند. در واقع ميهن
مسلمانان در اين بينش اسلامي هر سرزميني است كه مسلماني در آن قدم گذارده باشد.
فرد در شريعت اسلامي هسته جامعه است. اخوان المسلمين مبناي دعوت خود را بر زيربناي مستحكمي بنيان نهادند كه اساس آن «فرد صالح» است و لذا تربيت و پرورش افراد گامي به سوي جامعه اسلامي سالم گرديد. فرد گرايي در اسلام مطلق نيست، بلكه مقيد به ضوابطي در چارچوب جامعه اسلامي است كه مي تواند بنيان آن را تقويت كند.
در اسلام ميان مصلحت فرد و مصلحت جامعه پيوستگي وجود دارد، ولي ميان اين دو مصلحت تضاد واقعي وجود ندارد. اساس فداركاري در راه جامعه و آرمان هاي والاي آن با فداكاري در راه استفاده شخصي همسنگ است، خواه اين استفاده معنوي باشد يا مادي.
خانواده به عنوان يك واحد براي بقاي زندگي يا به عنوان نظام پايدار براي تجديد حيات لازم است كه در اين صورت اسلام ميان مرد و زن توازن برقرار كرده و پاكدامني همسران و حقوق و وظايف هر يك را مشخص نموده است.
اخوان از ارزش هاي مادي، ليبرالي و سوسياليستي روي برتافته و حتي آنها را نكوهش كرده و با آنها مبارزه مي كند. زيرا اين ارزش ها در واقع از قانوني نادرست سر برآورده اند كه ساختار آن نيز مادي است و در آن هر آنچه تمايلات مادي را برآورده سازد كامل تر، بهتر و زيباتر است زيرا ارزش هاي ثابت در اين مكتب ها بسته به عرف و منطق آن، ناپايدار شده است.
جانشينان حسن البناء
بعد از ترور حسن البناء بنيانگذار سازمان، دوران بحراني و مشكلات براي سازمان هويدا گرديد و يكي از علل ناكامي سازمان، سياست طرد و عدم تحمل نظرات در دوره پس از مرگ حسن البناء بود. در سال 1951م حسن هضيبي رسماً به عنوان مرشد عام اخوان المسلمين منصوب گرديد.
برخي از اقدامات وي از قبيل تغيير و تحولات در سازمان، ارتباط وي با فاروق، محدود كردن شاخه مخفي اخوان المسلمين و مخالفت وي با خشونت موجب گرديد تعارضاتي در سازمان روي دهد.
هضيبي معتقد بود «دين اسلام دين رحمت است نه ترور و خشونت». در اين ميان سازمان افسران آزاد تصميم گرفت با سازمان اخوان المسلمين ارتباط برقرار نمايد و بين آنان پيماني منعقد گرديد كه اخوان المسلمين همه امكانات خود را در اختيار سازمان افسران آزاد قرار دهد و همكاري بين آنها در سال 1951م. به اوج خود رسيد، ناصر و گروه وي براي جلب حمايت تودهها بر سازمان اخوان المسلمين تكيه ميكردند و در مقابل سازمان هم از طريق افسران آزاد به اسلحه و آموزش نظامي دست مييافت. هواداران اخوان المسلمين مردم را به نفع انقلاب وارد خيابانها كردند.
بعد از پيروزي كودتاي افسران آزاد در سال 1952 در مصر، تعارضات بين دو طرف پديدار گرديد، اخوان المسلمين از دولت درخواست نمود در جهت اهداف اسلامي، حركتهاي خود را در جامعه آغاز كند، ولي ناصر معتقد بود دين بايد از سياست جدا باشد و مذهب رابطه فردي بين انسان و خداست و نبايد در امور جامعه دخالت نمايد. چون هضيبي با اصلاحات ارضي ناصر مخالفت كرد، ناصر آنان را حامي سرمايهداري معرفي كرد و اعلام نمود اختلاف وي با اخوان المسلمين بر مسأله اجراي اسلام نيست، بلكه موضوع سرمايهداري است؛ ولي حقيقت اين بود كه ناصر نميخواست غير از تشيكلات وي گروه قدرتمند ديگري در كشور باشد.
دولت در ژانويه 1954م. طبق قانون انحلال احزاب، سازمان اخوان المسلمين را منحل و عضويت در آن را غير قانوني دانست و اتهاماتي به اخوان المسلمين وارد كرد كه عبارتند از: سكوت هضيبي پس از انقلاب و عدم حمايت از آن، مخالفت با اصلاحات ارضي، مخالفت اخوان المسلمين با تشكيل گارد ملّي و نيروهاي رهايي بخش و ملاقات هضيبي با سفير انگلستان.
در اين زمان سه جناح عمده در اخوان المسلمين وجود داشتند:
1ـ جناح اوّل عبدالرحمان البناء برادر حسن البناء كه طرفدار حمايت از ناصر بودند.
2 ـ جناح دوم كه هضيبي رهبر آن بود كه مخالف سياستهاي ناصر بود.
3ـ جناح سوم كه ميانه رو و بيطرف بوده و درصدد تفاهم بين جناحها و دولت بودند.
اخوان المسلمين در سال هاي 1954م. و 1965م. متهم به تلاش براي ترور جمال عبدالناصر شد و مورد تعقيب و آزار قرار گرفت. در ترور 1954م، حسن هضيبي مرشد عام اخوان المسلمين دستگير شد و حكم اعدام وي به دليل پيري، به حبس ابد تقليل يافت.
اخوان المسلمين دلايل شكست ناصر از اسرائيل در جنگ 1967م را كم توجّهي به مذهب در سياستهاي ناصر ميدانستند و اين شكست را نشانگر كيفر الهي به دليل جوّ اختناق در مصر و اين كه ناصر با يك دولت بيدين (شوروي سابق) متّحد شده بود، معرفي ميكردند.
انور سادات كه در حال چرخش از شرق به سمت غرب بود، در مواجهه با چپ گراها و ناصري ها، افراد اخوان المسلمين از جمله حسن هضيبي را از زندان آزاد كرده و از آنان براي تهيه پيشنويس قانون اساسي دعوت كرد، ولي چون اخوان المسلمين نتوانست نظرات خود را در قانون اساسي قرار دهد، مبارزات خود را از طريق پارلمان مصر و وسايل ارتباط جمعي پيگيري نمود.
بين سالهاي 1970 تا 1978م. روابط اخوان المسلمين با سادات مسالمتآميز بود؛ ولي بين سالهاي 1978 تا 1981م براثر انعقاد پيمان صلح مصر و رژيم صهيونيستي و پيروزي انقلاب اسلامي ايران اين روابط تيره گرديد و ترور سادات در سال 1981م به وسيله گروه التكفير و الهجره كه از اخوان المسلمين جدا شده بودند، صورت پذيرفت.
بعد از مرگ حسن هضيبي، در سال 1974م شيخ عمر تلمساني رهبر اخوان المسلمين گرديد و بعد از درگذشت وي در سال 1986م حامد ابونصر جانشين وي گرديد. وي بعد از انتخاب شدن نامهاي در فوريه 1986م به حسني مبارك رييس جمهور مصرفرستاد و در آن مسائل داخلي و سياست خارجي كشور مصر را مورد بررسي قرار داد، پيشنهاداتي به رييس جمهور ارائه كرد و از دولت مصر خواست همكاري خود را با رژيم صهيونيستي متوقف سازد و خواستار بيشتر مشاركت زنان در امور جامعه گرديد.
جماعت اخوان المسلمين در 1987تصمیم گرفت تعدادی را وارد پارلمان کند و به عرصه فعالیت های سیاسی مصر وارد شود. 36 تن از اعضای آن موفق شدند وارد پارلمان شوند. مأمون الهضیبی در آن زمان به عنوان سخنگوی فراکسیون اخوان در پارلمان بود. اندکی بعد به معاونت مرشد عام جماعت اخوان المسلمين و سخنگوی رسمی این جماعت برگزیده شد.
نمایندگان جنبش اخوان المسلمين همچنین در سال 2000 توانستند از مجموع 444 کرسی در انتخابات پارلمانی به 17 کرسی دست یابند که درنهایت دو تن از نمایندگان آنان نیز از پارلمان طرد شدند، اما به فعالیت های پارلمانی خود ادامه دادند.
محمد مأمون الهضیبی در 27 نوامبر 2002 و پس از درگذشت استاد مصطفی مشهور، به عنوان ششمین مرشد عام جماعت اخوان المسلمين برگزیده شد.
در زمان وی پس از حملات 11 سپتامبر امریکا، فشارهای زیادی بر اين جنبش وارد شد؛ چراکه این حرکت در ابتدا از طالبان حمایت می کرد. مأمون الهضیبی در 9 ژانویه سال 2004 در سن 83 سالگی دار فانی را وداع گفت و در حال حاضر (محمد مهدی عاکف) به عنوان هفتمین رهبر اخوان المسلمين از سوی اعضای این جنبش ایفای مسئولیت می کند. این رهبر هفتاد و هفت ساله، یکی از چهره های برجسته اخوان المسلمين بشمار می آید که اندیشه های وی از انعطاف بیشتری نسبت به دیگر رهبران اخوان برخوردار است.
تشكيلات سازماني اخوان المسلمين
مرشد عام
«مرشد عام» از طريق «مجلس شوراي عمومي» انتخاب مي شود و بايد سابقه كاري پانزده ساله اي درخدمت به گروه در پرونده خود به ثبت رسانده باشد. پس از انتخاب مرشد عام توسط مجلس شورا اعضاي گروه با وي بيعت مي كنند. مرشد عام به مدت شش سال در منصبش باقي مي ماند و اين سمت يك بار ديگر قابل تمديد است.
وي مي تواند معاوني براي خود برگزيند و در صورت وفات يا ناتواني وي از انجام وظايف قانوني، معاون او تا زمان انتخاب مرشد جديد عهده دار اين سمت خواهد بود. همچنين ممكن است مجلس شورا در صورت تخلف مرشد از انجام وظايف قانوني خود، حكم به بركناري وي دهد.
هر چند كه بر طبق قانون داخلي اخوان المسلمين انتخاب مرشد عام بر عهده مجلس شورا است اما اكنون انتخاب فردي براي تصدي اين سمت از طريق اعضاي مكتب ارشاد صورت مي گيرد چرا كه در شرايط كنوني امنيتي مصر امكان برگزاري جلسات مجلس شورا وجود ندارد. نيروهاي امنيتي مصر در سال 1995 در زمان برگزاري جلسه اعضاي مجلس شوراي اخوان المسلمين اكثر افراد شركت كننده در اين نشست را دستگير نموده و به دادگاه هاي نظامي تحويل دادند كه در نهايت منجر به دستگيري بسياري از رهبران بلندپايه اخوان و محكوميت آنها به زندان شد.
دفتر ارشاد
دفتر ارشاد عالي ترين مقام اجرايي اخوان المسلمين است كه بر سياست گذاري و مسائل اجرايي گروه نظارت دارد و اعضاي آن از طريق راي گيري مخفي انتخاب مي شوند. مدت عضويت در اين دفتر چهار سال است.
دفتر ارشاد بدون احتساب مرشد عام از شانزده عضو تشكيل مي شود و انتخاب انها بر اساس موارد زير صورت مي گيرد:
الف) هشت عضو آن را مجلس شورا از بين اعضاي خود و از منطقه اي كه مرشد عام در آن اقامت دارد، انتخاب مي كند.
ب) پنج عضو آن را مجلس شورا از بين اعضاي خود و با در نظر گرفتن نمايندگان مناطق ديگر انتخاب مي كند.
ج) مرشد دبير دائمي و دبير دارايي خود را از بين اعضاي دفتر ارشاد انتخاب مي كند.
كميتههاي اصلي وابسته به دفتر ارشاد شامل كميته مالي، كميته قضايي، كميته سياسي، كميته خدمات، كميته مسائل فقهي و كميته آمار ميباشد. بودجه جمعيت به وسيله جمع آوري حق عضويت و هدايا و اوقاف فراهم ميايد.
مجلس شورا
مجلس شوراي عمومي يا هيات موسسان قوه قانونگذار جماعت اخوان المسلمين است. تصميمات اين مجلس الزام آور و مدت نمايندگي در آن نيز چهار سال هجري است. نظارت عمومي بر جماعت و انتخاب مرشد عام نيز از وظايف ديگر مجلس شورا به شمار مي رود.
اعضاي مجلس
الف- مجلس شوراي عمومي حداقل از سي عضو (كه اكنون داراي 90 عضو است) تشكيل مي شود كه به نمايندگي از سازمان هاي اخوان در سرتاسر جهان انتخاب مي شوند و انتخاب آنها از طريق مجالس شورا در مناطق ديگر صورت مي پذيرد و تعداد نماينده هر حوزه توسط مجلس شوراي عمومي مشخص مي گردد.
ب- سه نفر از افراد متخصص و كارشناس در مسائل مختلف كه دفتر ارشاد آنها را معرفي مي كند، به عضويت اين مجلس در مي آيند.
شبكه بين المللي اخوان المسلمين
«سازمان جهاني اخوان المسلمين» يا آنچه كه برخي آن را «سازمان بين المللي اخوان المسلمين» مي نامند در ابتدا به عنوان دفتر يا شوراي اجرايي گروه اخوان المسلمين تاسيس شد كه تعدادي از اعضاي مقيم اين گروه در كشورهاي عربي و غربي در زمان مرشد اول حسن البنا عضو آن بودند.
اندكي پس از تاسيس و با روي كار آمدن جمال عبدالناصر در مصر و درگيري هاي وي با گروه اخوان المسلمين و انحلال اين گروه در 1954 فعاليت هاي دفتر اجرايي متوقف شد و تعداد زيادي از اعضاي اخوان المسلمين دستگير و رهبران آن از جمله شيخ «محمد فرغلي» و «قاضي عبدالقادر عوده» محكوم به اعدام شدند و حكم اعدام دومين مرشد اخوان المسلمين «حسن الهضيبي» نيز به دليل كهولت سن به حبس ابد تقليل يافت.
فشارها بر اخوان به اين محدود نشد و در يك رويارويي ديگر در عهد عبدالناصر در سال 1965 بسياري از اعضاي اخوان المسلمين مصر دستگير و برخي از چهره هاي برجسته آن نظير «سيد قطب» نيز اعدام شدند. در پي اين حوادث اخوان خارج از مصر به اين فكر افتادند كه مكتب اجرايي قديم را احيا كنند آنها معتقد بودند كه جنبش اخوان تنها يك گروه مصري نيست بلكه جنبشي اسلامي و جهاني است هر چند كه در مصر نشات گرفته باشد. ديدارهايي براي بازسازي دفتر اجرايي صورت گرفت و از هر كشوري نماينده اي در آن شركت كرد. اين دفتر به مرور زمان گسترش يافت و به سازماني بين المللي اخوان المسلمين تبديل شد.
اخوان المسلمين كه ميانه روي و تعادل را از امت وسط بودن برگرفته بود و سنت برادري و اخوت ميان مسلمانان را به عنوان دستورالعمل تعامل تمام مسلمانان با يكديگر قرارداده بود؛ به اين ترتيب شايد نخستين جنبشي بود كه جهاني شدن را هم در ايده و هم در عمل با موفقيت آزمود. اين جريان كه از يك شهر كوچك مصر اسماعيليه آغاز شد، طولي نكشيد كه به فراگيرترين تشكيلات در سراسر مصر مبدل گرديد و سپس تأسيس شاخه هاي خود در جهان اسلام و آنگاه سراسر گيتي را در دستور كار قرار داد. تقريباً در اواسط قرن نوزدهم بود كه شاخه هاي اخوان به قوي ترين سازمان هاي كشورهاي خاورميانه تبديل شده بودند، و رفته رفته تمام شمال آفريقا و كشورهاي اسلامي مهم نظير تركيه، پاكستان، مالزي، اندونزي، شاهد شكل گيري و رشد سريع شاخه هاي اخوان گرديد.
آنچه همه اين شاخه ها را به هم متصل مي ساخت در وهله نخست عقيده بود. تلاش مشترك براي برقراري حكومت اسلامي كه شاه بيت آن در اجراي احكام اسلامي نهفته بود. اما اتصال شاخه هاي مختلف اخوان به يكديگر از نظر تشكيلاتي نيز ضابطه مند بود. مكتب ارشاد عاليترين مرجع تصميم گيري اخوان المسلمين بود كه 8 تن از اعضاي 13 نفره (بدنبال اصلاح لايحه داخلي جنبش، اين ارقام تغيير كرده و تعداد اعضاي دفتر ارشاد به 16 نفر افزايش يافته است.) آن را رهبران اخوان مصر تشكيل مي دادند.
بدين ترتيب مكتب ارشاد كه تحت سيطره اخوان مصر بود و مرشد عام اخوان در رأس آن قرار مي گرفت به عنوان عالي ترين مرجع تصميم گيري همه شاخه ها را زير نظر داشت. سركوب شديد اخوان از سوي عبدالناصر نتوانسته بود كه ارتباط تشكيلات مادر در مصر را با ديگر شاخه هاي آن را به طور كامل قطع كند هر چند كه به همين دليل فرصتي فراهم شد تا ديگر شاخه هاي اخوان كه در اين دوره از آزادي عمل بيشتري برخوردار بودند از رشد بيشتري برخوردار گردند.
«مصطفي مشهور» يقيناً توانمندترين چهره اي است كه اخوان المسلمين مصر پس از حسن البنا به خود ديده است. او رهبري تشكيلات سري اخوان را در دهه هاي 50 و 60 ميلادي بر عهده داشت. پس از خروج از زندان عبدالناصر، نقش ويژه اي در بازسازي تشكيلات ايفا نمود. حتي وقتي كه هضيبي، تلمساني و ابوالنصر به عنوان مرشد عام اخوان برگزيده شده بودند، اين مشهور بود كه تشكيلات را مديريت مي كرد. مشهور توانسته بود بسياري از كادرهاي خود را در درون ارتش و سازمانهاي امنيتي دست ناخورده حفظ كند. به همين دليل در آستانه دستگيري هاي گسترده اي كه در 5 سپتامبر سال 1981 در مصر روي داد و طي آن انورالسادات طيف گسترده اي از مخالفان خود اعم از ناصريست، چپ و اسلام گرا را به حبس درآورد، نفوذي هاي اخوان او را از اين تصميم آگاه ساخته بودند. پيش از آنكه احدي از اين تصميم آگاهي يابد، مشهور از قاهره خارج شد و به كويت رفت تا از آنجا به آلمان برود و مدتي را به عنوان مهاجر در اروپا سپري كند.
مصطفي مشهور
در اين دوره اخوان المسلمين با وضعيت جديدي مواجه بود. بسياري از كادرهاي اخوان كه پيش از آن به اروپا و آمريكا رفته بودند، با ارتقاء توانايي هاي شخصي در حرفه هاي مختلف توانايي هاي ويژه اي يافته بودند كه مي توانست در خدمت تشكيلات قرار گيرد. از سوي ديگر سير تحولات در كشورهاي مختلف اسلامي شاخه هاي مختلف اخوان را با چالش هاي جديدي مواجه ساخته بود كه معالجه اي درخور مي طلبيد.
مشهور در اين دوره دو راهكار براي اخوان يافت كه كارآيي آنها با گذر زمان به اثبات رسيد. او به اين نتيجه رسيده بود كه مكتب ارشاد كه عاليترين مرجع تشكيلاتي به شمار مي رفت به دليل واقع بودن در كشور مصر و مشكلات عديده اي كه هر از چندي پيش روي تشكيلات اخوان در مصر قرار مي گرفت شايد توان تحرك لازم براي مديريت يك تشكيلات جهاني را نداشته باشد. لذا ايده تأسيس تشكيلات بين المللي مطرح گرديد كه وظيفه آن تنظيم رابطه رهبري و شاخه ها بود. شاخه ها همچنان موظف بودند كه به دستورات و تصميمات اتخاذ شده از سوي رهبري يعني مكتب ارشاد پايبند باشند اما تشكيلات بين المللي علاوه بر 13 (كه اكنون به 16 عضو افزايش يافته است) عضو مكتب ارشاد، مجلس 30 نفره ديگري (مجلس شورا كه اكنون داراي 90 عضو مي باشد) را تأسيس كرد كه نمايندگان شاخه هاي مختلف اخوان در اقصي نقاط گيتي در آن عضويت داشتند.
بدين ترتيب گرچه همچنان مكتب ارشاد اداره امور اخوان را در دست داشت ليكن شوراي 30 نفره تشكيلات بين المللي كه دبيرخانه آن در يكي از كشورهاي اروپايي بود ارتباط بين مركز و تشكيلات فرعي در ساير كشورها را مشخص مي كرد. سوئيس به دليل برخورداري از توان تحرك بيشتر نقش مؤثرتري در اداره تشكيلات و ايجاد هماهنگي ميان شاخه هاي مختلف به دست آورد.
اما مشهور و رهبري اخوان در بعد نظري نيز طرحي نو درانداختند تا مشكلات تشكيلات را حل كند. بومي سازي شاخه هاي مختلف اخوان از اين به بعد به طور جدي در دستور كار قرار گرفت. اگرچه پيش از آن نيز شاخه هاي اصلي اخوان در مصر، سودان، سوريه و اردن هر يك شرايط خاص كشور خود را در سياستگذاري تنظيم استراتژي براي دستيابي به هدف واحد يعني برقراري حكومت اسلامي را مدّنظر داشتند؛ اما از اوايل دهه 80 ميلادي به بعد بومي سازي در گستره وسيعتري مورد توجه قرار گرفت.
حاصل اين دوره از سياست جهاني اخوان، شكل گيري رنگين كماني است كه شاخه هاي مختلف اخوان با هدف و ماهيت واحد آن را به نمايش گزارده اند.
شايد بتوان در دوسوي اين رنگين كمان شاخه هاي تركي و فلسطيني اخوان را قرار داد. يكي راه تفاهم و سازش با نظام لائيك تركيه را در پيش مي گيرد و حاصل سياست بومي سازي تشكيلات، منش اربكاني و پس از آن روش اردوغاني را به صحنه مي آورد كه گرچه همچنان به هدف تشكيلات پايبند است، ليكن راه صعود به قلّه حاكميت لائيك را مي گشايد و ديگري جنبش حماس است كه با تأثيرپذيري از فضاي به شدت راديكال داخل فلسطين به بزرگترين تشكيلات مقاومت تبديل مي شود.
در اين ميان ناگزير بايد به شاخه سوداني تشكيلات نيز اشاره كرد، كه گرچه به دليل اختلافات تشكيلاتي رسماً از عضويت تشكيلات بين المللي به كنار گذاشته مي شود اما همچنان رهبر آن حسن ترابي به عنوان يكي از شخصيت هاي تاريخي اخوان مورد احترام بوده و در مواقع سرنوشت ساز به ياري اخوان مي شتابد و اخوان نيز در برهه اي از زمان او را به عنوان رئيس هيئت شاخه هاي مختلف خود برمي گزيند كه به هنگام اشغال كويت توسط عراق به كشورهاي مختلف سفر كرد تا راه حلي اسلامي براي اين بحران بيابد.
رنگين كمان اخوان، گاه در درون يك شاخه نيز نمودار مي شود آن گونه كه در عراق حاصل شد و حزب اسلامي عراق در شوراي حكومت انتقالي كه از سوي آمريكا تشكيل شده بود مشاركت نمود حال آنكه برخي ديگر از اخواني هاي عراقي راه مقاومت را در پيش گرفتند و اكثر شاخه هاي اخوان نيز موضع ضدآمريكايي اتخاذ كردند. اما با اين حال «محسن عبدالحميد» رئيس حزب اسلامي عراق كه ساختار حكومتي جديد را پذيرفته بود در همه حال به اين نكته توجه داشت كه بايد به سرنوشت ديگر اعضاي اخوان كه بر خلاف او به مقاومت پيوسته بودند بينديشد و نقش حامي آنان را ايفا كند.
اشغال افغانستان توسط شوروي توجه اخوان را همچون ديگر جريانهاي اسلامي سني به خود معطوف داشت و دو شاخه اخوان در ميان مجاهدين، يعني حزب اسلامي حكمتيار كه تشكيلات رسمي اخوان به شمار مي رفت و جمعيت اسلامي كه رهبر آن برهان الدين رباني يكي از چهره هاي تاريخي اخوان محسوب مي شود، مسئوليت سازماندهي داوطلبان اخواني كه از نقاط مختلف جهان براي مشاركت در جهاد بر عليه شوروي به افغانستان مي آمدند را بر عهده داشتند، اما تمايز اصلي اخوان با ديگر جريانهاي اسلامي سلفي در اين بود كه همچنان فلسطين را به عنوان محور فعاليتهاي خويش برگزيده بود.
لازم به ذكر است كه پيش از شكل گيري حماس، اخوان غزه بخشي از اخوان مصر و اخوان كرانه باختري بخشي از تشكيلات اخوان در اردن بودند.
مي توان گفت گرچه اخوان در مصر شكل گرفت و همچنان تمام شاخه هاي آن رنگ و بوي اخوان مصر را با خود دارند، ليكن مسئله فلسطين عنواني است كه تمام شاخه هاي اخوان در سراسر گيتي را به خود مشغول داشته است.
پس از تشكيل حماس و حمايت همه جانبه شاخه هاي مختلف اخوان، امريكا و سپس اروپا ستيز با اخوان را در دستور كار خود قرار دادند و حتي برجسته ترين چهره اخوان در اروپا يعني «يوسف ندا» در فهرست تروريستي آمريكا قرار گرفت و با تعقيب شديد نيروهاي امنيتي غرب توان تحرك را تا حد زيادي از دست داد و همچنين يكي از منابع مالي اخوان يعني «بانك تقوا» كه او رياستش را بر عهده داشت به افلاس كشيده شد.
يوسف ندا
مهندس يوسف ندا، به علت فعاليتهاي
اجتماعي- اقتصادي در سطح جهان و تأسيس
«بنك التقوي» در سوييس، كه
جناب شيخ قرضاوي هم از سهامداران عمده آن بود، به عنوان يكي از رهبران سازمان
بينالمللي اخوان – التنظيم
الدولي- معروف شده است.
يوسف ندا عليرغم اينكه در
دادگاه سوييس و ايتاليا، از اتهامات اف-بي-آي
آمريكا تبرئه شد، ولي بانك
تأسيس یافته توسط او دچار ورشكستگي شد و اموال
او هم «مصادره» يا توقيف
گرديد.
مهندس يوسف ندا از اعضاي كادر مركزي اخوانالمسلمين مصر، پس از حوادث سركوب اخوان توسط عبدالناصر پس از سال 1954 م به علت محكوميت به اعدام، توانست با سوار شدن مخفيانه بر يك كشتي باري كه از كانال سوئز عبور ميكرده، از «قاهره» فرار كند و در يكي از بنادر عربي كشورهاي حوزه خليجفارس پياده شود.
پس از مدتها آوارگي و سختيهاي بسيار، توانست به اروپا برود و با توجه به تخصصهايي كه داشت، به امر تجارت و واردات و صادرات از كشورهاي عربي ـ اسلامي بپردازد.
يوسف ندا پس از مدتي تلاش صاحب ثروت و سرمايه شد؛ ولي هدف را فراموش نكرد و همزمان به سازماندهي تشكيلات اخوان در خارج از مصر پرداخت و توانست با هدايت مرشد عام و مكتب ارشاد اخوان در قاهره، «سازمان بينالمللي اخوان» ـ التنظيم الدولي ـ را سامان بخشد و روابط بين اخوان و رهبري حركتهاي اسلامي معاصر در جهان اسلام را توسعه دهد و به موازات آنها، به دفاع از حقوق پايمال شده هزاران اخواني زنداني شده در مصر و بعضي ديگر از بلاد عربي بپردازد و در اين راستا از هيچ تلاش و كوششي دريغ نورزد.
يوسف ندا توانسته بود با استفاده از شرايط موجود در لوگانوي سوييس، «بانك تقوا» (بنك التقوي) را با همكاري شيخ يوسف قرضاوي كه از سهامداران عمده بانك شده بود، تأسيس كند و امور شرعي بانك بدون رباي تقوا، زير نظر شيخ قرضاوي و شيخ قرهداغي (معاون قرضاوي) اداره ميشد.
يوسف ندا پس از حوادث 11 سپتامبر، به اتهام واهي «كمك مالي به القاعده» تحت تعقيب قرار گرفت و به علت فشارهاي پليس آمريكا، فعاليتهاي بازرگاني وي متوقف گرديد و بانك تقوا نيز به ورشكستگي كشيده شد و به دادگاه رفت.
يوسف ندا عليرغم تبرئه در دادگاههاي ايتاليا و سوئيس، از اتهام پليس آمريكا، همچنان از هفت سال پيش «ممنوع الخروج» است و تحت اقامت اجباري قرار دارد.
در تبليغات وسيع اخير دشمنان عليه شيعه و تشيع و هواداران اخواني آن و صدور تكفيرنامههاي مكرر و متعدد از سوي فقهاي آلسعود در وجوب قتل رافضيها!، يوسف ندا عليرغم مشكلاتي كه پس از جريان 11 سپتامبر، با آنها روبرو است، در مقالهاي روشنگر به دفاع از شيعه پرداخت و چگونگي روابط با شيعيان و عقايد اخوانالمسلمين را تشريح نمود. يوسف ندا عليرغم فشارهاي موجود بر وي و اقامت اجباري 7 ساله در منزل خود در «لوگانو» دفاعيه اخوان از شيعه را در «اسلام انلاين» منتشر ساخت كه مورد توجه مسلمانان جهان قرار گرفت.
اخوان و شيعه
پس
از پيروزي حزب الله لبنان
در جنگ 33 روزه برضد نيروهاي فاشيستي ـ صهيونيستها و استقبال نسل جوان دنياي اسلام
از روش مبارزاتي حزب الله و
پس از روشن شدن كمك و ياري
مقاومت اسلامي لبنان به برادران مسلمان فلسطيني
محاصره شده از سوي مصر و
اسرائيل، در «غزه» و همكاري لجستيكي حزب الله با
حماس و پس از اوجگيري
گرايش به ضرورت «مقاومت اسلامي» در قبال
امپرياليسم و صهيونيسم در
ميان نسل جديد اعراب... فقهاي درباري در گوشه و كنار دنياي عرب بحركت درآمدند و ضمن
تكفير شيعه و
هشدار در مورد «تبشير
شيعي!» و اعلام خطر از هجوم! تشيع به دنياي اهل
سنت و حتي تحريم دعا كردن
براي پيروزي حزب الله توسط فقيان كروكور آل وهاب)
علماي وابسته به حاكميت
ارتجاعي زر و زور و تزوير)... ناگهان بعضي از علماي
باصطلاح معتدل الازهر و يا
ساكنان بلادعربي ديگر هم به «رافضي» خواندن شيعيان پرداختند و در رأس همه آنها، شيخ
يوسف القرضاوي قرار گرفت كه در ماهوارههاي آلسعود و در
كنفرانسها و كتابهاي كه
منتشر ساخت، به جنگ با شيعه آنهم به
عنوان باصطلاح دبيركل
«اتحاديه علماي مسلمان جهان اسلام!» پرداخت.
متأسفانه شيخ قرضاوي در
همین بحران و در اوج بيتقوائي به تحريف تاريخ
پرداخت و كتابي هم تحت
عنوان: «تاريخنا المفتري عليه» منتشر ساخت كه درآن
به دفاع از معاويةبن ابي
سفيان یزید و بقيه تفالههاي بني اميه و بني
عباس و حتي حجاج بن يوسف
ثقفي پرداخت... و در اين راستا به شخصيتهاي
برجسته حركتهاي اسلامي
معاصر، به ويژه مولانا سيدابوالاعلي مودودي موسس و
امير جماعت اسلامي پاكستان
و شيخ محمد غزالي و شهيد سيدقطب، به شدت حمله كرد
و انتقاد آنان از روش حكومت
بنياميه و بني عباس، را خلاف حقيقت ناميد! و
كتاب «خلافت يا سلطنت»
مودودي و «عدالت اجتماعي در اسلام» سيدقطب و كتاب
شيخ محمدغزالي را جزء كتب
ضاله! تلقي كرد و آنان را «افتراء» گويان ناميد.
اين دفاعيه شيخ قرضاوي از
بني اميه نخست در بيروت و سپس عمان و بعد كويت و
مصر و... در تيراژ وسيعي با
هزينه آل وهاب چاپ و به صورت رايگان توزيع گرديد.
آنچه
كه در اين ميان مهم است اين
نكته است كه آل سعود، كوشيدند كه شيخ يوسف
القرضاوي را از «رهبران
اخوان المسلمين» قلمداد كنند تا روابط شيعيان و
اخوان را تيره سازند.
اما عليرغم خواست آنان اغلب
اعضاي «مكتب
الارشاد» اخوان المسلمين در
مصر، به دفاع از شيعه پرداختند و حتي «مرشدعام» شيخ مهدي عاكف، ضمن ارسال پيامي، در
بحران تجاوز اسرائيل به
لبنان، اعلام نمود كه اخوان
حاضرند ده هزار نفر از ميلشياي رزمنده خود را
به لبنان اعزام دارند تا در
كنار حزبالله و مقاومت اسلامي لبنان، بر ضد
متجاوزان بجنگد و همين
اعلام همدردي و آمادگي، باعث گرديد كه
بغض و كينه ارتجاع عرب و
حاكميتهاي مزدور، نسبت به اخوان تشديد گردد و
ده ها نفر از رهبران و
اعضاي اخوانالمسلمين مصر، دستگير و به زندان بروند و
سپس گروههايي از شيعيان مصر
تنها به دليل شيعه بودن، بازداشت و زنداني
شوند و سرانجام چند هفته
قبل، سازمان امنيت مصر، ضمن دستگيري 17 نفر ديگر
از رهبران اخوان، به اتهام
تشكيل يك سازمان بينالمللي -التنظيم الدولي-
خواستار تعقيب و
بازداشت ديگر منسوبين به اين تنظيم – از جمله دكتر اياد
السامرائي، رئيس فعلي مجلس
ملي عراق، كه عضو رسمي حزب اسلامي عراق است-
گرديد و به موازات اين
تلاشهاي مذبوحانه، گروهي از جوانان مصري را كه در
كمك به مردم غزه، با حزب
الله همكاري داشتند، به بهانه عضويت در «هسته
مصري حزبالله» بازداشت و
به زندان افكند كه هم اكنون براي محاكمه به
دادگاه نظامي مصر تحويل
گرديدهاند.
در اينجا براي روشن شدن بهتر بحث، نظرات برخي از رهبران برجسته اخوان المسلمين درباره شيعه را به اجمال بررسي مي كنيم.
حسن البناء درباره شيعه و سني مي گويد: بدانيد كه اهل سنت و شيعه همگي مسلمانند و كلمه توحيد: لاالهالاالله و اشهدان محمد رسول الله همه آنان را گرد هم ميآورد و در اين اصل اساسي عقيدتي، شيعه و سني يكسانند و به هم ميرسند؛ اما اختلاف در ميان اين دو جناح، در فروع و در مسائلي است كه ميتوانيم آنها را به هم نزديك كنيم.
«مصطفي مشهور» پنجمين مرشد عام اخوان المسلمين نيز آنچه را كه مربوط به تقريب بين مذاهب است، چنين بيان مي دارد: «موضوع اخوانالمسلمين درباره سني و شيعي و تقريب بين مذاهب روشن است. دعوت اخوان المسلمين از روز نخست پيدايش توسط مرشد اول، امام حسنالبنا، دعوت براي وحدت مسلمانان، عليرغم اختلاف مذهبي است. عامل اصلي شكست و بدبختي مسلمانان تفرقه و دشمني و نفرت است. ما هيچ مسلماني را كه شهادتين را بر زبان آورد، تكليف نميكنيم و «تعاون در امور متفق عليه و معذور داشتن يكديگر در امور اختلافي» يك اصل طلايي در ميان ماست. روابط عملي اخوانالمسلمين با شيعيان ايران و جاهاي ديگر، قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و بعد از آن، روشن است.
«عمر التلمساني» از ديگر رهبران اخوان المسلمين و سومين مرشد عام اخوان نيز در اين باره مي گويد: «من همواره، مانند امام شهيد حسن البنا گفتهام كه اختلاف بين شيعه و سني هرگز در اصول و ريشه نيست و مادامي كه هر دو جناح در مسئله توحيد و نبوت، عقيده واحدي دارند، مسائل ديگر اهميتي ندارد»
«مهدي عاكف» مرشد كنوني گروه اخوان المسلمين كه بارها بر ضرورت وحدت شيعه و سني تاكيد كرده نيز در اين باره مي گويد: «مسلمانان امتي واحد هستند و وجود مذاهب مختلف تغييري در انسجام، برادري، عشق و همكاري ميان اين امت ايجاد نميكند. خداوند انسانها را به صورت گروههاي مختلف آفريد و به آنها آزادي داد تا راه هدايت را كه به سعادت منتهي ميشود، انتخاب كنند.
عاكف با ابراز شگفتي از برخي تلاشها براي ايجاد فتنههاي طايفهاي در كشورهاي اسلامي به ويژه فتنههاي مربوط به اختلاف افكني ميان شيعيان و اهل سنت چنين مي گويد: آنچه امروز اتفاق ميافتد بيشك در راستاي اجابت پيام الهي درباره ضرورت اتحاد مسلمين نيست، بلكه پاسخي مثبت به توطئههاي كشورهاي غربي و رژيم غاصب صهيونيستي و ديگر دشمنان اسلام است.
مهدي عاكف
اخوان المسلمين و حكومت حسني مبارك
با روي كار آمدن حسني مبارك به رياست جمهوري مصر در سال 1981 فشارها عليه جنبش اخوان المسلمين همچنان ادامه يافته است. حسني مبارك رئيس جمهور مصر در گفتگو با روزنامه آلماني اشپيگل در دسامبر 2004 جماعت اخوان المسلمين را متهم به تروريسم كرد و آن را گروهي معرفي كرد كه تاريخي تروريستي دارد. مبارك اين گروه را متهم به قتل يكي از نخست وزيران مصر قبل از كودتاي افسران آزاد كرد. حسني مبارك همچنين اخوان را گروهي ناميد كه در سال 1954 اقدام به ترور جمال عبدالناصر نمود. از منظر حكومت حسني مبارك اخوان المسلمين حزبي ديني است كه امنيت اجتماعي را تهديد مي كند به همين دليل فعاليت آن از طرف دولت غير قانوني اعلام شده است.
در واكنش به اين اظهارات، اخوان المسلمين اتهام مبارك را به شدت تكذيب و اعلام كرد كه مخالف تروريسم است و آن را محكوم مي كند و موضع آن در قبال خشونت و تروريسم تغيير نمي يابد. آنچه كه در گذشته روي داده است چيزي جز اقدام فردي برخي از اعضا نبوده كه اخوان آن را محكوم كرده است و درباره تلاش براي قتل جمال عبدالناصر، «محمد حبيب» معاون اول مرشد عام اخوان المسلمين اظهار داشت كه اين اقدام ناكام ترور عبد الناصر سناريويي از پيش طراحي شده از سوي حكومت وقت با هدف دستگيري اعضاي اخوان المسلمين و ممانعت از فعاليت اين گروه بوده است.
اولين محاكمه نظامي اخوان المسلمين در دوره حسني مبارك به دستگيري 49 نفر از رهبران اين گروه در دوم ژانويه 1995 مربوط مي شود. اين اقدام پس از جلسه مجلس شوراي جماعت صورت گرفت. اين افراد به اتهام تلاش براي احياي گروه غير قانوني اخوان المسلمين به دادگاه نظامي مصر تحويل داده شدند.
دومين محاكمه نظامي اين گروه در 23 نوامبر سال 1995 در پي دستگيري 33 نفر از رهبران گروه اخوان المسلمين اتفاق افتاد كه در پي آن بيست نفر از رهبران اين جماعت به سه تا پنج سال زندان محكوم و 13 نفر از آنها نيز تبرئه شدند.
در قضيه معروف به "حزب وسط" نيز 13 نفر از رهبران اين گروه كه در راس آنها «محمد مهدي عاكف» و «ابوالعلاء ماضي» قرار داشتند، بازداشت شدند. در پي اين حادثه نيز هشت نفر از انها به سه سال زندان محكوم و پنج نفر نيز آزاد شدند. اين قضيه در پي تلاش برخي از اعضاي اخوان المسلمين براي تشكيل حزب جديد موسوم به «حزب وسط» اتفاق افتاد كه كميته احزاب با اين درخواست مخالفت و اقدام به دستگيري رهبران اخوان در 10 ژانويه 1996 كرد. به دنبال اين ماجرا ابولعلا ماضي و عصام سلطان كه درخواست انها براي تشكيل حزب جديد موسوم به حزب وسط رد شده بود در پي اختلاف نظرهايي كه با رهبران گروه اخوان المسلمين داشتند از اين جنبش خارج شده و اعلام كردند كه به تلاش هاي خود براي تاسيس حزب وسط ادامه خواهند داد.
حادثه ديگر كه به "قضيه اساتيد دانشگاه ها" معروف شد نيز از جمله دادگاه هاي نظامي در دوران حسني مبارك بود كه در پي آن 22 نفر از رهبران و افراد برجسته ي اخوان المسلمين در 6 نوامبر 2001 و به دنبال شركت در تظاهراتي در دانشگاه الازهر در حمايت از فلسطين دستگير و با حكم رئيس جمهوري به دادگاه نظامي احاله شدند. در اين دادگاه 16 تن از دستگير شدگان به سه الي پنج سال زندان محكوم و 6 نفر از آنها نيز آزاد شدند.
بر اساس قانون اساسي مصر احزاب ديني اجازه فعاليت در عرصه سياسي اين كشور را ندارند به همين دليل فعاليت اخوان المسلمين كه به عنوان جماعتي ديني در مصر شناخته مي شود، غير قانوني است. اما با اين وجود اخوان المسلمين توانست در انتخابات پارلماني 2005 از طريق معرفي كانديداي خود در قالب نامزدهاي مستقل يك پنجم كرسي هاي مجلس را به خود اختصاص دهد و اين در نوع خود پيروزي چشمگيري بود كه خواب را از چشم مقامات قاهره ربود.
در پي راهيابي هشتاد و هشت نامزد اخوان به مجلس مصر فشارها عليه اين گروه تشديد يافت به گونه اي كه در سال 2007 تعدادي از رهبران اين گروه به اتهام پولشويي دستگير شدند و به جاي محاكمه در دادگاه هاي عادي پرونده اين افراد به دادگاه هاي نظامي ارجاع داده شد.
پايگاه الكترونيكي "المصريون" درباره دستگيري رهبران اقتصادي اخوان المسلمين طي گزارشي نوشت: دولت مصر به صحت اين كلام رسيده است كه "نيروي اقتصادي بازوي نيروي سياسي است و موجب تداوم آن مي شود" به همين دليل تمام تلاش خود را براي سركوب حركت و بستن روزنه هاي اقتصادي جنبش "اخوان المسلمين" به كار انداخت و اقدام به دستگيري بسياري از رهبران سرمايه دار اين جنبش نمود. اين تحركات مدتي است كه از سوي دولت عملا آغاز شده و ممكن است اثرات عميقي بر جنبش بگذارد به گونه اي كه استمرار حيات اين جنبش را با مشكلات عديده اي رو به رو سازد.
پس از گذشت چند ماه از بازداشت مهندس «خيرت الشاطر» معاون دوم رهبر اخوان المسلمين و «حسن مالك» (از سرمايه داران اخوان المسلمين) و 14 تن از رهبران اين جماعت به اتهام "پولشويي" در قضيه اي كه به «سلسبيل» معروف شد، كه در بين آنها برخي از سرمايه داران و اساتيد دانشگاه نيز ديده مي شوند اخيرا سه نماينده مجلس اخواني به نام هاي "دكتر سعد الكتاتني "حسين ابراهيم" و "سعد الحسيني" نيز به همان اتهامات قبلي دستگير شده اند.
خيرت الشاطر
المصريون در ادمه اين گزارش نوشت: در اينجا هيچ تفسيري درباره بازداشت الشاطر يا سه نماينده ديگر نمي توان ارائه داد جز اينكه آن را پروژه دولت براي حمله به اقتصاد اخوان بناميم چرا كه "سرمايه" وسيله ي مهمي است كه اخوان بواسطه آن توانسته هم در عرصه انتخابات و هم در عرصه داخلي و ايفاي نقش موثر، بر روي پاي خود بايستد و به موفقيت هاي بزرگي دست يابد به گونه اي كه اخوان توانست در انتخابات پارلماني گذشته به 88 كرسي مجلس دست يابد.
اخوان از دهه هفتاد قرن گذشته، پروژه ها و سرمايه گذاري هاي كلاني در زمينه هاي مختلف به انجام رسانده است به گونه اي كه از طريق آن توانست به "پزشكي اسلامي"، "اقتصاد اسلامي"، "بانكداري اسلامي" و "سازمان هاي اسلامي" دست يابد و علاوه بر آن، بسياري از اتحاديه ها كارگري و منابع درآمدي آنها را نيز تحت كنترل خود در آورد.
بسياري از كارشناسان اقتصادي بر اين باورند كه حمله همه جانبه اي كه حكومت مصر عليه اقتصاد اين جماعت آغاز كرده به شكل مستقيم بر اقتصاد ملي و بازار سهام بورس مصر، اثرات منفي برجاي خواهد گذاشت. همچنين اقدام دولت در حمله به اقتصاد اخوان باعث فرار بسياري از سرمايه گذاري هاي عربي و غيرعربي از مصر شده است چرا كه سرمايه گذاري در يك محيط امن و با ثبات رشد مي كند و بازداشت ها و نوسانات، اثرات منفي بر اين روند خواهد گذاشت.
محمد خيرت الشاطر در چهارم مي 1950 در استان الدقهليه به دنيا آمد. وي سرمايه دار مصري و معاون دوم مرشد عام گروه اخوان المسلمين در عهد مرشد كنوني محمد مهدي عاكف است. الشاطر داراي ده فرزند دختر و پسر و سيزده نوه است. وي پس از اتمام تحصيل در دانشكده مهندسي دانشگاه المنصوره تا سال 1981 به امر تدريس اشتغال داشت تا اينكه محمد انور سادات در سال 1981 طي تصميمي وي را به همراه جمعي ديگر از دانشگاه اخراج كرد. پس از آن الشاطر وارد عرصه تجارت گرديد و در مديريت بسياري از شركت ها و بانك مشاركت نمود. وي از سال 1967 وارد فعاليت هاي اسلامي گرديد و از ابتداي دهه هفتاد قرن گذشته در تاسيس انجمن هاي اسلامي در دانشگاه اسكندريه شركت و در سال 1974 وارد گروه اخوان المسلمين شد. خيرت الشاطر سطوح متعدد كار اسلامي و فعاليت هاي متنوع در اين زمينه را به تدريج طي نمود و توانست در زمينه هاي فعاليت هاي دانشجويي، تربيتي و اداري موفقيت هاي فراواني را كسب كند. الشاطر از سال 1995 به عضويت دفتر ارشاد اخوان المسلمين در آمد.
وي داراي ديپلم در مطالعات اسلامي مركز مطالعات اسلامي، ديپلم جامعه مدني و سازمان هاي غير دولتي از دانشكده اقتصاد و علوم سياسي دانشگاه قاهره، ديپلم مديريت دانشگاه عين شمس و ديپلم بازاريابي بين المللي از دانشگاه حلوان و ليسانس ادبيات از دانشگاه عين شمس و ليسانس مهندسي از دانشگاه المنصوره است.
خيرت الشاطر فعاليت اقتصادي خود را از پدرش واجدادش كه جزو ملاكان مصر بوده اند، به ارث برده است. الشاطر بين سال هاي 1981 تا 1987 در اروپا و منطقه عربي حضور داشت. سفر وي به اروپا در ابتدا براي تكميل مطالعاتش بود اما كار تجاري بار ديگر دست از سر او بر نداشت و الشاطر اقدام به برخي از فعاليت هاي تجاري در منطقه خليج فارس و اروپا كرد. وي سپس در سال 1986 به مصر بازگشت تا با «حسن مالك» شركت سلسبيل را كه بعدها به بزرگترين شركت كامپيوتر در مصر تبديل شد، تاسيس كند. خيرت الشاطر در زمينه واردات كامپيوتر به منطقه عربي پيشگام بود. الشاطر همچنين اقدام به تاسيس مجموعه اي از مغازه ها در زمينه هاي مختلف تجاري كرد و شركت «صادرات خدمات به خارج» را تاسيس و در زمينه هاي زراعي و منابع حيواني نيز دست به فعاليت زد. در اين دوره به عنوان عضو شوراي مديريت بانك بين المللي اسلامي و شوراي مديريت بانك مهندسين شد و به عضويت بسياري از شركت هاي موجود در مصر و منطقه عربي در آمد.
در زماني كه خيرت الشاطر اقدام به واردات تجهيزات لازم براي ساخت كامپيوتر در كارخانه اي در قاهره نمود، نيروهاي امنيتي در قضيه اي كه به قضيه سلسبيل معروف شد، الشاطر را دستگير و شركت وي را توقيف و تمامي اموال، تجهيزات و دارايي هاي شركت را مصادره كردند. پس از يازده ماه بالاخره از زندان آزاد و حكم به برائت وي داده شد اما اموال وي همچنان در اختيار دولت قرار دارد.
تا اينكه مجددا در سال 2006 الشاطر به همراه مجموعه اي رهبران گروه اخوان المسلمين، علما و سرمايه داران برجسته اين جنبش كه تعداد آنها به 40 نفر مي رسيد، دستگير شدند. در ابتدا محاكمه آنها به دادگاه مدني محول شد و اين دادگاه حكم به برائت اين افراد داد، تا اينكه محمد حسني مبارك رئيس جمهور مصر با مداخله در اين ماجرا در فوريه 2007 رسيدگي به پرونده اين افراد را به دادگاه نظامي محرمانه ارجاع داد. پس از هفتاد جلسه محاكمه بالاخره در 15 آوريل 2008 سرتيپ عبدالفتح عبدالله با صدور حكم هاي سنگين بسياري از اعضاي برجسته اخوان المسلمين را به زندان هاي طولاني متهم كرد. در اين محاكمه اموال 25 نفراز متهمان كه 7 نفر از انها در خارج از مصر به سر مي برند مصادره گرديد و 15 نفر از متهمين تبرئه شدند و الشاطر محكوم به هفت سال زندان شد و بار ديگر تمامي دارايي ها و اموال الشاطر و خانوده او مصادره گرديد.
پس از تجاوز رژيم صهيونيستي به غزه و جانبداري مقامات قاهره از اين رژيم و كمك و حمايت از آن باعث شد كه فشارها بر گروه اسلامگراي اخوان كه مردم را در اعتراض به سياست هاي مبارك به خيابان ها مي كشيد، افزايش يابد. در پي اعتراض به سياست هاي حسني مبارك در قبال مردم غزه و جانبداري از رژيم صهيونيستي بار ديگر حملات عليه اخوان المسلمين با شدت بيشتري دنبال شد و در پي آن بسياري از رهبران اين گروه نظير عبدالمنعم ابوالفتوح دستگير شدند و اكنون در زندان هاي نظام مبارك به سر مي برند.
فشارها عليه اخوان به حدي بود كه رهبر اين گروه پيشنهاد گفتگو با دولت را داد. «محمد مهدي عاکف» در نامه سرگشاده اي براي زندانيان اخوان المسلمين از آنچه كه آن را افراد عاقل در حزب حاکم و دولت مصر خواند، دعوت کرد تا براي جلوگيري از ادامه بازداشت اعضاي اخوان المسلمين و حملات عليه اين جنبش، تلاش کنند.
«محمد مهدي عاکف» در گفت وگو با
نشريه «الشروق» خاطرنشان کرد: گفت وگو يک اصل کلي
براي اخوان المسلمين است و
به همين دليل از همه طرف ها دعوت مي کند براي نزديک
ساختن ديدگاه ها با يکديگر
گفت و گو کنند.
وي تصريح کرد: بر مبناي
همين اصل، اعضاي
فراکسيون گروه اخوان
المسلمين در مجلس مردم مصر از عقلاي کشور و گروه معروف به
جريان اصلاحات خواسته اند
که بين اين گروه و دولت مصر با هدف آرام کردن اوضاع وساطت
و ميانجيگري کنند.
در پي درخواست اخوان المسلمين در گفتگو با دولت برخي شايعات مبني بر حمايت اخوان المسلمين از جانشيني پسر مبارک به ازاي توقف سرکوب ها عليه اين گروه مطرح شد. اما «محمد حبيب» فرد شماره دوي اخوان المسلمين چنين توافقي را تکذيب کرد و گفت که با وجود اينکه از سال 1995 تا کنون سي هزار عضو اين سازمان به زندان افتاده اند اما اين گروه ضعيف نشده است. محمد حبيب گفت ما مي دانيم که حزب حاکم هرگز حاضر به گفتگو نخواهد شد ما مي خواهيم نشان دهيم که هدف انها فقط حفظ قدرت است. ما هرگز از نامزد انها براي رياست جمهوري حمايت نخواهيم کرد. ما با پيشنهاد گفتگو مي خواهيم تا کشور را از اوضاع وخيمي که در همه بخش ها وجود دارد نجات دهيم.
نظر اخوان پيرامون انتخابات آينده مصر
اخوان المسلمين مصر اعلام كرده است كه با وضع كنوني مصر در انتخابات رياست جمهوري اين كشور كه در سال 2011 برگزار خواهد شد، شركت نخواهد كرد و از نامزد حزب حاكم كه به اعتقاد بسياري از كارشناسان و تحليلگران، جمال مبارك فرزند حسني مبارك است، حمايت نخواهد كرد.
بر اساس ماده 76 قانون اساسي مصر تنها كساني ميتوانند نامزد انتخابات رياست جمهوري شوند كه به مدت يك سال عضو هيئت عالي يكي از احزاب قانوني مصر باشند و از تأسيس آن حزب نيز پنج سال گذشته باشد و در صورتي كه نامزد مستقل باشد بايد از حمايت 250 عضو پارلمان و شوراهاي محلي 10 استان برخوردار باشد كه با توجه به اين شرط اخوان المسلمين كه گروهي غير قانوني در مصر شناخته مي شود، عملا نمي تواند نامزدي براي رياست جمهوري معرفي كند.
عاكف رهبر اخوان
المسلمين در گفتوگو با رويترز تاكيد كرد: نامزدي
رياستجمهوري
مصر به مقدمات زيادي نياز دارد و اگر زماني كانديدا شوم، اولويت من
آزادي، قانون
بي و نقص و نه قانون اصلاح شده مصر خواهد بود. وي تاكيد كرد كه با
وضع كنوني در
مصر جنبش اخوان المسلمين در انتخابات رياستجمهوري آينده شركت نخواهد
كرد.
مانعتراشيهاي قانون اساسي مصر كانديداتوري نمايندگان مستقل از حزب ملي
حاكم در مصر
را براي انتخابات رياستجمهوري غير ممكن كرده است. عاكف
در اين باره
تاكيد كرد:
اخوان المسلمين كه به دنبال برپايي دولت اسلامي با ابزارهاي مسالمتآميز
است، در
انتخابات شركت نخواهد داشت.
وي با اشاره به رياستجمهوري احتمالي "جمال مبارك" پسر حسني مبارك گفت كه جمال به اين علت كه هيچ سابقه امنيتي ندارد، اختياري از خود ندارد و اين مقامات امنيتي كشور هستند كه در اين صورت بر مصر تسلط خواهند داشت. عاكف در ادامه گفت كه جنبش اخوانالمسلمين مصر از نامزدي جمال مبارك براي رياست جمهوري آتي اين كشور حمايت نخواهد كرد.
اما در مقابل اظهارات مقامات اخوان المسلمين برخي از تحليلگران و كارشناسان سياسي مصر از موافقت مشروط اخوان المسلمين و دولت مصر سخن به ميان آوردند.
خبرگزاري رويترز در
گزارشي پيرامون اين مساله چنين نوشت: تحليلگران معتقدند که جنبش اخوان المسلمين مصر
به خاطر بيم از
سرکوب و
نابودي از جانب مقام هاي اين کشور، از مقابله با انتخاب پسر مبارک به
جانشيني اش
در مصدر رياست جمهوري مصر، اجتناب خواهد کرد و به عنوان قدرتمندترين
حزب مخالف
کشور، ضمن حفظ چارچوب آزادي که دولت به آن داده است، در قالب تبليغات
انتخاباتي،
مبارزه و براي گسترش نفوذش در چارچوب يک دستور کار پويا و فعال اجتماعي
تلاش مي کند.
اين جنبش
تنها گروه مخالف مصري است که در انتخابات سال 2005م
1384)ه.
ش) موفق به کسب يک پنجم از کرسي هاي مجلس کشور شد، از توان بسيج صدها هزار
حامي منضبط
برخوردار است و چنانچه دست به اين کار بزند، حاميانش، احتمالا قادر به
ايجاد اخلال
در هرگونه برنامه اي براي انتقال آرام قدرت از مبارک 81 ساله به جمال
45
ساله هستند.
اما، مخالفت
با اين جانشيني، بهاي سنگيني براي اين جنبش
دارد.
به گفته
"يوشوا استاچر" استاديار علوم سياسي در دانشگاه "کنت استيت"،
اخوان
المسلمين مي داند که مخالفت با اين جانشيني، فايده اي عايدشان نمي کند. هر گونه
مخالفت آنها
با اين مساله، سرکوب و حبس و حتي خطر از بين رفتن موجوديت جنبش را به
دنبال دارد.
اين تحليل گران براي اثبات ادعاي خود به سخنان چند ماه قبل «محمد حبيب» معاون اول مرشد عام اخوان المسلمين پيرامون انتقال قدرت به رئيس جمهور آينده مصر، استناد مي كنند. محمد حبيب در گفتگو با رويترز گفته بود که اخوان المسلمين با برپايي اعتراض هاي خياباني، ريسک مقابله را به جان نمي خرد اما، با وجود پيش بيني تقلب و دستکاري، به مبارزه خود در انتخابات ادامه مي دهد. حبيب گفت: اگر ما بتوانيم مردم را برانگيزانيم و بسيج کنيم، مردم در پاي صندوق هاي راي حاضر خواهند شد و در نتيجه، امکان تقلب کاهش مي يابد. ما نمي توانيم به روند انتخابات پشت کنيم و بگوييم که اميدي نيست.
از نظر اين تحليلگران اخوان براي بقاي حيات و كسب جايگاه بهتر در انتخابات پارلماني آينده و فرار از سركوب ها و فشارها عليه خود ناگزير است تا با نامزدي جمال مبارك براي انتخابات رياست جمهوري 2011 موافقت كند. در صورت تحقق اين احتمال، اخوان خواهد توانست با بسيج توده ها كه توانايي هاي قابل توجهي در اين زمينه دارد، امتيازات فراواني را از جمال مبارك كه فاقد پشتوانه قوي مردمي است، به دست آورد. اما در مقابل اگر عمر سليمان رئيس اطلاعات كنوني مصر و از گزينه هاي احتمالي براي تصدي پست رياست جمهوري مصر قدرت را به دست گيرد، بار ديگر فشارها و سركوب هاي نظامي و امنيتي عليه اين گروه تشديد خواهد يافت و جو خفقان و سركوب بار ديگر بر اين جنبش سايه خواهد افكند.
اختلافات دروني جنبش
پس از وفات محمد هلال از اعضاي دفتر ارشاد طيف وابسته به اصلاح طلبان تلاش كردند كه «عصام العريان» را به عضويت دفتر ارشاد در آوردند كه اين امر با مخالفت طيف وابسته به محافظه كاران كه اكثريت اعضاي دفتر ارشاد را تشكيل مي دهند، روبه رو شد. مهدي عاكف رهبر اخوان المسلمين كه به لحاظ فكري گرايش بيشتري به نسل جديد اصلاح طلب اخوان دارد، از عضويت عصام العريان در دفتر ارشاد استقبال كرد اما اين امر با مخالفت شديد ساير اعضاي دفتر ارشاد به ويژه محمد حبيب معاون اول عاكف و محمود عزت دبير كل اخوان المسلمين روبه رو شد.
در پي بالاگرفتن اختلافات در نشستي كه در دفتر ارشاد برگزار شد، مهدي عاكف از سمت خود استعفا داد. اما ساعاتي بعد مهدي عاکف خبر استعفاي خود از رياست اخوان المسلمين را تكذيب نمود و در عين حال اعتراف كرد كه بين او با ديگر مقامات اين گروه اختلاف هايي وجود دارد.
عاکف اظهار داشت كه با واگذاري برخي اختيارات به محمد حبيب معاون اولش، در واقع بار مسئوليت ها را از دوش خود کاهش مي دهد. وي در اين باره گفته بود: اين موضوع کاملا طبيعي است که در صورت غيبت رئيس گروه، معاون اول در جايگاه او بنشيند. من هرگز برنامه هاي خود را تغيير نداده و تنها مسئوليت هايم را محدود كرده ام.
پس از فرو كش كردن
تنش ها در اخوان بار ديگر اختلافات بين اعضاي دفتر ارشاد جنبش اخوان المسلمين مصر
بر سر تعيين زمان برگزاري
انتخابات
داخلي در اين جنبش، تشديد يافت. اختلاف بين اعضاي دفتر ارشاد در نشست
اخير آنها به
حدي بود که اين اعضا تصميم گرفتند اختلاف بر سر مسئله انتخابات را به
مجلس شوراي
اخوان المسلمين واگذار
کنند.
اين اختلافات
بين اعضاي قديمي دفتر ارشاد که
سنتي فکر مي
کنند و چندان به تحولات جامعه توجه ندارند و گروه جوان تر که مايلند
همکاري
بيشتري با ساير احزاب مخالف دولت در مصر داشته باشند،
در جريان است.
هستند طيفهايي از
اخوان كه هنوز با رويكردهاي سياسي از ناحيه اخوان موافق نيستند و
بر ماهيت
اخلاقي و موعظهگرايانه جنبش تأكيد ميورزند. اينها بر اين باورند كه شيخ
حسنالبناء
بنيانگذار و نخستين مرشد اخوان با در نظر داشتن اهدافي غير سياسي اقدام
به ايجاد اين
جنبش كرده است و مرامنامه اخوان هم به ماهيت موعظهگرايانه اين گروه
مهر تأييد
زده است.
در تقابل با
اين ديدگاه عدهاي ديگر از رهبران اخوان نيز
هستند كه
مبارزات سياسي را البته از طرق مسالمتآميز از اساسيترين اصول اخوان
دانستهاند و
هماكنون نيز اين گروه خود را به نوعي اصلاحات بطئي و اجتماعي و تقابل
با سياستهاي
دولت مركزي پايبند ميداند.
از اين دو
جناح معمولا به جناحهاي
سنتگرا و
اصلاحطلب ياد ميكنند ولي با تمام اينها هيچگاه شكافهاي دروني اين
جنبش در حدي
نبوده است كه رهبري جنبش تصميم به استعفاء بگيرد. دولت مصر بر اختلافات
دروني اخوان
وقوف كامل دارد و معمولا به نفع جريان اول، يعني اخوانيون غير سياسي
گامهايي را
برداشته است، لذا بسياري بر اين باورند كه بازداشتهاي اخير تعدادي از
اعضاي اخوان
(كه پس از تهاجم رژيم صهيونيستي به نوار غزه چندين برابر شده است؛ بهگونهاي كه از
آن
زمان به بعد
بيش از 1500 تا 1700 نفر از اعضاي اين جنبش در بازداشت دولت مبارك
به سر
ميبرند) حركتي به سوي تقويت جريان غير سياسي اين گروه است و هدفي جز تضعيف
سياسيون
اخواني ندارد.
هر چند خبر
استعفاي شيخ عاكف از سوي برخي رهبران اين
جنبش رد شده
است ولي شواهد و قرايني در دست است كه نشان ميدهد كه اخوان هم اكنون
خود را براي
يك انتخابات دروني و انتخاب مرشد جديد آماده ميكند؛ انتخاباتي كه دولت
مصر قطعا در
برابر آن بيتفاوت نخواهد بود و تمام تلاشهاي خود را براي تأثيرگذاري
بر ساختارهاي
دروني اين جنبش به كار خواهد بست.
پس از اينکه مساله راه يافتن عصام العريان به دفتر ارشاد اخوان المسلمين شدت يافت، يوسف القرضاوي رهبر معنوني اخوان المسلمين دور کردن اصلاح طلبان از اين جنبش را «خيانت به دعوت و اين گروه و کل امت» دانست و اين مساله بر ميزان اختلافات داخلي اخوان المسلمين افزود.
"محمود
غزلان" عضو دفتر ارشاد جنبش اخوان المسلمين در اعتراض به اظهارات القرضاوي وي را به
دنباله
روي از جريان
سازي هاي مطبوعات و رسانه هاي تحت سلطه لائيک ها و دستگاه هاي امنيتي
متهم کرد.
غزلان از
القرضاوي به علت متهم کردن
دفتر ارشاد
به خيانت انتقاد کرد و گفت: تصور اين که القرضاوي چنين حرفي را زده باشد، حتي
درعالم خيال هم ممکن نيست.
وي افزود:
گروه اخوان المسلمين از هرگونه
اجتهاد مبتني
بر اصول شرعي و نه اجتهاد مبتني بر هوا و هوس هاي بشري که براي جلب
رضايت لائيک
ها و متنفران از اسلام است، استقبال مي کند.
غزلان خطاب
به
القرضاوي
گفت: اگر قرار بر دخالت بود، پس بايد درجهت طرفداري از اصول و ارزش ها
واخلاق و
تلاش براي خاموش کردن آتش فتنه دخالت مي کرديد.
وي افزود: آيا از
علامه اي
مانند شما عجيب نيست که کساني را همراهي کنيد که اوصاف و اصطلاحات و
القابي را با
هدف خوب جلوه دادن خود و خراب کردن چهره دشمنانشان ترويج مي کنند
.اين اولين
حمله
انتقادي در
نوع خود از سوي گروه اخوان المسلمين عليه القرضاوي بود که رهبر معنوي و
نماينده اين
گروه در جهان اسلامي به شمار مي رود.
در تاریـخ
اخوان
هیچگاه سابـقـه نداشته اسـت که مرشـد عام پیش از فوت از منصـب خود
کنـارهگیری
کند. حسن البنا، حسن الهضیبی، عمر التلمسانی، حامد ابوالنصر، مصطفی مشهور
و مأمون
الهضیبی، همگی تا پایان عمر مرشد اخوان ماندند. در بررسی استعفاي «مهدي عاكف» مرشد
عام اخوان المسلمين واختلافات موجود بين اعضاي اخوان المسلمين
تـوجـه به دو
نکـتـه اسـاسـی ضـروری مینماید:
1-
اخوان از
زمان آغاز به کار
خود پذیرفت
که شـاخـههایش در کشـورهـای مختلف هر یـک شرایط بومی خود را مد نظر
قرار دهند و
فقط در اصول کلی و تصمیمات استراتژیک تابع تشکیلات مرکزی باشند که
البته
نمایندگانی از شاخههای اخوان نیز در آن حضور دارند. اما گویی این روند در دو
دهه اخیر
سرعت بیشتری یافته اسـت و بومیسازی شاخهها در اولویت قرار گرفته است؛ به
گونهای که
مثلاً اردوغـان در مجـمـوع سیـاسـت نرمتری پیشه میکند حـال آنکـه
حـمـاس روش
برخورد قاطـعـانه را بــرگـزیـده است؛ که هر دو ناشی از شرایط پیرامونی
آنهاست. اما
در این مـیـان تشکـیلات مـصـر به دلـیـل رهـبـری همه شاخهها بـایـد به
شرایط بومی
در پرتو موقعیت بینالمللی خود تـوجـه میکرد. اما تقریباً در یکی دو
دهه اخیر نسل
جدید کم و بیش به این باور رسیده است که باید تشکیلات مصر توجه بیشتری
به شرایط
بومی خود مبذول دارد
.لذا طيف جديد
بر اين باورند كه اخوان بايد از حالت انزوا در آمده و همكاري بيشتري با ساير احزاب
مخالف داشته باشد و از تكروي در عرصه سياسي مصر پرهيز كند.
2- اختلاف
مـیـان نسل قـدیـم و جدید تقریباً
دامنگیر اکثر
شـاخـههای اخوان شده است به عـنـوان نـمـونه اختلاف میان ترابی و
بشیر در
سودان و یا اختلاف اربکان و اردوغان در ترکیه و نمونههای مشابه در
الجزایر،
اردن و...
اما گویی
اینک دامنه این اختلافات به تشکیلات مادر در
مصر نیز
کشیده شده است. باقیماندههای نسل نخست که دوران کودکی و نوجوانی خود را با
رهـبـران
بنیانگذار سـپری کردهاند قادر نیستند افکار نسل جـدیـد را پذیرا شوند.
برخي
تحليلگران و ناظران مدعي شده بودند كه اعضاي جماعت
اخوانالمسلمين از مواضع عاكف در حمايت از حزبالله و موضعگيري در برابر دولت مصر
انتقاد
كردهاند و همين امر باعث ايجاد اختلافات در داخل جماعت اخوانالمسلمين شده
است.
عاكف در
واكنش به اين ادعاها اعلام كرد كه موضع من در رابطه با حزب الله موضعي شريف است و
رضايت خداوند
نيز در اين است و همه اعضاي اخوانالمسلمين اين موضع را ستودهاند. زماني
كه موضع حمايت
از حزب الله
و مقاومت شريف لبنان را اعلام كردم اعضاي جماعت اخوان المسلمين دست مرا
گرفته و از
من خواستند كه در راه حق ثابت قدم باشم و هيچ كس با من در مورد اين
موضوع
مخالفتي نكرد.
وي همچنين از
تبليغات رسانهاي و بزرگنمائي اختلافات اعضاي گروه در
رسانههاي
وابسته به دولت مصر ابراز شگفتي كرد و گفت كه چرا دولت اينقدر به اين
موضوع توجه
دارد؟! دولت سعي دارد مردم را از توجه به حقيقت استبداد، شكست و جنايت
عليه جوانان
گروه اخوان المسلمين و بازداشت بيش از 320 عضو اين گروه منحرف كند.
رهبر اخوانالمسلمين مصر با كم اهميت خواندن اختلافات اخير بين اعضاي دفتر
ارشاد و
اعطاي بسياري از اختيارات به دكتر "محمد حبيب" معاون اول خود گفت: كساني
كه بدنبال
بزرگنمائي اين اختلافات هستند، مصلحت خود را در نابودي گروه
اخوانالمسلمين ميدانند.
وي در رابطه
با خبر استعفاي خود اظهار داشت: اخوان المسلمين
دائما در
موقعيت دشواري با رژيم قرار دارد و تعقيب امنيتي اعضاي اين گروه هرگز
متوقف
نميشود و من به دنبال آن هستم كه باري را كه بر دوشم سنگيني ميكند، كاهش دهم
بنابراين
انتخابات رهبري در زمان مقرر خود برگزار خواهد شد.
موضع گيري هاي بين المللي و منطقه اي
اخوان المسلمين كه خود را داعيه دار بزرگترين و تاثير گذارترين جنبش اسلامي معاصر مي داند، همواره در مسائل مختلف منطقه اي و بين المللي موضع گيري نموده كه در اينجا به برخي از مواضع اخير اين جنبش اشاره مي كنيم.
حوثي ها
اخوان المسلمين كه
همواره خواستار وحدت بين مسلمانان بوده است از پادشاه عربستان خواست جنگ با گروه
الحوثي يمن
را فورا متوقف کند.
«محمد مهدي
عاکف»با صدور بيانيه اي از عبدالله بن عبدالعزيز خواست به منظور جلوگيري از خونريزي
و قتل
غيرنظاميان
بيگناه جنگ در يمن را متوقف کند.
عاکف همچنين
از پادشاه عربستان
خواست براي
برگزاري نشستي بين طرفهاي درگير در يمن براي حل اختلافات به منظور حفظ
يکپارچگي اين
کشور، تلاش کند. اين بيانيه همچنين از همه علما و فقهاي جهان اسلام مي خواهد،
پادشاه
عربستان را
به توقف درگيري و خونريزي در مرزهاي يمن دعوت کنند.
رهبر اخوان
المسلمين مصر همچنين در گفت وگو با روزنامه
المصريون چاپ
قاهره ادعاي حمايت ايران از شيعيان الحوثي در يمن را رد
كرده و به
دفاع از ايران پرداخت.
گزارش گلدستون
محمد مهدي عاكف، رهبر اخوان المسلمين مصر در پيام هفتگياش با اشاره به اقدام اخير تشكيلات خودگردان فلسطين مبني بر درخواست تاخير در گزارش كميتهي حقيقت ياب سازمان ملل متحد در خصوص جنگ اخير رژيم صهيونيستي عليه غزه اظهار داشت: آنچه كه روي داده فصل جديدي از توطئهها عليه اعراب و مسلمانان است زيرا تشكيلاتي كه خود را نمايندهي مردم فلسطين ميداند تلاشهاي صدها سازمان و هزاران مبارز حقوق بشر در سراسر جهان را كه براي تهيهي پروندهها جهت محكوم كردن صهيونيستها تلاش كرده بودند و توانستند راي اكثريت شوراي حقوق بشر را به سود اين گزارش جلب كنند و ضمن مقاومت در برابراعمال فشارهاي صهيونيستها و آمريكا به محاكمهي جنايتكاران جنگي اسراييلي نزديك شوند، به هدر داد. تشكيلات خودگردان فلسطين كاري كرد كه آمريكاييها و صهيونيستها از انجام آن ناتوان بودند و با اين درخواست گناه آلود بار ديگر مردم فلسطين را قرباني كرد.
لازم به ذكر است كه
اخوان همواره حمايت خود را از حماس ابراز داشته و تشكيلات خودگردان فلسطين به رهبري
عباس را نماينده مردم فلسطين نمي داند.
تهاجم صهيونيست ها به مسجد الاقصي
در پي تهاجم اخير
صهيونيست ها به مسجد الاقصي، اخوان المسلمين مصر در پايگاه خبري خود، مسلمانان را
به آغاز انتفاضه جديد
عليه
صهيونيستها و در حمايت از مسجدالاقصي فراخواند.
اخوان
المسلمين در بيانيه
خود كه در
اين ارتباط صادر شد از امت عرب و مسلمان خواست تا براي ايستادگي
مقابل
صهيونيستها و قرارگرفتن در كنار فلسطينيها و مقدسات آنان به پا خيزند.
در اين
بيانيه تاكيد شده است كه دولتها و سازمانهاي
اسلامي و
عربي بايد با اتحاد و قطع ارتباط سياسي، تجاري و اقتصادي خود با رژيم
صهيونيستي از
هر طريقي از مقاومت فلسطين حمايت كنند.
انتخابات و انرژي هسته اي ايران
"محمد مهدي عاكف" رهبر گروه اخوانالمسلمين مصر، حضور گسترده مردم ايران در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و پيروزي محمود احمدي نژاد در اين انتخابات را تبريك گفت. وي مشاركت گسترده مردم ايران را راي به راه و سياستهاي احمدي نژاد دانست و گفت: مردم ايران در اين انتخابات بر پايبندي به اصول خود و حمايت از مسئله فلسطين در برابر رژيم صهيونيستي تاكيد كردند.
همچنين رهبر اخوان المسلمين كه همواره از برنامه صلح آميز هسته اي ايران حمايت كرده است، حمايت اين جنبش از ايران را در صورت هرگونه تعرض احتمالي به جمهوري اسلامي امري کاملا طبيعي دانست و تاکيد کرد که جاي هيچ پرسشي دراين باره وجود ندارد.
بيوگرافي اعضاي دفتر ارشاد و ساير رهبران برجسته اخوان
در اين قسمت به طور خلاصه به زندگي نامه و برخي از مهمترين فعاليت هاي اعضاي دفتر ارشاد كه عالي ترين مقام اجرايي گروه اخوان المسلمين به شمار مي رود، و همچنين رهبران سازمان بين المللي اخوان المسلمين و برخي ديگر از چهره هاي برجسته اين جماعت، اشاره مي كنيم.
محمد مهدي عاكف
مهدي عاكف هفتمين مرشد عام گروه اخوان المسلمين است كه پس از وفات مامون الهضيبي مرشد عام سابق جماعت در ژانويه 2004 عهده دار اين سمت شده است.
عاكف در سال 1928در دقهليه مصر به دنيا آمد و در 1940با جماعت اخوان المسلمين آشنا شد و به عضويت اين گروه درآمد. عاكف در آگوست 1954 دستگير و در سال 1974 و در دوران انور سادات از زندان آزاد شد. وي در سال 1987 به عضويت دفتر ارشاد در آمد . عاكف در همين سال از حوزه انتخابي شرق قاهره به مجلس ملي مصر راه يافت. وي در 1996 در قضيه معروف به «سلسبيل» به همراه چند نفر ديگر از رهبران اخوان المسلمين دستگير شد. عاكف به اتهام رهبري سازمان بين المللي اخوان المسلمين سه سال را در زندان سپري كرد و بالاخره در سال 1999از زندان آزاد شد.
محمد حبيب
محمد حبيب معاون اول مرشد عام اخوان المسلمين و استاد دانشكده علوم، بخش زمين شناسي دانشگاه اسيوط و داراي شش فرزند است.
عبد المنعم أبو الفتوح
«عبدالمنعم ابوالفتوح» دبيركل اتحاديه پزشكان عرب و عضو دفتر ارشاد گروه اخوان المسلمين مصر است كه در سال 1951 چشم به جهان گشود.
ابوالفتوح با امتياز بسيار عالي از دانشكده پزشكي دانشگاه قاهره فارغ التحصيل شد. وي در دهه هفتاد قرن گذشته از فعالان دانشجويي بود كه به همراه عده اي ديگر نظير عصام العريان و ابراهيم الزعفراني امكان ورود اعضاي گروه هاي اسلامي ديگر به بخش هاي مختلف تشكيلات سازماني اخوان المسلمين را فراهم كرد. ابولفتوح اكنون به يكي از بزرگترين رهبران اخوان المسلمين تبديل شده است.
وي همچنين داراي ليسانس حقوق از دانشگاه قاهره و فوق ليسانس مديريت بيمارستان ها از دانشكده بازرگاني دانشگاه حلوان است. ابوالفتوح به عنوان يكي از رهبران اخوان المسلمين معتقد است كه انديشه اخوان المسلمين با اصول و مباني دموكراسي سازگاري و همخواني دارد.
عبدالمنعم ابوالفتوح در ميان گروه هاي سياسي و بسياري از افراد اخوان المسلمين به جرات و شجاعت در مخالفت با حكومت مصر معروف است. وي نسبت به ساير اعضاي اخوان تساهل و تسامح بيشتري با احزاب مخالف دارد. برخي او را از نسل اصلاح طلب اخوان المسلمين مي دانند.
وي يك بار و زماني كه منصب رياست اتحاديه دانشجويان دانشگاه قاهره را بر عهده داشت در مناظره اي با سادات رئيس جمهور وقت مصر، اطرافيانش را منافق ناميد و سادات را متهم كرد كه از سخنراني شيخ محمد الغزالي ممانعت مي كند و دانشجويان مخالف را دستگير مي كند. اين سخنان ابوالفتوح خشم سادات را برانگيخت و دستور به توقف سخنان وي كرد و از او خواست كه احترام خود را نگه دارد.
وي در سال 1981 دستگير و در دادگاه نظامي اعضاي جماعت اخوان المسلمين محاكمه و در سال 1996 به 5 سال زندان محكوم شد. ابوالفتوح قبل از زندان سمت دستيار دبيركل اتحاديه پزشكان عرب را بر عهده داشت و پس از خروج از زندان در انتخابات اخير اتحاديه پزشكان عرب توانست با كسب بيشترين آراء دبيركلي اتحاديه پزشكان عرب را به خود اختصاص دهد. پس از تجاوز رژيم صهيونيستي به غزه ابوالفتوح در اعتراض به سياست هاي حسني مبارك دستگير شد و هم اكنون به همراه تندي چند از رهبران و اعضاي اين گروه در زندان هاي مبارك به سر مي برد.
محمود عزت
دكتر «محمود عزت ابراهيم» در 13 آگوست 1944 در قاهره چشم به جهان گشود. وي اكنون عضو مكتب ارشاد و دبيركل گروه اخوان المسلمين و استاد دانشكده پزشكي دانشگاه الزقازيق، متاهل و داراي پنج فرزند است.
وي در سال 1975 ديپلم پزشكي و در سال 1980 ليسانس اين رشته و در سال 1985 دكتراي خود در رشته پزشكي را از دانشگاه الزقازيق بدست آورد.
محمود عزت در سال 1965 دستگير و ده سال را در زندان گذراند. وي نيز به همراه خيرت الشاطر در قضيه معروف به سلسبيل دستگير و شش ماه را در زندان به سر برد و در ماه مي سال 1993 از زندان آزاد شد. در سال 1995 به دليل مشاركت در انتخابات مجلس شوراي اخوان المسلمين و انتخاب وي به عنوان عضو دفتر ارشاد، به پنج سال زندان محكوم و سرانجام در سال 2000 آزاد شد. محود عزت در دوم ژانويه 2008 به علت شركت در تظاهرات در اعتراض به تهاجم رژيم صهيونيستي به نوار غزه دستگير شد.
وي پژوهش هايي در زمينه بيماري هاي واگيردار و فعاليت ها و مطالعاتي نيز در زمينه عفونت هاي بيمارستاني در مصر و انگليس انجام داده است.
خيرت الشاطر
به زندگي نامه و فعاليت هاي الشاطر در متن گزارش اشاره شده است.
محمد عبد الله الخطيب
شيخ محمد عبدالله الخطيب در 26 فوريه 1929 در طهطا استان سوهاج در خانواده اي كه به اخلاق عمومي و ادب اهميت زيادي مي داد، به دنيا آمد. شيخ خطيب اكنون عضو دفتر ارشاد و مسئول بخش دعوت و تبليغ جماعت اخوان المسلمين است.
وي در سنين كودكي قرآن را حفظ نمود و
در يكي از مراكز ديني وابسته به الازهر مشغول به تحصيل شد. الخطيب مراحل تحصيلي را
يكي پس از ديگري طي نمود و سرانجام توانست از دانشكده زبان عربي الازهر اجازه تدريس
را به دست آورد.الخطيب پس از آن در وزارت اوقاف مصر به كار امامت و سخنراني مشغول
گرديد. الخطيب در سال 1965 در تهاجم گسترده جمال عبدالناصر عليه اخوان المسلمين
دستگير و محكوم به ده سال زندان شد. وي پس از آزادي از زندان امام جماعت مسجد
خورشيد در شبرا شد.
سپس در دفتر فني نشر دعوت اسلامي
وابسته به وزارت اوقاف مصر مشغول به فعاليت شد و پس از آن از طرف وزارت اوقاف مصر
روانه ليبي گرديد و در وزارت اوقاف ليبي مسئوليت بخش فتاوا را به عهده گرفت. مدت
فعاليت وي در ليبي يك سال و نيم به طول انجاميد. الخطيب بار ديگر به مصر بازگشت و
اين بار با وزارت امور اسلامي و اوقاف كشور امارات قرار داد منعقد نمود و رياست بخش
فتاوا در اين وازرتخانه را به عهده گرفت و نزديك به هفت سال به فعاليت خود در اين
كشور ادامه داد. الخطيب چيزي در حدود 40 تاليف علمي در زمينه مسائل ديني دارد و
مقالات و فتاواي وي در بسياري از مجلات اسلامي منتشر مي شود.
منزل وي به روي مريدين و مقلدين وي هميشه باز بوده و روزانه و از طريق تلفن شخصي خود به تمامي سوالات كساني كه با وي تماس مي گيرند، پاسخ مي دهد.
محمد بديع
محمد بديع بر اساس دانشنامه علمي عربي كه هيات اطلاعات مصري در سال 1999 منتشر كرده است، يكي از صد دانشمند برجسته عربي است. بديع بنيانگذار مركز عالي دامپزشكي جمهوري عربي يمن و عضو دفتر ارشاد جماعت اخوان المسلمين مصر از سال 1993 است كه در اگوست 1943 در محله الكبري مصر به دنيا آمد.
وي اكنون استاد مدعو بخش پاتولوژي (آسيب شناسي) دانشكده دامپزشكي دانشگاه بني سويف است. محمد بديع دو دوره دبيركل اتحاديه دامپزشكان بوده است. وي در سال 1965 به همراه سيد قطب و جمعي ديگر از اعضاي اخوان المسلمين دستگير و به پانزده سال زندان محكوم شد و پس از گذشت 9 سال در 1974 از زندان آزاد شد. بديع همچنين سال 1999در قضيه معروف به «اتحاديه ها» در دادگاه نظامي مصر محكوم به پنج سال زندان شد و نزديك به چهار سال را در زندان سپري كرد و بالاخره در سال 2003 از زندان آزاد شد.
محمد علي بشر
دكتر محمد علي بشر در سال 1951 در استان المنوفيه به دنيا آمد و در دانشكده مهندسي دانشگاه المنوفيه بخش مهندسي برق سمت استادياري را بر عهده داشت. محمد علي بشر در سال 1979 به اخوان المسلمين پيوست. وي دكتراي خود در مهندسي برق را در سال 1984 از ايالت كلورادو ايالات متحده آمريكا گرفت. محمد علي بشر نيز در سال 1999 در ماجرايي كه به «قضيه اتحاديه ها» معروف شد، در دادگاه نظامي به اتهام وابستگي به اخوان المسلمين به سه سال زندان محكوم گرديد.
وي كه عضو دفتر ارشاد جماعت اخوان المسلمين است هم اكنون به همره خيرت الشاطر و حسن مالك در زندان هاي نظام مبارك به سر مي برد.
محمد مرسي
محمد مرسي عضو دفتر ارشاد اخوان المسلمين و يكي از رهبران سياسي اين گروه است. وي در سال 2000 به عضويت مجلس ملي مصر درآمد و در آن زمان سخنگوي رسمي اقليت پارلماني اخوان را بر عهده داشت. مرسي در آخرين انتخابات مجلس ملي در سال 2005 بيشترين آراء را به خود اختصاص داد و با اختلاف بسيار زيادي نسبت به نزديكترين رقيب خود از حزب حاكم، از وي پيشي گرفت اما نظام حاكم مصر عليه وي دست به توطئه زد و پيروزي رقيب وي را اعلام كرد.
محمد مرسي از فعالان اعضاي مجلس ملي بود و صاحب معروفترين استيضاح مجلس ملي در حادثه قطار صعيد است كه در آن حكومت را به سستي در انجام وظايف خود محكوم كرد. محمد مرسي هم اكنون رياست بخش مهندسي مواد دانشكده مهندسي دانشگاه الزقازيق را بر عهده دارد.
إبراهيم منير
«ابراهيم منير» عضو دفتر ارشاد جماعت اخوان المسلمين و دبير كل سازمان بين المللي اخوان المسلمين و سخنگوي اين جنبش در اروپا و ناظر كل پايگاه اطلاع رساني «پيام اخوان» و مقيم لندن است. ابراهيم منير يكي از اعضاي موسس مجمع وحدت اسلامي در لندن است كه در سال 1937 در مصر به دنيا آمد. منير در قضيه احياي سازمان اخوان المسلمين در سال 1965 و در زماني كه 28 سال بيشتر سن نداشت، محكوم به 10 سال زندان شد.
جمعة أمين
دكتر «جمعه امين عبدالعزيز» يكي از مهمترين متفكران اخوان المسلمين و تاريخ نگار رسمي اين جنبش است كه داراي تزهاي سياسي بسيار زياد و تاليفات فراواني نظير «تاريخ جماعت اخوان المسلمين» است كه تنها كتاب مورود وثوق جماعت درباره تاريخ اخوان در مصر است. وي در 1934 در استان بني سويف واقع در صعيد مصر به دنيا آمد. وي در سال 1951 به اخوان المسلمين پيوست و از سال 1995 تا كنون به عضويت دفتر ارشاد درآمده است.
محمود غزلان
استاد دكتر «محمود سيد عبدالله غزلان» عضو دفتر ارشاد گروه اخوان المسلمين و استاد دانشكده كشاورزي دانشگاه الزقازيق است. همسر وي «فاطمه الشاطر» خواهر خيرت الشاطر معاون دوم مرشد عام گروه اخوان المسلمين است و داراي چهار فرزند مي باشد. غزلان دبير كل سابق جماعت اخوان المسلمين است كه تا قبل از دستگيري وي در سال 2001 و ارجاع وي به دادگاه نظامي، در سمت خود به فعاليت ادمه داد. غزلان در ماجرايي كه به "قضيه اساتيد دانشگاه" معروف شد روانه دادگاه نظامي و به پنج سال زندان محكوم گرديد و در سال 2005 پس از سپري كردن سه چهارم مدت زندان، آزاد شد. غزلان بار ديگر در 12 مارس 2007 دستگير و مدت هشت ماه را در زندان سپري كرد.
محمود حسين
محمود حسين عضو دفتر ارشاد جماعت اخوان المسلمين است. وي فردي دانشگاهي و استاد دانشكده مهندسي دانشگاه اسيوط مي باشد كه تاكنون چندين بار دستگير شده است.
رشاد بيومي
«رشاد بيومي» عضو دفتر ارشاد گروه اخوان المسلمين و مسئول بخش دانشجويان اخوان و معاون اتحاديه دانشگاهيان مصر و استاد مدعو بخش زمين شناسي دانشكده علوم دانشگاه قاهره است.
لاشين أبو شنب
«استاد لاشين علي عبدالله شنب» در 1927 در شبين الكوم استان المنوفيه به دنيا آمد. وي عضو دفتر ارشاد گروه اخوان المسلمين و استاد زبان عربي و دانش آموخته الازهر است كه به عنوان استاد زبان عربي در كويت و عربستان سعودي تدريس كرده است. ابوشنب در سال 1941 به اخوان المسلمين پيوست.
وي براي اشتغال در دانشگاه امام محمد بن سعود به عربستان مسافرت نمود و پنج سال از دوران حيات خود را در آنجا گذراند.
صبري عرفة
«صبري عرفه الكومي» عضو دفتر ارشاد گروه اخوان المسلمين و دبير سابق سازمان بين المللي اخوان المسلمين است كه در سال 1930 در دقهليه به دنيا آمد. صبري عرفه به همراه شش نفر ديگر كه در بين آنها سيد قطب نيز حضور داشت در قضيه احياي سازمان اخوان المسلمين در سال 1965 محكوم به اعدام شد و سپس راي دادگاه عليه وي به حبس ابد تقليل يافت.
حسن مالك
حسن مالك در اگوست 1958 در قصر العيني قاهره در خانواده اي مبارز به دنيا آمد و در سنين كودكي قرآن كريم را به طور كامل حفظ كرد. پدرش تاجر بود و همين باعث شد كه حسن مالك بسيار زود و در سنين جواني وارد كسب و كار شود و به همراه برادرش كارخانه ريسندگي و بافندگي كارخانه مالك را از پدرش به ارث برد. حسن مالك دانش آموخته دانشكده تجارت دانشگاه اسكندريه است كه به رياست انجمن سرمايه داران ترك در مصر انتخاب شد چرا كه از فعالان توسعه تجاري تركيه به شمار مي رود. پس از دستگيري وي توسط نيروهاي امنيتي مصر سفير تركيه در مصر به محمد رشيد وزير صنايع و بازرگاني اين كشور اعتراض كرد. مالك جزو پيشگامان عرصه كامپيوتر و جزو اولين كساني بود كه كامپيوتر را وارد مصر كرد.
يوسف ندا
به زندگي نامه و فعاليت هاي يوسف ندا در متن گزارش اشاره شده است.
كمال الهلباوي
دكتر كمال توفيق الهلباوي سخنگوي سابق سازمان بين المللي اخوان المسلمين در غرب و بنيانگذار انجمن اسلامي در انگليس و نويسنده مصري است كه در سال 1939 دراين كشور به دنيا آمد. متاهل و داراي چهار فرزند و چهار نوه است. دانش آموخته دانشگاه امريكايي قاهره در رشته مديريت كار در سال 1971 و دانش آموخته ادبيات در سال 1960 مي باشد. وي متخصص مطالعات استراتژيك است كه كتاب هايي نظير «سياست هاي آمريكا در خاورميانه» را نيز به رشته تحرير در آورده است. وي اكنون رياست شوراي مديريت مركز اسلامي سرمايه گذاري در انگليس را بر عهده دارد.
عصام العريان
عصام العريان در سال 1954 در استان الجيزه به دنيا آمد و اكنون نيز مسئول دفتر سياسي گروه اخوان المسلمين مصر است. عصام العريان ديپلم پزشكي و جراحي خود را از دانشكده پزشكي قصر العين قاهره با امتياز بسيار عالي به دست آورد. تخصص وي در بيماري هاي خوني و روانپزشكي است. العريان پس از آن فوق ليسانس آسيب شناسي را كسب نمود و پس از آن رساله دكتراي خود در رشته پزشكي در دانشگاه قاهره را به تصويب رساند اما به دليل بازداشت هاي پي در پي و فشارهاي امنيتي تاكنون نتوانسته است از رساله دكتراي خود دفاع كند. العريان همچنين داراي ليسانس حقوق از دانشگاه قاهره و ليسانس ادبيات بخش تاريخ از دانشگاه قاهره و ليسانس شريعت و حقوق از دانشگاه الازهر است. وي همچنين داراي مدرك عالي در شريعت اسلامي از دانشگاه الازهر است. وي به لحاظ فكري به طيف اصلاح طلبان اخوان المسلمين وابسته است.
عصام العريان همچنين داراي گرايش هاي صوفي مابانه است به گونه اي كه در سال 2006 و در زماني كه در زندان به سر مي برد همه روزه پس از نماز مغرب به شرح كتاب حكم ابن عطاالله السكندري از عرفا و صوفيان مصر مي پرداخت. عصام العريان براي اولين بار در ابتداي سال 1981 دستگير و تا سال 1982 در زندان به سر برد. وي همچنين در ژانويه 1995 به علت وابستگي به گروه اخوان المسلمين در دادگاه نظامي به پنج سال زندان محكوم شد. پس از آن نيز عصام العريان چندين بار ديگر دستگير و سپس آزاد شده است.
102191 - 88/10/02
منابع در دفتر موسسه آفران موجود است.
|
مطالب دیگر در این بخش | تاریخ انتشار |
قذافی رهبر سر به هوای لیبی؛ با امید مردمانش بر سر کار آمد و طغیان کرد |
۱۳۹۵/۸/۲ |
۱۳۹۵/۶/۱۷ |
|
۱۳۹۵/۵/۲۴ |
|
۱۳۹۵/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۵/۲/۶ |
|
۱۳۹۵/۱/۲۵ |
|
۱۳۹۴/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۹۴/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۴/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۴/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۴/۹/۹ |
|
۱۳۹۴/۸/۱۴ |
|
۱۳۹۴/۷/۲۷ |
|
۱۳۹۴/۷/۱۴ |
|
۱۳۹۴/۶/۲۱ |
|
تشکیل گروه ۵+۳؛ ترفند جدید کشورهای غربی برای مداخله نظامی در لیبی |
۱۳۹۴/۵/۱۳ |
اوباما و آفریقا؛ سفری برای جبران عقبماندگی تجاری در مقابل چین |
۱۳۹۴/۵/۱۳ |
۱۳۹۴/۴/۲۲ |
|
۱۳۹۴/۴/۸ |
|
۱۳۹۴/۴/۸ |
|
۱۳۹۴/۴/۷ |
|
۱۳۹۴/۴/۱ |
|
۱۳۹۴/۳/۲۰ |
|
واشنگتن پست: لیبی به پایگاه داعش در لیبی علیه آفریقا تبدیل میشود |
۱۳۹۴/۳/۲۰ |
۱۳۹۴/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۴/۳/۵ |
|
۱۳۹۴/۳/۴ |
|
۱۳۹۴/۳/۳ |
|
۱۳۹۴/۲/۲۹ |
|
۱۳۹۴/۲/۲۲ |
|
۱۳۹۴/۲/۲۰ |
|
۱۳۹۴/۲/۲ |
|
۱۳۹۴/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۴/۱/۲۶ |
|
۱۳۹۴/۱/۲۲ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۲۳ |
|
از رقابتهای پنهانی مصر و عربستان تا جای خالی فلسطین در طرح دفاع مشترک عربی |
۱۳۹۳/۱۲/۲۰ |
۱۳۹۳/۱۲/۱۹ |
|
پس از سوریه و عراق آیا اکنون نوبت نابودی ارتش مصر رسیده است؟ |
۱۳۹۳/۱۲/۱۷ |
۱۳۹۳/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۱۲/۱۱ |
|
«بهار داعش» در شمال آفریقا؛غرب، بزرگترین برنده جنگ در آفریقاست |
۱۳۹۳/۱۲/۲ |
۱۳۹۳/۱۱/۲۶ |
|
۱۳۹۳/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۱۱/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۱۱/۱ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۹ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۷ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۱۴ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۱۰ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۷ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۶ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۶ |
|
۱۳۹۳/۱۰/۶ |
|
۱۳۹۳/۹/۲۳ |
|
۱۳۹۳/۹/۲۳ |
|
۱۳۹۳/۹/۱۶ |
|
۱۳۹۳/۹/۱۵ |
|
انتقاد آفریقای جنوبی از اقدامات رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی |
۱۳۹۳/۹/۹ |
۱۳۹۳/۹/۵ |
|
۱۳۹۳/۹/۲ |
|
عربستان ۲ میلیارد پوند در پروژه توسعه منطقه کانال سوئز سرمایه گذاری میکند |
۱۳۹۳/۹/۲ |
۱۳۹۳/۷/۲۹ |
|
هشدارکارشناسان درباره حمایت های مالی عربستان از افراطی گری در آفریقا |
۱۳۹۳/۷/۱۴ |
۱۳۹۳/۷/۱۴ |
|
۱۳۹۳/۷/۱۴ |
|
۱۳۹۳/۷/۶ |
|
۱۳۹۳/۷/۱ |
|
۱۳۹۳/۶/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۶/۲۴ |
|
۱۳۹۳/۶/۱۶ |
|
۱۳۹۳/۶/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۶/۳ |
|
۱۳۹۳/۵/۲۵ |
|
خلع سلاح مقاومت، بدون خلع سلاح هستهای رژیم صهیونیستی پذیرفته نیست |
۱۳۹۳/۵/۱۹ |
۱۳۹۳/۵/۱۸ |
|
۱۳۹۳/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۵/۵ |
|
۱۳۹۳/۵/۴ |
|
تظاهرات ضدصهیونیستی هزاران الجزایری به درگیری با پلیس منجر شد |
۱۳۹۳/۴/۳۰ |
۱۳۹۳/۴/۳۰ |
|
۱۳۹۳/۴/۲۴ |
|
۱۳۹۳/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۳/۴/۱۷ |
|
۱۳۹۳/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۳/۱۱ |
|
۱۳۹۳/۳/۴ |
|
۱۳۹۳/۲/۲۹ |
|
۱۳۹۳/۲/۲۲ |
|
۱۳۹۳/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۳/۱/۲۶ |
|
۱۳۹۳/۱/۱۸ |
|
۱۳۹۳/۱/۱۵ |
|
آفریقا از جنگ داخلی در سودان جنوبی تا نسل کشی مسلمانان در آفریقای مرکزی |
۱۳۹۳/۱/۱۰ |
۱۳۹۲/۱۱/۶ |
|
۱۳۹۲/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۹۲/۱۰/۲۳ |
|
احضار رئیس دفتر حفاظت منافع ایران در مصر و نقش «بندر بن سلطان» |
۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
رفراندوم قانون اساسی؛ ترفندی برای مشروعیت بخشیدن به کودتا علیه مرسی |
۱۳۹۲/۱۰/۷ |
۱۳۹۲/۱۰/۴ |
|
کناره گیری رابرت موگابه از قدرت؛ تاثیر از ماندلا یا تضعیف جایگاه؟ |
۱۳۹۲/۱۰/۳ |
۱۳۹۲/۹/۲۵ |
|
۱۳۹۲/۹/۲۴ |
|
۱۳۹۲/۹/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۹/۱۷ |
|
۱۳۹۲/۹/۱۲ |
|
۱۳۹۲/۹/۱۰ |
|
۱۳۹۲/۹/۶ |
|
۱۳۹۲/۸/۲۷ |
|
۱۳۹۲/۸/۲۱ |
|
۱۳۹۲/۸/۲۰ |
|
۱۳۹۲/۸/۱۵ |
|
۱۳۹۲/۸/۱۴ |
|
۱۳۹۲/۸/۱۳ |
|
هویت اسلامی، منصب وزیر دفاع و سیستم انتخاباتی چالشهای قانون اساسی مصر |
۱۳۹۲/۸/۶ |
۱۳۹۲/۷/۳۰ |
|
۱۳۹۲/۷/۱۶ |
|
۱۳۹۲/۷/۱۰ |
|
۱۳۹۲/۷/۹ |
|
۱۳۹۲/۷/۸ |
|
۱۳۹۲/۷/۲ |
|
۱۳۹۲/۷/۱ |
|
۱۳۹۲/۶/۲۵ |
|
۱۳۹۲/۶/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۶/۱۸ |
|
۱۳۹۲/۶/۱۷ |
|
۱۳۹۲/۶/۹ |
|
۱۳۹۲/۶/۶ |
|
۱۳۹۲/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۸ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۷ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۶ |
|
۱۳۹۲/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۲/۵/۱۴ |
|
۱۳۹۲/۵/۱۳ |
|
۱۳۹۲/۵/۹ |
|
۱۳۹۲/۵/۶ |
|
۱۳۹۲/۴/۳۰ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۶ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۵ |
|
۱۳۹۲/۴/۲۳ |
|
۱۳۹۲/۴/۱۹ |
|
مقایسهای بین دو اتحاد؛ از وفای ایرانیان به اسد تا خیانت شیوخ عرب به مرسی |
۱۳۹۲/۴/۱۷ |
۱۳۹۲/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۲/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۲/۴/۱۰ |
|
۱۳۹۲/۴/۵ |
|
۱۳۹۲/۴/۴ |
|
۱۳۹۲/۴/۲ |
|
۱۳۹۲/۴/۱ |
|
«نلسون ماندلا» از مبارزه با آپارتاید تا دست و پنجه نرم کردن با بیماری |
۱۳۹۲/۳/۲۰ |
۱۳۹۲/۳/۵ |
|
۱۳۹۲/۲/۲۹ |
|
۱۳۹۲/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۲/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۲/۲/۱۰ |
|
۱۳۹۲/۲/۲ |
|
۱۳۹۲/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۲/۱/۲۶ |
|
۱۳۹۲/۱/۲۴ |
|
۱۳۹۲/۱/۲۰ |
|
۱۳۹۲/۱/۱۷ |
|
تونس در سال ۹۱؛ تداوم تنشهای سیاسی و سقوط اولین دولت پس از انقلاب |
۱۳۹۲/۱/۷ |
۱۳۹۱/۱۲/۲۷ |
|
مصر در سال ۹۱؛ از تصویب همهپرسی قانون اساسی تا درگیریهای خیابانی |
۱۳۹۱/۱۲/۲۶ |
۱۳۹۱/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۲۱ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۱۲/۱ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۲۹ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۱۴ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۳ |
|
۱۳۹۱/۱۱/۱ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۲۶ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۱۷ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۳ |
|
۱۳۹۱/۱۰/۲ |
|
۱۳۹۱/۹/۲۵ |
|
۱۳۹۱/۹/۲۲ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۸ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۵ |
|
۱۳۹۱/۹/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۹/۸ |
|
۱۳۹۱/۸/۳۰ |
|
۱۳۹۱/۸/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۸/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۸/۱۵ |
|
۱۳۹۱/۸/۱۰ |
|
۱۳۹۱/۸/۹ |
|
۱۳۹۱/۸/۸ |
|
۱۳۹۱/۸/۶ |
|
۱۳۹۱/۸/۳ |
|
الجزایر؛ کشوری جوان که سیاستمدارانی سالخورده بر آن فرمانروایی میکنند |
۱۳۹۱/۷/۳۰ |
۱۳۹۱/۷/۲۵ |
|
چرا تونس جرم شمردن عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را تصویب نمیکند؟ |
۱۳۹۱/۷/۲۳ |
۱۳۹۱/۷/۱۹ |
|
۱۳۹۱/۷/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۷/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۷/۱۰ |
|
۱۳۹۱/۷/۸ |
|
۱۳۹۱/۷/۳ |
|
۱۳۹۱/۷/۱ |
|
۱۳۹۱/۶/۲۹ |
|
۱۳۹۱/۶/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۶/۱۹ |
|
۱۳۹۱/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۱/۶/۵ |
|
۱۳۹۱/۵/۱۸ |
|
۱۳۹۱/۵/۱۴ |
|
۱۳۹۱/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۱/۵/۹ |
|
آفريقا براي جلوگيري از سرقت سرمايه هاي خود بايد زيرساختهاي اقتصادي اش را تقويت کند |
۱۳۹۱/۵/۸ |
۱۳۹۱/۵/۷ |
|
۱۳۹۱/۵/۴ |
|
۱۳۹۱/۵/۲ |
|
۱۳۹۱/۵/۱ |
|
۱۳۹۱/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۴/۲۶ |
|
۱۳۹۱/۴/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۲ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۱/۴/۱۰ |
|
۱۳۹۱/۴/۴ |
|
۱۳۹۱/۴/۳ |
|
۱۳۹۱/۳/۳۱ |
|
۱۳۹۱/۳/۳۰ |
|
۱۳۹۱/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۱/۳/۲۲ |
|
انقلاب جاوید و قدرتمند ایران باید الگوی انقلابهای عربی باشد |
۱۳۹۱/۳/۲۱ |
۱۳۹۱/۳/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۳/۱۷ |
|
۱۳۹۱/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۱/۳/۹ |
|
۱۳۹۱/۳/۸ |
|
۱۳۹۱/۳/۸ |
|
۱۳۹۱/۳/۷ |
|
۱۳۹۱/۳/۳ |
|
۱۳۹۱/۳/۲ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۱/۲/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۲/۱۹ |
|
شورای عالی نظامی،اخوان المسلمون و احتمال تکرار سناریوی سال 1954 |
۱۳۹۱/۲/۱۸ |
۱۳۹۱/۲/۱۷ |
|
۱۳۹۱/۲/۱۶ |
|
۱۳۹۱/۲/۱۱ |
|
بهرهبرداری صهیونیستی از منازعات منطقهای و مناقشات دو جانبه- سودان |
۱۳۹۱/۲/۹ |
۱۳۹۱/۲/۵ |
|
۱۳۹۱/۲/۴ |
|
عقب نشيني سودان جنوبي از منطقه "هجليج" اقدامي واقعي يا تاكتيكي |
۱۳۹۱/۲/۲ |
۱۳۹۱/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۱/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۱/۱/۲۸ |
|
تجاوز سودان جنوبی به سودان با تحریک رژیم صهیونیستی صورت گرفت |
۱۳۹۱/۱/۲۷ |
۱۳۹۱/۱/۲۲ |
|
۱۳۹۱/۱/۲۰ |
|
۱۳۹۱/۱/۱۹ |
|
"خیرت الشاطر"، نامزد اخوان المسلمون برای انتحابات ریاست جمهوری مصر کیست؟ |
۱۳۹۱/۱/۱۵ |
۱۳۹۱/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۱/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۵ |
|
اسرار جدیدی از پرونده فعالیت سازمانهای خارجی در مصر برملا شد |
۱۳۹۰/۱۲/۱۴ |
۱۳۹۰/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۹ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۱۲/۱ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۲۵ |
|
افشای تلگراف محرمانه سفیر آمریکا با طنطاوی درباره جانشینی مبارک |
۱۳۹۰/۱۱/۲۴ |
۱۳۹۰/۱۱/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱۱/۵ |
|
"سعدالکتانی" کاندیدای اخوان برای ریاست پارلمان مصر را بهتر بشناسیم |
۱۳۹۰/۱۱/۱ |
۱۳۹۰/۱۰/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۱۳ |
|
البرادعی: قانوناساسی مصر در حد قانون اساسی بورکینافاسو هم نیست |
۱۳۹۰/۱۰/۱۲ |
۱۳۹۰/۱۰/۱۰ |
|
مذاكرات محرمانه شوراي نظامي مصر با آمريكا درباره «كمپ ديويد» بود |
۱۳۹۰/۱۰/۶ |
۱۳۹۰/۱۰/۵ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۴ |
|
۱۳۹۰/۱۰/۳ |
|
۱۳۹۰/۹/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۹ |
|
در آينده شاهد درگيري بزرگ ميان اخوانيها و نظاميان در مصر خواهيم بود |
۱۳۹۰/۹/۲۸ |
۱۳۹۰/۹/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۹/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۹/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۹/۹ |
|
۱۳۹۰/۹/۸ |
|
۱۳۹۰/۹/۷ |
|
۱۳۹۰/۹/۶ |
|
۱۳۹۰/۹/۵ |
|
۱۳۹۰/۹/۲ |
|
۱۳۹۰/۹/۱ |
|
۱۳۹۰/۸/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۸/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۸/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۸/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۸/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۸/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۸/۹ |
|
۱۳۹۰/۸/۴ |
|
۱۳۹۰/۸/۳ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۷/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۷/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۷/۹ |
|
۱۳۹۰/۷/۵ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۸ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۶ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۳ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۲ |
|
۱۳۹۰/۶/۱ |
|
۱۳۹۰/۶/۱ |
|
۱۳۹۰/۶/۱ |
|
۱۳۹۰/۶/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
جدال بين اسلام گرايان و ليبرال ها درباره هويت آينده مصر ادامه دارد |
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
خشم امريکايي ها از ناتوانی نرمافزار "پیشگویی" پنتاگون در تشخیص ناآرامیهای مصر |
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۵ |
|
آيا انتخابات پيش از موعد در مغرب تلاشي براي مهار کردن اعتراضات است؟ |
۱۳۹۰/۵/۱۲ |
انتقال دموکراتیک در مصر: پنج نکته مهم درباره اقتصاد و کمک های بین المللی |
۱۳۹۰/۵/۱۲ |
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۸ |
|
۱۳۹۰/۵/۵ |
|
۱۳۹۰/۵/۴ |
|
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
بررسی انقلابهای خاورمیانه و شمال آفریقا در مرکز پژوهشهای مجلس |
۱۳۹۰/۵/۳ |
۱۳۹۰/۵/۳ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۵/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۴/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۴/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۸ |
|
۱۳۹۰/۴/۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۷ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۶ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۵ |
|
۱۳۹۰/۴/۴ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۲ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۴/۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
عناصر و مولفه های تعیین کننده در روابط ایران و مصر پس از سقوط مبارک |
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۳/۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۹ |
|
نقش سیاستهای خزنده انگلستان در انحراف انقلابهای اسلامی ـ عربی |
۱۳۹۰/۳/۹ |
۱۳۹۰/۳/۹ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۸ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۷ |
|
۱۳۹۰/۳/۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۴ |
|
تعويق انتخابات تونس چالشهاي سياسي و امنيتي اين کشور را تشديد مي کند |
۱۳۹۰/۳/۴ |
۱۳۹۰/۳/۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۴ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۳ |
|
۱۳۹۰/۳/۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۲ |
|
۱۳۹۰/۳/۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
|
کشورهاي غربي در حمله به ليبي، اهداف استعماري را دنبال مي کنند |
۱۳۹۰/۲/۲۴ |
۱۳۹۰/۲/۱۹ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
دانشگاه دفاع ملی آمریکا: انقلاب ایران و تجربه های آن برای بهار اعراب_ بخش اول |
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۲ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۱۱ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۸ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۷ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۶ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۵ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۴ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
۱۳۹۰/۲/۳ |
|
جریان شناسی احزاب مصری (1) پیشینه احزاب قبل و بعد از قیام 25 ژانویه |
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۳۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
آیا شروع روابط مصر با ایران از نشانههای تغییر در منطقه است؟ |
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۸ |
|
نگاهی به تأثیر و تأثر فرهنگی و سیاسی ایران و مصر در قرن اخیر |
۱۳۹۰/۱/۲۸ |
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۵ |
|
سياستهاي صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني در نسل كشي رواندا |
۱۳۹۰/۱/۲۵ |
۱۳۹۰/۱/۲۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۲ |
|
تحلیل واشنگتن پست از اوضاع متفاوت الجزایر با دیگر کشورهای عربی |
۱۳۹۰/۱/۲۲ |
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۱ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۲۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۵ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۱۰ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۹ |
|
۱۳۹۰/۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۸ |
|
۱۳۹۰/۱/۷ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۶ |
|
۱۳۹۰/۱/۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۴ |
|
۱۳۹۰/۱/۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۳ |
|
۱۳۹۰/۱/۲ |
|
۱۳۹۰/۱/۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۶ |
|
آيا جهانيان درباره شکل گيري جبهه متحد عليه ليبي، زمان در اختيار دارند؟ |
۱۳۸۹/۱۲/۲۶ |
۱۳۸۹/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
بررسی رفتار سیاسی اخوان المسلمین در تحولات مصر و تحلیل نقش آفرینی آن در تحولات آتی |
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۷ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۶ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
مردم مردم مصر در آخرين نظر سنجي درباره گرايش هاي اسلامي خود چه گفته اند؟ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
|
آمريكايي دانستن انقلاب واقعي مردم مصر و تونس ظلم و اهانت به ملت ها است |
۱۳۸۹/۱۱/۱۹ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ |
|
آفران: دخالتهای فرانسه و آمریکا در تونس، قبل و بعد از انقلاب |
۱۳۸۹/۱۱/۱۲ |
۱۳۸۹/۱۱/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۷ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۶ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۴ |
|
آفران: معرفی کاندیداهاي تاثیرگذار انتخابات ریاست جمهوری آفریقای مرکزی |
۱۳۸۹/۱۱/۳ |
۱۳۸۹/۱۱/۳ |
|
۱۳۸۹/۱۱/۳ |
|
آفران: آيينه انتخابات هاي سال 2010 در آفريقا و تجسم آن در آينده |
۱۳۸۹/۱۱/۲ |
۱۳۸۹/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۹ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۸ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۶ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۵ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۴ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۲ |
|
۱۳۸۹/۱۰/۱ |
|
۱۳۸۹/۹/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۹/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۹/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۹/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۹/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۹/۹ |
|
۱۳۸۹/۹/۷ |
|
۱۳۸۹/۹/۶ |
|
۱۳۸۹/۹/۴ |
|
۱۳۸۹/۹/۱ |
|
۱۳۸۹/۸/۳۰ |
|
همكار افتخاري آفران: نگاهي به روابط ايران و الجزاير از ابتدای شکل گیری تاکنون |
۱۳۸۹/۸/۲۹ |
۱۳۸۹/۸/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۸/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۸/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۸/۲۰ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۸/۱۱ |
|
آفران: شرايط تانزانيا و مجمع الجزاير زنگبار پيش از برگزاري انتخابات |
۱۳۸۹/۸/۱۰ |
۱۳۸۹/۸/۹ |
|
۱۳۸۹/۸/۵ |
|
۱۳۸۹/۸/۴ |
|
۱۳۸۹/۸/۳ |
|
۱۳۸۹/۸/۲ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۷/۲۰ |
|
محسن پاك آيين: بررسي علل قطع روابط زامبيا و جموري اسلامي ايران |
۱۳۸۹/۷/۱۹ |
۱۳۸۹/۷/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۷/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۷/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۷/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۷/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۷/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۷/۷ |
|
۱۳۸۹/۷/۶ |
|
۱۳۸۹/۷/۵ |
|
۱۳۸۹/۷/۴ |
|
۱۳۸۹/۷/۳ |
|
۱۳۸۹/۷/۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۶/۳۰ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۹ |
|
آفران: تظاهرات مردم سومالي در اعتراض به اهانت به قرآن در امريكا |
۱۳۸۹/۶/۲۸ |
۱۳۸۹/۶/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۶/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۶/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۶/۹ |
|
۱۳۸۹/۶/۸ |
|
۱۳۸۹/۶/۷ |
|
۱۳۸۹/۶/۴ |
|
۱۳۸۹/۶/۳ |
|
۱۳۸۹/۶/۲ |
|
۱۳۸۹/۶/۱ |
|
۱۳۸۹/۵/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۵/۲۸ |
|
آفران: رفراندوم قانون اساسي كنيا و تاثير آن بر انتخابات رياست جمهوري (2) |
۱۳۸۹/۵/۲۷ |
۱۳۸۹/۵/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۵/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۵/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۵/۲۱ |
|
آفران: سخنان رييس جمهور امريكا در افتتاحيه همايش رهبران جوان آفريقا |
۱۳۸۹/۵/۲۰ |
۱۳۸۹/۵/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۳ |
|
آفران: سياست هاي ايالات متحده امريكا در آفريقا از نگاه جاني كارسون |
۱۳۸۹/۵/۱۲ |
۱۳۸۹/۵/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۵/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۵/۷ |
|
۱۳۸۹/۵/۶ |
|
۱۳۸۹/۵/۴ |
|
۱۳۸۹/۵/۳ |
|
۱۳۸۹/۴/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۴/۲۲ |
|
آفران: رفراندوم قانون اساسي كنيا و تاثير آن بر انتخابات رياست جمهوري |
۱۳۸۹/۴/۱۷ |
۱۳۸۹/۴/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۴/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۴/۱۴ |
|
۱۳۸۹/۴/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۴/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۴/۹ |
|
۱۳۸۹/۴/۸ |
|
۱۳۸۹/۴/۷ |
|
آفران: اوضاع اسف بار آفريقاي مركزي و نقش فرانسه در پيدايش آن |
۱۳۸۹/۴/۶ |
آفران: پيروزي بر آپارتايد؛ اتحاد و قدرت سياه يا هوشمندي سفيد |
۱۳۸۹/۴/۲ |
۱۳۸۹/۴/۱ |
|
۱۳۸۹/۳/۳۱ |
|
۱۳۸۹/۳/۳۰ |
|
آفران: كنفرانس بازنگري اساسنامه ديوان كيفري بين المللي در اوگاندا |
۱۳۸۹/۳/۲۹ |
۱۳۸۹/۳/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۳/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۳/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۳/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۳/۲۰ |
|
آفران: سخنان معاون آفريقاي وزارت امور خارجه ايالات متحده به مناسبت روز آفريقا |
۱۳۸۹/۳/۱۹ |
۱۳۸۹/۳/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۷ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۶ |
|
آفران: همكاري آفريكوم و ديوان بين الملل كيفري، اجراي عدالت در آفريقا ؟! |
۱۳۸۹/۳/۱۳ |
۱۳۸۹/۳/۱۳ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۳/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۳/۹ |
|
۱۳۸۹/۳/۸ |
|
۱۳۸۹/۳/۴ |
|
۱۳۸۹/۳/۳ |
|
۱۳۸۹/۳/۲ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۷ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۵ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۳ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۲ |
|
۱۳۸۹/۲/۲۱ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۹ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۶ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۹/۲/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۲/۹ |
|
۱۳۸۹/۲/۸ |
|
۱۳۸۹/۲/۶ |
|
۱۳۸۹/۲/۵ |
|
۱۳۸۹/۲/۴ |
|
۱۳۸۹/۲/۲ |
|
۱۳۸۹/۲/۱ |
|
۱۳۸۹/۲/۱ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۶ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱/۲۴ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۵ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۹/۱/۱۰ |
|
۱۳۸۹/۱/۹ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۹/۱/۸ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۸/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۲۱ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۱۳ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۱۱/۸ |
|
آفران: انتخابات رياست جمهوري سودان و تحولات سياسي اخير اين كشور |
۱۳۸۸/۱۱/۵ |
آفران: نشست كارشناسان و شخصيت هاي برجسته مصري درباره ديوار فولادي مصر |
۱۳۸۸/۱۰/۲۲ |
۱۳۸۸/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۱۰/۹ |
|
آفران: مراسم سوگواري دهه اول محرم سال 1431 هجري قمري در نيجريه |
۱۳۸۸/۱۰/۷ |
۱۳۸۸/۱۰/۳ |
|
آفران: جنبش اخوان المسلمين مصر |
۱۳۸۸/۱۰/۲ |
۱۳۸۸/۱۰/۱ |
|
آفران: اعلام آمادگي مجدد موريتاني براي عضويت در سازمان فرانكفون |
۱۳۸۸/۹/۲۵ |
۱۳۸۸/۹/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۹/۱۸ |
|
۱۳۸۸/۹/۱۶ |
|
آفران: چه كسي عامل ربودن كارمندان اسپانيايي در موريتاني است؟ |
۱۳۸۸/۹/۱۱ |
۱۳۸۸/۹/۸ |
|
۱۳۸۸/۹/۱ |
|
آفران: گزارش مدير برنامه خاورميانه بنياد كارنگي با تكيه بر نقش مصر در منطقه |
۱۳۸۸/۸/۳۰ |
۱۳۸۸/۸/۲۹ |
|
آفران: بررسي روابط ايران و لسوتو در حاشيه ديدارهاي مقامات دو كشور |
۱۳۸۸/۸/۲۳ |
۱۳۸۸/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۸/۸/۱۷ |
|
آفران: سخنراني شيخ ابراهيم زاكزاكي در مراسم ولادت حضرت مهدي (عج) |
۱۳۸۸/۸/۱۷ |
۱۳۸۸/۸/۱۶ |
|
۱۳۸۸/۸/۹ |
|
۱۳۸۸/۸/۶ |
|
۱۳۸۸/۷/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۷/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۷/۸ |
|
۱۳۸۸/۷/۸ |
|
۱۳۸۸/۷/۷ |
|
۱۳۸۸/۷/۶ |
|
۱۳۸۸/۷/۴ |
|
۱۳۸۸/۷/۱ |
|
۱۳۸۸/۷/۱ |
|
آفران: افشاي گزارش همكاري سفارت آمريكا در حمله به گروه شيعيان |
۱۳۸۸/۶/۲۸ |
۱۳۸۸/۶/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۶/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۶/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۶/۸ |
|
آفران: جانشين آينده رئيس جمهور مصر، جمال مبارك يا عمر سليمان؟ |
۱۳۸۸/۶/۷ |
۱۳۸۸/۵/۲۵ |
|
۱۳۸۸/۵/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۵/۲۲ |
|
۱۳۸۸/۵/۱۷ |
|
۱۳۸۸/۵/۷ |
|
۱۳۸۸/۵/۴ |
|
۱۳۸۸/۵/۱ |
|
۱۳۸۸/۴/۳۱ |
|
۱۳۸۸/۴/۲۳ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۱۰ |
|
۱۳۸۸/۴/۹ |
|
۱۳۸۸/۴/۶ |
|
آفران: بيانيه رئيس جمهور آفريقاي جنوبي در نشست مجمع عمومي سازمان ملل |
۱۳۸۸/۴/۵ |
۱۳۸۸/۴/۳ |
|
۱۳۸۸/۴/۲ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۳/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۳/۱۷ |
|
۱۳۸۸/۳/۱۷ |
|
۱۳۸۸/۳/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۹ |
|
۱۳۸۸/۳/۶ |
|
۱۳۸۸/۳/۵ |
|
۱۳۸۸/۳/۵ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۴ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۳/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۳۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۲۰ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
انتخابات دمکراتيک مرحله چهارم پارلمان حزبي و مجالس استاني آفريقاي جنوبي |
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۴ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۹ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۸ |
|
۱۳۸۸/۲/۷ |
|
۱۳۸۸/۲/۷ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۶ |
|
۱۳۸۸/۲/۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۵ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۳ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۲ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۲/۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۹ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۷ |
|
۱۳۸۸/۱/۲۴ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۸ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۲ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۱۱ |
|
۱۳۸۸/۱/۵ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۸ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۵ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۴ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۲ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۱ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۲۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۶ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۲ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۹ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۷ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۴ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۳ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۷/۱۲/۱ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۲۸ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۱۸ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۸ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۸ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۶ |
|
۱۳۸۷/۱۱/۶ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۳۰ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۲۰ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۱۷ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۱۲ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۸ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۸ |
|
۱۳۸۷/۱۰/۷ |
|
۱۳۸۷/۹/۳۰ |
|
۱۳۸۷/۹/۱۱ |
|
۱۳۸۷/۹/۱۰ |
|
۱۳۸۷/۹/۹ |
|
۱۳۸۷/۹/۸ |
|
۱۳۸۷/۹/۸ |
|
۱۳۸۷/۹/۷ |
|
۱۳۸۷/۹/۷ |
|
۱۳۸۷/۹/۶ |
|
۱۳۸۷/۹/۶ |
|
۱۳۸۷/۹/۵ |
|
۱۳۸۷/۹/۲ |
|
۱۳۸۷/۹/۱ |
|
۱۳۸۷/۸/۳۰ |
|
۱۳۸۷/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۸/۱۹ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۲۳ |
|
۱۳۸۷/۷/۸ |
|
۱۳۸۶/۲/۲۹ |
|
۱۳۸۶/۲/۱ |
|
۱۳۸۵/۱۲/۲۳ |